آیا سئول هم قربانی تئوری گاو شیرده ترامپ شکست خورده شده است؟
بعد از به قدرت رسیدن ترامپ, امریکا با جلو انداختن متحدان خود آنها را سپر بلای خود کرده است که در این زمینه می توان به بازی ضد ایرانی کره جنوبی در زمین ترامپیست های شکست خورده اشاره کرد.
تا پیش از این و به طور مشخص تا قبل از به قدرت رسیدن ترامپیست ها، امریکا در جلو متحدان در پشت سر آن حرکت می کردند و بر همین اساس یک تصویر هژمونی از امریکا در نزد متحدان و دنبا به تصویر کشیده شده بود و سالها در باره آن تئوری پردازی شده بود.
اما بعد از به قدرت رسیدن ترامپ به نوعی جای امریکا و متحدان عوض می شود و امریکا در پشت قرار می گیرد و متحدان به جلو انداخته می شوند. در واقع اولین نتیجه ای که از این جابجایی حاصل می شود این است که امریکا دیگر قدرت هژمون نیست و نه تنها نمی تواند از متحدان خود حمایت بکند بلکه درست برعکس در پشت سر آنها قرار می گیرد و آنها را به سپر بلای خود تبدیل می کند.
ترامپ این کار را ابتدا با شیخ نشین های عرب و در راس آن عربستان آغاز و تمام ذهنیات خود را در تعبیر معروف گاو شیرده خلاصه کرد و اکنون همین ذهنیت در خصوص متحدان امریکا در شرق آسیا اجرا می شود و مصداق بارز و عینی آن کره جنوبی است که تحت فشارهای ترامپیست ها از نقش سنتی خود فاصله می گیرد و به آلت دست آنها تبدیل می شود آن هم در زمانی که تا چند روز بیشتر از دوره حکمرانی آنها در کاخ سفید باقی نمانده است. کره ای ها همیشه در ذهن مردم ایران مردمانی مثبت بودند و این بالاترین سرمایه کره ای ها نزد ایرانیان بود اما با نقشی که در زمین ترامپیست های شکست خورده امریکایی بازی می کنند به اعتبار و وجهه شان نزد ملت ایران صدمه می زنند و به نوعی سرمایه ملی شان را آتش می زنند.
آنها در ابتدا تحت فشار ترامپیست ها از پرداخت پول نفت خریداری شده از ایران خودداری کردند و حتی حاضر نشدند آن را در ازای تامین کالاهای اساسی و دارویی پرداخت کنند و اینک معلوم شده که امانتدار خوبی هم نبودند و ترامپیست ها بخشی از این درآمدها را به سرقت برده اند تا احکام دادگاه های داخلی خود را اجرا کنند که در تضاد با قوانین بین المللی قرار دارد. البته مسئله تنها به ایران ختم نمی شود چند ماه پیش اسناد و اطلاعاتی منتشر شد که نشان می داد امریکا حتی از شرکت های کره ای سامسونگ و ال جی هم برای تامین مقاصد جاسوسی و اطلاعاتی خود استفاده می کند و اطلاعات آنها را به سرقت می برد که این شوکی به اعتبار این شرکت ها نزد افکار عمومی بین المللی وارد کرد.
بی تردید پیشرفت این کشورها تا حدود زیادی مرهون این بود که خود را درگیر منازعات نکردند و با دور ماندن در حاشیه منازعات منطقه ای و بین المللی و با کاستن از بار هزنیه های نظامی زمینه پیشرفت نسبی خود را فراهم کردند و اکنون در صورتی که تحت فشارهای امریکا تغییر رویکرد بدهند بی تردید اولین نتیجه اش این خواهد بود که دیگر مثل سابق نتوانند از فرصت های بین المللی استفاده کنند و به تدریج جایگاه گذشته خود را از دست بدهند.
--------------------------------------------------
احمد کاظم زاده