چرا نمی توانیم تغییر کنیم؟
اگر قصد درونی برای تغییر چیزی را نداشته باشید، به راحتی انگیزه خود را از دست میدهید و بعد از مدتی احساس میکنید نمیتوانید ادامه دهید و تسلیم میشوید.
به گزارش گروه وبگردی
خبرگزاری صدا و سیما، تغییر کردن ایدهای محبوب، اما دشوار است. حتی اگر انگیزه کافی برای تغییر کردن داشته باشیم دلایلی وجود دارد که مانع تغییر میشوند. برخی از این دلایل در بین جوامع مختلف و افراد گوناگون مشترک است و از قضا مهمترین موانعی است که بر سر راه تغییر ایجاد میشوند. در این درس با ۶ دلیلی که نمیگذارند مردم تغییر کنند آشنا میشویم و "چهبایدکرد"های عملی عبور از این موانع را میآموزیم.
تغییر کردن ایده محبوبی است و طرفداران بسیاری دارد. تغییر در سبک و شیوه زندگی، تغییر در باورها، روابط یا حتی تغییرات جزئیتر مثل کاهش وزن، ترک سیگار، تغییر شغل یا تغییر یک عادت بد. با این همه تغییر کردن به سادگی آنچه که بیان یا آرزو میکنیم نیست و همیشه موانعی در راه هستند تا تلاشهای ما را برای تغییر خنثی کنند.
در این درس برخی از موانع رایج را که به صورت مشترک بر سر تصمیم به تغییر پدید میایند و میتوانند تغییر را بسیار سخت کنند و همچنین چگونگی غلبه بر آنها بررسی شده است.
تغییر، فکر ایده یا تمایل شما نیست
شما فکر میکنید میخواهید چیزی را تغییر دهید. اما آیا این تغییر واقعاً آرزوی شماست؟ یا آنکه آرزوی والدین، همسر، دوستان، رئیس یا جامعهای است که در آن زندگی میکنید؟
اگر واقعاً نمیخواهید این تغییر را در عمق وجود خود ایجاد کنید، انجام آن بسیار سخت خواهد بود.
در این وضعیت شما میتوانید تغییر را شروع کنید، اما وقتی قصد درونی برای انجام این کار وجود نداشته باشد، به راحتی انگیزه خود را از دست میدهید و بعد از مدتی احساس میکنید نمیتوانید ادامه دهید و تسلیم میشوید.
چه باید کرد
بنشینید و واقعاً به اهداف خود فکر کنید. اگر آنها هدفهای شما نیستند، به این فکر کنید که چه گونه میتوانید دیگر انها را دنبال نکنید و در عوض زمان بیشتری را صرف اهداف آگاهانه خود کنید.
اما اگر هنوز مجبورید ادامه دهید؛ مثلا به خاطر همسر یا شغل خود نمیتوانید این تغییر را رد کنید پس بکوشید تا دلایل خود را برای ادامه کار پیدا کنید و تغییر را به هدفی شخصی بدل کنید تا بتوانید آن را انجام دهید.
برای تغییر به اندازه کافی شجاعت ندارید
تغییر میتواند ترسناک باشد. انجام کاری برای اولین بار یا قدم گذاشتن در کاری ناشناخته میتواند بسیار ترسناک باشد بنابر این
ممکن است احساس کنید برای انجام تغییراتی که میخواهید و برداشتن اولین قدمها به شجاعتی نیاز دارید که در خود نمیبینید.
چه باید کرد
شما اگر مایل به انجام کاری هستید و انگیزه کافی برای آن دارید باید بتوانید از راحتی و رفاه خود چشم بپوشید و با خطر و ناامنی ناشناختهها مواجه شوید. روبرو شدن با ترسهای خود به شما اعتماد به نفس و شجاعت لازم را برای ادامه مسیر خواهد داد. کافیست به خود بقبولانید تا اولین قدم را بردارید.
حتی ممکن است به نتیجه دلخواه خود نرسید، اما احساس خوبی در مورد خود خواهید داشت، زیرا جرات کرده اید با این ترس روبرو شوید یا اقدامی انجام دهید.
اکنون شما در اعماق وجود خود میدانید که میتوانید حداقل کمی بهتر از پس امور برآیید، زیرا توانستید اتفاقات را کنترل کنید پس اعتماد به نفس خود را بالا برده و قویتر شده اید.
محیط شما را پس میزند
عامل دیگری که ممکن است مانعی در برابر شما برای تغییر شود ناهماهنگ بودن محیط است. مثلا اگر سعی در کاهش وزن دارید، و در اطراف شما کسانی هستند که هر روز فست فود میخورند کار شما بسیار دشوارتر خواهد بود.
یا اگر میخواهید مثبت فکر کنید و دائماً با افراد منفی در رفت و آمد باشید و اخبار و برنامههای منفی و ترس آور تلویزیونی را بیش از حد تماشا کنید، کار برایتان بسیار دشوارتر خواهد بود.
چه باید کرد
محیط خود را به گونهای تغییر دهید که از تغییر شما پشتیبانی کند.
این بدان معنا نیست که شما باید اقدامات شدیدی انجام دهید و مثلا از دوستان یا خانواده خود ببرید. بلکه به این معنی است که شما با عوامل محیطی مغایر با تصمیم شما کمتر مراوده کنید تا زمانی که روبرو شدن با این عوامل منفی در تصمیم شما تاثیری نگذارند همچنین به سمت محیطی بروید که از تصمیم شما پشتیبانی کند.
مثلا اگر میخواهید وزن خود را کاهش دهید، افرادی را با اهداف مشابه پیدا کنید که بتوانید هر هفته مدتی را با آنها سپری کنید.
یا با افراد و اطلاعات انگیزشی و آموزشی مثل کتاب ها، کانال ها، وبلاگ ها، مجلات و ... برای خودتان وقت و فضایی مهیا کنید که در حین حرکت به سمت هدف از شما حمایت میکنند.
یک مشکل مشترک در محیط اجتماعی این است که شما از آنچه ممکن است مردم در صورت ایجاد تغییر در مورد شما فکر کنند میترسید.
کافی است بدانید که مردم بندرت آنطور که فکر میکنید متوجه شما هستند و اگر حمایتی نکنند به سادگی در مقابل تغییر شما خنثی خواهند بود. اغلب مردم به زندگی و چالشهای خود متمرکز هستند و شما هم مرکز جهان نیستید.
بعد از چند شکست ترجیح میدهید تسلیم شوید
آدم تا وقتی تنها است از شکست نمیترسد. معمولا بعد از شکست بلند میشود و کار خود را از سر میگیرد. مثال روشن این قضیه بچهها هستند که بی توجه به پیرامون خود بارها زمین میخورند و دوباره بلند میشوند. کافیست مادر یا پدر به سمت آنها بدود و ترس خود را به آنها منتقل کند. ـآن وقت گریه و زاری سر میدهند و سر جایشان مینشینند. در بزرگسالی نیز معمولا این محیط و افراد پیرامون ما هستند که شکست را برای ما دشوار و ترسناک میکنند. کافی است به دیگران فکر نکنید و شکست هایتان را با آنها در میان نگذارید، چون مردم غالبا در عواقب شکست اغراق میکنند و این اغراق به صورت یه واقعیت به شما منتقل شده موجب میشود که از تلاش دست بکشید و تسلیم شوید.
چه باید کرد
بیشتر اوقات اگر شکست بخورید آسمان به زمین نمیاید. یا مردم شما را مسخره نخواهند کردو زندگی ادامه خواهد یافت.
اما برای بدست آوردن این درک باید کارهایی انجام دهید. شما فقط با خواندن این کلمات و موارد دیگری از این دست که توسط افراد دیگری از قرنها پیش گفته شده به ان دست نخواهید یافت.
ذهن شما مجبور است بارها و بارها شکست را تجربه کند یا احتمال شکست را در نظر داشته باشد تا بر ترس از شکست غلبه کند. این حداقل تجربه شخصی من بوده است.
همچنین با تغییر دیدگاه خود به دیدگاهی کنجکاوتر و دیدن شکست به عنوان تجربهای برای یادگیری ممکن است دریابید که شکست چیزهایی را به شما میآموزد که کتابها نمیتوانند.
شرایط هنوز غیرقابلتحمل نشده است
تا به حال از خود پرسیده اید که چرا مردم تغییر میکنند؟ در بسیاری از اوقات تنها پس از غیرقابل تحمل شدن شرایط است که کسی تصمیم به تغییر میگیرد. اما آیا باید تا زمان غیرقابل تحمل شدن اقدامی برای تغییر انجام نداد؟ ممکن است آن موقع دیگر دیر شده باشد.
چه باید کرد
به جز این که تا زمانی که مشکل کاملا غیر قابل تحمل شود صبر کنید، میتوانید آینده خود را به وضوح در ذهن مجسم کنید و از خود بپرسید: این وضعیت/رابطه/کار در ۵ و ۱۰ سال اینده منجر به چه خواهد شد؟ به کجا خواهد رسید؟
به سمت بدهیهای کلان، حمله قلبی، بیماریهای جدی و محدودیتهای شدید در آینده؟ آیا میخواهید تا زمانی که این اتفاق بد نیفتاده اقدامی برای تغییر آن نکنید؟
سپس آینده خود را در وضعیتی که در آن تغییر مثبت ایجاد کرده اید، ببینید.
تغییر در ۵ سال و ۱۰ سال آینده چه چیزهای مثبت و عالی برای شما به ارمغان آورده است؟
همه اینها را در ذهن خود تصور کنید.
به وضوح دیدن عواقب احتمالاً بسیار واقعی تغییر نکردن در آینده میتواند این باشد که تغییر را امروز در زندگی خود جدی بگیرید.
نمیدانید عملاً چگونه تغییر ایجاد کنید
این یک مانع مشترک است. خوشبختانه، امروزه ما اینترنت داریم، بنابراین یافتن راه حلهای عملی برای مشکلاتی که بسیاری از مردم پیش از شما با آن روبرو شده اند بسیار آسانتر است.
چه باید کرد
از خود بپرسید افراد دیگر قبل از شما یا اطرافیان شما برای بهبود وضعیت خود چه کرده اند؟
با افرادی صحبت کنید که تغییری را که میخواهید ایجاد کنید قبلا ایجاد کرده اند (کاهش وزن، ترک سیگار، بهبود زندگی اجتماعی و غیره).
یا اگر کسی را پیدا نکردید، کتابهایی را در مورد آن موضوع بخوانید یا مقالاتی را در اینترنت جستجو کنید.
اما یادتان باشد اطمینان حاصل کنید از شخصی که شرایطی مانند شما داشته و تغییری را که شما دنبال آن هستید انجام داده مشاوره بگیرید؛ و نکته دیگر آنکه هر فرد تجربهای منحصر به فرد خواهد داشت پس تلاش کنید تا شرایط را با توجه به خصوصیات و ویژگیهای شخصی خود و پیرامون تان تطبیق دهید.