پخش زنده
امروز: -
به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سیما؛ این گورستان که به نامهای مَعْلاة، مقبرةالمَعْلاة و جَنّةالمَعْلاة و مقبره قریش یا مقبره بنی هاشم نیز شهرت دارد، در دامنه کوهی به نام حَجون قرار داشته و امروزه در شمال شرقی مکه و بر سر دو راهی منتهی به مسجدالحرام و کوه حجون واقع است.[۱]
در دوران جاهلیت و نیز اوایل ظهور اسلام، این گورستان، محوطهای بود شامل دره ابی دُب (سمت راست کوه) و دره صُفی السبّاب (سمت چپ کوه) که به تدریج تا کوه و گردنه اذاخِر و محوطه خُرْمان، گسترش یافت.[۲] چون حَجون خارج از مکه بود، جغرافی نویسانی مانند مقدسی و ابن خرداذبه به آن اشاره نکرده یا همانند یاقوت حموی[۳] به ذکر کلیاتی بسنده نمودهاند، از همین رو و نیز به سبب مجاورت حَجون با گورستان مقبرةالعلیا، تعیین دقیق محدوده آن میسر نیست.[۴]
بزرگان مدفون در این قبرستان
قدیمیترین اشاره به کوه حَجون به ابیاتی از روزگار جُرهُمیان باز میگردد[۵] اما اطلاق نام حجون به گورستان، احتمالاً پس از دفن جنازه قُصَی بن کلاب، جد پنجم پیامبر اکرم (ص)، صورت گرفته است، زیرا او نخستین کسی بود که در دامنه این کوه به خاک سپرده شد.[۶] از آن پس، اهالی مکه در دره سمت راست و چپ حَجون، اموات خود را دفن کردند.[۷] به این ترتیب، مقارن ظهور اسلام، حجون گورستانی معتبر شد، به ویژه اینکه اجداد پیامبر اسلام (ص)، عبدمناف، هاشم و عبدالمطلب، در آنجا مدفون بودند و به روایتی، آمنه، مادر پیامبر (ص)، نیز در همین گورستان به خاک سپرده شد.[۸] ابوطالب، عموی پیامبر(ص)، در شعری مفاخره آمیز از این مقابر و مدفونان آن یاد کرده است.[۹]
با وجود تصریح منابع بر دفن بزرگان صحابه و تابعین و اولیا در این محل و به رغم قداست و اهمیت معنوی حَجون و نقل فضیلتهای دعا و زیارت در آنجا، هویت و محل دقیق قبور بسیاری از صحابه در این محل شناخته نیست[۱۰] در حالی که در قرن هفتم فیروزآبادی در رساله إثارةالحجون لزیارة الحجون از ۳۸ مرد و هفت زن از صحابه، که در حجون دفن بودهاند، نام برده است.[۱۱]
دیگر مدفونان سرشناسِ این گورستان عبارتاند از: عبدالله بن عمر بن خطاب؛ فضیل بن عیاض، عارف قرن دوم؛ گروهی از سادات، به ویژه سادات حسنی؛ و منصور خلیفه عباسی.[۱۲]
ابن فهد، مؤلف قرن نهم، نیز بخشی از کتابش را به زنان و مردان سرشناس مکی، از قضات و محدّثان و قاریان و شرفا و امرا و نواب، اختصاص داده است که در همان زمان در حجون و اغلب در آرامگاههای خانوادگی به خاک سپرده شده بودند.[۱۳]
در قرن یازدهم، اولیا چلبی[۱۴] از وجود ۷۵ مقبره گنبدپوش در حجون، از جمله مقابر عبدالمطلب، ابوطالب، میمونه (همسر حضرت رسول) و شیخ علاءالدین نقشبندی گزارش داده است.
مزار حضرت خدیجه(س)
بنابر گزارش فراهانی[۱۵] در قرن سیزدهم و گزارش رفعت باشا در سده چهاردهم،[۱۶] حجون در آن دوران همچنان مورد توجه عموم مسلمانان بوده است و شیعیان به ویژه به مقبره ابوطالب توجه فراوانی نشان میدادهاند.
آرامگاه حضرت خدیجه (س)
به غیر از مقابر یاد شده، مهمترین بنای آرامگاهی این گورستان متعلق به حضرت خدیجه (س) است، که ظاهراً در قرن هشتم با گنبدی مرتفع ساخته شد.[۱۷] این آرامگاه احتمالاً تا سال ۹۵۰ که سلطان سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی، آن را به شیوه مقابر مصری تجدید بنا کرد و گنبد بلندی بر آن ساخت، تخریب نشده بود.
تا زمان احداث بنای جدید، مزار حضرت خدیجه (س) فقط یک صندوق چوبی داشت. این آرامگاه، براساس کتیبه آن، در ۱۲۹۸ مرمت شد.[۱۸] فراهانی در قرن سیزدهم[۱۹] از ضریح چوبین آن، که با پارچه مخمل گلابتون دوزی شده پوشیده شده بود، و نیز از وجود متولی و خادم و زیارت نامه خوانِ این بقعه خبر داده است.
اهمیت
پس از ظهور اسلام، با دفن ابوطالب و خدیجه (س) در حجون، این گورستان نزد مسلمانان اعتباری دو چندان یافت.[۲۰] با اینکه منابع متقدم[۲۱] با صراحت مدفن حضرت خدیجه را در حجون ذکر کردهاند، فاسی (مورخ قرن نهم)[۲۲] در این باره تردید نموده است. براساس روایتی، مشخص شدن مدفن آن حضرت و تعیین دقیق آن در حجون براساس خوابی در قرن هشتم (۷۲۹) صورت گرفته است.[۲۳]
نقل روایاتی از پیامبر (ص) درباره فضیلت حجون، سبب افزایش دفن اموات در این مکان، به ویژه در سمت چپ آن، شد.[۲۴]
اشعار باقی مانده در مدح و منزلت حجون و مدفونان آن، مؤید اعتبار ویژه این گورستان نسبت به دیگر قبرستانهای مکه است.[۲۵]
در آغاز اسلام، حجون به سبب وقایعی، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و اعتبار یافت. یکی از این وقایع، گزارش قرآن از ملاقات گروهی از جنّیان با پیامبر اکرم (ص) در حوالی حجون و ایمان آوردن آنها بود.[۲۶] به همین دلیل، بعدها در جوار حجون مسجدی به نام مسجد جن یا مسجد حَرَس ساخته شد که تا امروز نیز باقی مانده است.[۲۷]
اقامت پیامبر (ص) در حجون به هنگام فتح مکه نیز بر اعتبار این گورستان افزود.[۲۸]
در قرن اول هجری، حجون گاه کارکردهای سیاسی نیز مییافت، از آن جمله سکونت ابو موسی اشعری در آن، پس از سرخوردگی از واقعه تحکیم، بود.[۲۹]
نمای قدیمی قبرستان ابوطالب
ابن جبیر در قرن ششم بقایای بنایی را در حجون دیده بود که به یاد ابن زبیر و به دار آویخته شدن او در آن محل ساخته بودند. به گفته او، اهل طائف آن بنا را ویران کرده بودند، زیرا در آنجا همشهری و هم قبیله آنان، حجاج بن یوسف ثقفی، لعن میشد.[۳۰]
ویرانی به دست وهابیان
گنبد و بارگاههای واقع در گورستان حجون در ۱۳۰۵ش، پس از تخریب مقابر بقیع، به دست وهابیان ویران و تمام سنگ قبرهای آن کنده شد که اعتراض عموم مسلمانان را در پی داشت.[۳۱] در مقابل، وهابیان کوشیدند این اعمال را با دلایل دینی توجیه کنند و انتساب قبور خاندان پیامبر (ص) به این مکان را از اساس منکر شوند،[۳۲] اما این تلاشها از آزردگی مسلمانان نکاست.[۳۳]
موقعیت کنونی
این گورستان هم اکنون با دیواری که تا دامنه کوه حجون امتداد دارد، احاطه شده است ولی بخش شمالی آن، که در دامنه کوه قرار دارد، حصاری ندارد. داخل گورستان نیز با حصار فلزی به دو بخش شمالی (شامل قبور بنی هاشم و اجداد پیامبر) و جنوبی تفکیک شده است.[۳۴]
بنابر متن سنگ نوشتهای که در مدخل ورودی قبرستان نصب شده، قبرستان یاد شده در سال ۱۳۸۳ ق. تجدید بنا گشته است. در حال حاضر، با کندن کوه حجون میکوشند تا محدوده قبرستان در آن سمت نیز گسترش دهند.
پانویس
1- فاسی، ج۱، ص۴۵۳؛ ابن ظهیره، ص۳۰۳؛ قائدان، ص۱۲۹.
2- ازرقی، ص۴۳۲؛ فاکهی، ج۴، ص۵۴؛ برای اطلاع بیشتر درباره این محوطه ر.ک: ازرقی، ج۱، ص۴۸۲ـ۴۸۳؛ فاسی، ج۱، ص۴۷۱ـ۴۷۵؛ ابن ظهیره، ص۳۰۴ـ۳۰۵.
3- یاقوت، ذیل مادّه.
4- فاکهی، ج۴، ص۵۹؛ بلادی، ص۸۰؛ حمد جاسر، ص۱۱۴.
5- ر.ک: ابن جبیر، ص۷۸؛ فاسی، ج۱، ص۵۹۷ـ۵۹۸.
6- ابن سعد، ج۱، ص۷۳؛ فاکهی، ج۴، ص۵۸ـ۵۹.
7- ازرقی، ص۴۳۴.
8- ازرقی، ص۴۳۳؛ در این مورد روایت مشهورتر دیگری مطرح است ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۷.
9- ر.ک: ابن قدامه، ص۳۷۲.
10 ر.ک: ابن جبیر؛ ابن بطوطه، همانجاها؛ فاسی، ج۱، ص۴۵۶.
11- ر.ک: حمد جاسر، ص۱۱۳ـ۱۱۴.
12- ازرقی، ص۴۳۲؛ قلقشندی، ج۳، ص۲۵۴؛ قائدان، ص۱۳۶.
13- برای نمونه ر.ک: قسم ۱، ص۴۹، ۷۶، ۲۲۸، ۲۳۴، ۴۲۴ و جاهای دیگ.ر
14- چلبی، ج۹، ص۷۸۵ـ۷۹۰.
15- فرهانی، ص۲۰۳.
16- رفعت باشا، ج۱، ص۳۱ـ ۳۲.
17- ر.ک: به د.ا.د. ترک، همانجا؛ حمد جاسر، ص۱۱۵.
18- رفعت باشا، ج۱، ص۳۱.
19- فراهانی، ص۲۰۲.
20- بلاذری، ج۲، ص۳۵، ۲۸۹.
21- برای نمونه ر.ک: ابن سعد، ج۸، ص۱۸؛ بلاذری، ج۲، ص۳۵.
21- فاسی، ج۱، ص۴۵۶.
22- ر.ک: حمد جاسر، ص۱۱۵؛ د. ا. د. ترک، ذیل "Cennetul-Mualla"؛ قس ابن سعد، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۷.
23- ر.ک: ازرقی، ص۴۷۳؛ فاسی، ج۱، ص۴۵۴.
24- برای نمونه ر.ک: فاکهی، ج۴، ص۶۰ـ۶۱.
25- ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۲۱۲.
26- ازرقی، ص۴۸۲؛ ابن جبیر، همانجا؛ ابن بطوطه، ص۱۴۲؛ قائدان، ص۱۲۱.
27- ازرقی، ص۳۸۹.
28- ر.ک: همان، ص۴۸۱.
29- همانجا؛ نیز ر.ک: ابن بطوطه، همانجا؛ قس یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷ که از به دار آویختن ابن زبیر در تنعیم سخن گفته است.
30 ر.ک: امین، ص۵۵ـ۵۶.
31- برای نمونه ر.ک: حمد جاسر، ص۱۱۵ـ۱۱۷.
32- برای نمونه ر.ک: هیکل، ص۲۲۵ـ۲۲۷، ۲۳۵ـ۲۳۶.
33- قائدان، ص۱۳۱.
34 جعفریان، ص۱۶۳.