یادداشت پژوهشی
آفت های روانشناسی زرد مثبت اندیشی
روانشناسی زرد متاسفانه از مرز روانشناسی هم عبور کرده و به حوزه های روانپزشکی و پزشکی رسوخ کرده است تا جایی که بدون داشتن علم و آگاهی از این حوزه های دانشی، حتی داروهایی هم تجویز می شود که آثار سوء در پی دارد.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: این روزها حجم زیادی از فضای شبکههای اجتماعی و کتاب فروشیها به موضوعاتی، چون راههای موفقیت، روانشناسی امید، راههای موفقیت، موضوعات انگیزشی، تکنیکهای پولدار شدن و ... اختصاص یافته است.
برخی از شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام و تلگرام راههای غلبه بر ژنهای بد و موضوعات عجیب و غریب در حوزه احساسات و عواطف را به نحو اغواکنندهای ارائه میکنند و این مباحث را در قالب روانشناسی به خورد مخاطبان خود میدهند. روانشناسان زرد مدعی اند که با چند تکنیک ساده میتوانند تحولات شگرفی در زندگی افراد ایجاد کنند و مشکلات گشوده ناشدنی آنها را حل کنند.
این گونه محتواها که فضای شبکههای مجازی و واقعی را پر کرده است به روانشناسی زرد ملقب است. در این یادداشت تلاش میشود به اختصار به تعریف، ویژگیها و مضرات این مبحث شبه علمی پرداخته شود.
روانشناسی زرد به معنای نگاهی غیرعلمی و غیرتخصصی به پدیدهها و مفاهیم تخصصی حوزه روانشناسی است. روانشناسان زرد فهمی دقیقی از روانشناسی ندارد و به رغم ادعای زیاد فاقد تخصص و صلاحیت علمی هستند. این افراد که خود را روانشناس معرفی میکنند بدون اینکه ریشهها و بنیادهای نظری علم روانشناسی را شناخته باشند تنها با تکیه بر خواندن چند کتاب؛ حرفهای عامیانه خود را به چند نظریه و مفهوم روانشناسی آمیخته و تحویل هوادارانشان میدهند.
حرفهای آنها عمدتا تکراری و بدون هیچ استناد علمی و تنها برگرفته از تجربیات خود و اطرافیانشان است. آنها برخلاف ادعایشان قادر به حل هیچ مشکلی نیستند و تنها با وعده و وعید مراجعان خود را با چرب گفتاری و سخنانی دل انگیز و مطبوع طبع شنونده اغوا میکنند. روانشناسان زرد سعی میکنند مرتب از مثبت اندیشی و حل تمام مشکلات با فرستادن انرژی مثبت به درون کائنات سخن برانند.
ویژگیها روانشناسی زرد مثبت اندیشی
روانشناسی زرد توصیفات ساده انگارانهای ارائه میکند که به نظر قطعی میرسد و شبه اطمینانی را به افراد القا میکند؛ در حالی که کیلومترها با واقعیت فاصله دارد. روانشناسان زرد بدون اطلاع دقیق از یافتههای علمی تنها به موضوعات و یافتههای شبه علمی استناد میکنند. آنها به جای استناد به روشها و یافتههای علمی، تجربیات شخصی خود و یا شنیدههای دیگران را به عنوان راه حل مشکلات، به مخاطبان ارائه میکنند و سراب موفقیت را به آنها نشان میدهند.
روانشناسی زرد آسیب زننده است، برای مثال وقتی فردی این باور را تبلیغ و القا میکند که اگر شما آنقدر عمیق و شدید هر روز به آنچه دوست دارید فکر کنید و تصویرسازی ذهنی انجام دهید، آن مطلوب محقق میشود، کمترین ضرر این توصیه این است که در فرد امید کاذبی ایجاد میکند که اگر فعلی را انجام یا ترک کند، در دنیای واقعی هم هر چه میخواهد به دست میآورد. بدین ترتیب او از عمل حقیقی و واقعیت دور میشود.
روانشناسی زرد بر خلاف علم روانشناسی فاقد تفکر انتقادی و تحلیل دقیق است و توجهی به منابع و رفرنسهای مرجع ندارد. بنابر این توصیههای این جریان که از آن به شبه علم یاد میشود دیر یا زود اثربخشی و ناکارآیی آن عیان خواهد شد. برخی از آنها با استفاده از چند مفهوم از روانپزشکان معروفی، چون یونگ سعی میکنند ژست علمی و فرهیختگی از خود به نمایش بگذارند در حالی که سطح آنها فقط در حد همان چند مفهوم و اصطلاح است بدون این که تحلیل عمیقی نسبت به این مفاهیم داشته باشند.
برخی سلبریتیها که دانش کافی در حوزه روانشناسی ندارند و دنبال کنندگان زیادی هم دارند به معرفی برخی کتابهای روانشناسی زرد در صفحه شخصی خود مبادرت میکنند و افراد عادی هم که تفکر انتقادی ندارند، با خرید کتاب بر مبنای آن عمل میکنند و ممکن است گاهی اوقات در آنها اثر «بارنوم» دست دهد (یک نظریه روانشناسی که به علاقه انسانها در پذیرش توصیفهای کلی اشاره دارد و به آمادگی انسانها به پذیرش توصیفهای کلی، مانند توصیفهای طالعبینها و فالگیرها، گفته میشود) خواندن طالع بینیهای روزانه که مثلا برای امروز متولدین آذر در این ماه چه اتفاقی خواهد افتاد از این قبیل است و، چون این توصیفات کلی و مثبت است فرد آن را میپذیرد.
گاهی اوقات ممکن است که بر حسب تصادفی هم درست از آب دربیاید و بسیاری جاها هم درست نباشد، اما، چون این معرفی از طرف یک سلبریتی بوده و از طرف دیگر بعضی اوقات درست هم از آب در آمده ممکن است اگر به خواننده کتاب ضربهای وارد شود نتواند منشا این ضربهها را تشخیص دهد. متاسفانه کارکرد ذهن این گونه است که اگر قانونی در ذهن ما شکل بگیرد و بر ذهن و رفتار ما مسلط شود، حساسیت ما نسبت به پیامدهای این قاعده کاهش پیدا میکند. در ادبیات روانشناسی به این پدیده آمیخته شدن با یک فکر گفته میشود که باعث خواهد شد به پیامدهای عمل براساس این فکر، فکر نکنیم حتی اگر مضر و آسیب زننده باشند.
توصیههای روانشناسی زرد معمولا اغواکننده است و برای کسانی که راهی برای برون رفت از مشکلات خود نیافته اند، به ظاهر تسلی بخش است. برای مثال آنها برای مشکلات افراد راهکارهای یک دقیقهای ارائه میکنند. در دایرکتها مشاوره میدهند؛ حتی دارو تجویز میکنند. شعار فریبنده آنها این است که «بخواهید تا به شما داده شود». در واقع روانشناسی زرد مسیری است برای کسب درآمد از راه شبه علم؛ به گونهای که این نوع روانشناسی از تحلیل سطوح پیچیده شخصیت عاجز است و تنها به مفاهیم پیش پاافتاده اکتفا میکند و اشاعه کنندگان آن با این شیوه در صدد کسب درآمد و شهرت هستند.
روانشناسی زرد متاسفانه از مرز روانشناسی هم عبور کرده و به حوزههای روانپزشکی و پزشکی رسوخ کرده است تا جایی که بدون داشتن علم و آگاهی از این حوزههای دانشی، حتی داروهایی هم تجویز میشود که آثار سوء در پی دارد. این کار به نوعی دخالت در امور پزشکی و روانپزشکی است که خود دانشی پیچیده و تخصصی است که در دانشگاهها آموخته میشود نه در پستوها و مکانهای زیرزمینی؛ بنابراین مخاطرات این گونه تجویزها برای مردم میتواند خسارات سنگینی به بار آورد.
امروزه متاسفانه در همه جای دنیا روانشناسی زرد رسوخ کرده است. تعداد کتابهایی که در این حوزه نوشته شده است روز به روز بیشتر میشود و حتی تمایل به خرید هم افزایش یافته است. این نحله سعی دارد با توصیههای دم دستی و اقتباس ناقص از نظریهها و مفاهیم علوم روانشناسی و روانپزشکی برای خود نان و نامی کسب کند. رویکرد روانشناسی زرد رویکردی اغواکننده است به نحوی که آنها مدعی اند برای همه مشکلات بشر راه حل دارند و راه حل آنها هم آمیختهای از توصیههای نازل با بهره گیری از حوزههای دانشی مختلف است.
آنها برای کسب شهرت و درآمد بیشتر خود، چشم انداز مطلوبی پیش چشم مخاطبان قرار میدهند بدون اینکه واقعا مشکلی از مشکلات آنها را حل کنند. افرادی که در حوزه روانشناسی زرد فعالیت میکنند به طور معمول ادعاهای خارق العاده بیان میکنند. آنها مدعی اند یک شبه میتوانند شخصیت و زندگی فرد را متحول کنند این در حالی است که آنها صرفا در حال متحول کردن وضع مالی خود هستند. شاید یکی از دلایل جذب افراد به این جریان شبه روانشناسی، خدمات گران روانشناسی و روانپزشکی باشد که در همه دنیا هزینه مراجعه به روانشناسی و روانپزشک بالاست و همین امر شاید دلیلی باشد تا بازار روانشناسی زرد داغتر و داغتر شود.
عبدالشریف ولدبیگی؛ پژوهشگر اداره پژوهش خبری