در مکتب نهج البلاغه
خطبهی پس از حکمیّت
خطبه ۳۵ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه را در این مطلب وب گردی دنبال کنید.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۳۵ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش حکمت و ترجمه آن ضمیمه شده است.
پس از اطّلاع از ماجراى حکمیّت و نیرنگ عمرو عاص که ابو موسى را فریب داد، و طبق شروطى که براى حکمیّت قبول کردند عملى نشد امام این خطبه را در سال ۳۷. هجرى ایراد کردند:
۱. ضرورت ستایش پروردگارخدا را سپاس هر چند که روزگار دشوارى هاى فراوان و حوادثى بزرگ پدید آورد. شهادت مى دهم جز خداى یگانه و بى مانند خدایى نباشد و جز او معبودى نیست، و گواهى مى دهم محمّد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بنده و فرستاده اوست.
۲. علل شکست کوفیان
پس از حمد و ستایش خدا، بدانید که نافرمانى از دستور نصیحت کننده مهربان دانا و با تجربه، مایه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشیمانى است. من رأى و فرمان خود را نسبت به حکمیّت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختیار شما گذاردم. (اى کاش که از قصیر پسر سعد اطاعت مى شد) ولى شما همانند مخالفانى ستمکار، و پیمان شکنانى نافرمان، از پذیرش آن سرباز زدید، تا آنجا که نصیحت کننده در پند دادن به تردید افتاد، و از پند دادن خوددارى کرد، داستان من و شما چنان است که برادر هوازنى سروده است: «در سرزمین منعرج، دستور لازم را دادم، امّا نپذیرفتند، که فردا سزاى سرکشى خود را چشیدند.»
۳۵- و من خطبة له (علیه السلام) بعد التحکیم و ما بلغه من أمر الحکمین و فیها حمد اللّه على بلائه، ثم بیان سبب البلوى:
الحمد على البلاء
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ إِنْ أَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ وَ الْحَدَثِ الْجَلِیلِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَیْسَ مَعَهُ إِلَهٌ غَیْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ (صلى الله علیه وآله).
سبب البلوى
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ وَ قَدْ کُنْتُ أَمَرْتُکُمْ فِی هَذِهِ الْحُکُومَةِ أَمْرِی وَ نَخَلْتُ لَکُمْ مَخْزُونَ رَأْیِی لَوْ کَانَ یُطَاعُ لِقَصِیرٍ أَمْرٌ فَأَبَیْتُمْ عَلَیَّ إِبَاءَ الْمُخَالِفِینَ الْجُفَاةِ وَ الْمُنَابِذِینَ الْعُصَاةِ حَتَّى ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ فَکُنْتُ أَنَا وَ إِیَّاکُمْ کَمَا قَالَ أَخُو هَوَازِنَ:
أَمَرْتُکُمْ أَمْرِی بِمُنْعَرَجِ اللِّوَى * فَلَمْ تَسْتَبِینُوا النُّصْحَ إِلَّا ضُحَى الْغَدِ.