بنسلمان و نتانیاهو یکدیگر را حلقه نجات هم میدانند
نخستوزیر رژیم صهیونیستی، و «محمد بنسلمان»، اصرار بر علنی کردن و عادیانگاری روابط تلاویو و ریاض را دارند.
این روزها، قطار علنیسازی روابط برخی رژیمهای عربی با رژیم صهیونیستی، به عربستان رسیده است. در واقع، تلاش «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، و «محمد بنسلمان»، ولیعهد عربستان سعودی برای علنی کردن و عادیانگاری این روابط، برای دو طرف از اهمیت حیاتی برخوردار است.
خط تبلیغی رسانههای صهیونیست و نزدیک به دستگاههای اطلاعاتی وابسته به دفتر نخست وزیر، درباره سفر پنهانی اخیر نتانیاهو به عربستان و دیدار با بنسلمان، در شهر «نئوم»، واقع در ساحل دریای سرخ، در حضور «مایک پومپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا، بر خلاف خط تبلیغی این رسانهها بود که معمولا در چنین مواردی سکوت اختیار میکردند. اما این بار، علاوه بر افشای خبر، آن را برجسته نیز کردند که این گواه بر تعمدانه بودن این اقدام است که در چارچوب دستاوردسازی برای نتانیاهو صورت گرفته است، بهگونهای که حتی برخی مقامهای نظامی رژیم صهیونیستی انتشار این خبر را بر خلاف منافع عالی این رژیم قلمداد کردند و از نوع عملکرد رسانهای دراینباره، انتقاد کردند.
نتانیاهو به علت پروندههای فسادی که دارد از دچار شدن به سرنوشت «ایهود اولمرت»، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی، و حبس شدن در زندانهای این رژیم بهشدت در هراس و وحشت بهسر میبرد؛ بههمینعلت، هر وسیله و راهی را حلقه نجات خود میداند، بهویژه اینکه پرونده فساد و رشوه او هم اکنون در پرونده زیردریاییهای خریداری شده از آلمان به ارزش1.5 ملیلارد دلار به دستور «بنی گانتس» ، وزیر دفاع این رژیم، به جریان افتاده است.
از سوی دیگر، بنسلمان نیز با بحرانهای مختلفی مواجه است که ممکن است بلندپروازی او را برای نشست بر تخت پادشاهی، با خطر مواجه سازد. یکی از مهمترین بحرانهایی که بنسلمان اکنون با آن دست به گریبان است، بحران جنگ یمن و جنایتهای اوست که علاوه بر سازمانها و نهادهای مردمی فعال در عرصه حقوق بشر، صدای متحدان غربی او را نیز در آورده است.
عربستان در جنگ یمن تقریبا خریدار یک چهارم تسلیحات آمریکا بوده و با صرف میلیاردها دلار نه تنها هیچگونه نتیجهای از آن نگرفته، بلکه دچار شکستهای مختلف شده است. افزون بر این، این جنگ بستری برای اختلافهای عربستان با امارات در نوع مدیریت و منافع یکدیگر در یمن شده است.
یکی دیگر از اختلافهای بنسلمان که اکنون در حال ظاهر شدن است با کشور مصر است. رسانههای مصری بهتازگی از سیاستهای بنسلمان در قبال مسائلی چون ترکیه و اخوانالمسلمین و موضع اخیر قاهره در قبال ایران در سازمان ملل انتقاد کردند.
همچنین، روابط پاکستان و عربستان که قبل از بنسلمان دوره طلایی خود را سپری میکرد، در دوره بنسلمان به شدت افول کرده است و گمانهزنی میشود که پس از اعلام عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، دولت پاکستان مانند برخی دیگر از دولتهای اسلامی، در نتیجه تحرکات و فشارهای مردمی موضع خود را در قبال عربستان بهطور چشمگیری تغییر دهد.
افزون بر بحران قطر که در واقع، عربستان در این چالش و به زانو در آوردن قطر به رغم محاصره هوایی و زمینی و دریایی آن، راه به جایی نبرده است، در برخی دیگر از کشورها مانند لیبی نیز مزدوران و تلاشهای عربستان بازی را به نفع برخی دیگر از کشورها مثل ترکیه باختند.
به لحاظ داخلی نیز بنسلمان علاوه بر اینکه با بحران بیاعتمادی مواجه است بهگونهای که بیشتر شاهزادگان آلسعود اکنون در جبهه مخالف قرار دارند، اما بهعلت سرکوبهای او، موضع خود را عیان نمیکنند و منتظر فرصت برای کنار زدن ولیعهد جوان هستند، در پرونده قتل جمال خاشقجی نیز سرنوشت خود را در خطر می بیند بهویژه اینکه رئیسجمهور جدید آمریکا در سخنان انتخاباتی خود تأکید کرده است که عربستان را دراینباره، بازخواست خواهد کرد.
بنابراین، مجموع این بحرانها سبب شده است که نتانیاهو و بنسلمان، یکدیگر را حلقه نجات خود بدانند و برای غرق نشدن در گرداب این بحرانها به یکدیگر پناه برده اند.
........................................
بررسی و تحلیل// جلال چراغی