گزارش مکتوب..
لشکر مخلص خدا
آنها افرادی هستند که آرام و قرار ندارند، از جبههای به جبهه دیگر رفته و هدفشان خدمت بی منت به مردم است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کرمان، همه جا حضور دارند و همواره در صف اول، شاید تو هم یکی از این لشکر مخلص باشی، در هر حادثهای بدون اینکه کسی دعوتشان کند پیش قدم میشوند.
گرمی و سردی، پَستی و بلندی، دوری و نزدیکی و سختی و آسانی برایشان یکی است.
چرا؟
چون مکتبی که با آن اعتقاد دارند هدفش خدمت به خلق است.
از زمانی که امام راحل (ره) در سال ۱۳۵۸ دستور تشکیل بسیج مردمی را داد، این لشکر مخلص برای دفاع از کشور آماده شد و خودش را به مرزها رساند.
خیلیها آن زمان درگیر "چه کنم چه کنم های" حوادث و شروع جنگ تحمیلی بودند و دشمن هم به سرعت خودش را نزدیک شهرها و حتی اشغال آنها کرده بود.
اما گروهی پیاده وسواره از گوشه گوشه کشور جمع شدند و دشمن را در همان شهر زمینگیر کردند.
بدون هیچ سابقه رزم و تجربهای، باورش سخت است، اما تاریخ از زبان "شهید قاسم سلیمانی" اینگونه میگوید: نوجوان و جوان، پیر مرد و زن، همه بی ادعا بسیج شدن برای دو هدف: اسلام و خاک کشور.
جانهای زیادی دادن، حتی در خانوادههایی چندین نفر، اما امنیت کشور برایشان مهم بود و جانانه ایثارگری کردند، نه به دنبال نام بودند نه نشان و درجه.
توصیفی از یک پیشکسوتبیش از ۴۰ سال از تشکیل بسیج میگذرد اگر آن زمان جبهه رزم خط مقدم آنها بود، اما پس از آن جبهههای دیگری برایشان گشوده شد.
آقای صدفی از پیشکسوتان بسیجی کرمان میگوید: لباسی که بر تن دارند، گاهی رزم علیه دشمن بود، گاهی حامی مردم در بلاها و گاهی مدافع سلامت، انها جانشان را در کف دست گرفتهاند و راه فرمانده شهید شهیدشان "حاج قاسم" را میروند.
در شهر در هر گوشه و کناری حادثهای روی دهد، سینه سپر میکنند و منتظر فرمان کسی نیستند، آرمانی که آنها به آن پایبند هستند همین را میخواهد.
برگی از یک کتاب زرینزمانی که من و تو در سرمای استخوان سوز زمستان در گوشهای گرم نشسته بودیم، جمعی که به اصطلاح امروز "آتش به اختیا"ر لقب دارند یکی یکی آجرها و خشتها را بر میداشتند تا نَفَسی فرصت تنفس بیشتری داشته باشد و جانی دوباره در یابد.
زلزله بم را میگویم، یادم میآید ۱۷ سال قبل که به عنوان خبرنگار به آنجا رفتم، گروه گروه بسیجیان بیوقفه شبانه روزانچنان کار میکردند که انسان را به حیرت وا میداشت.
دستهای آنها از بسیاری کار، پینه بسته، پاهای آنها چاک چاک و حتی برخی کفش هم نداشتند.
چفیهای به گردن بسته، که هم برای پاک کردن عرق تلاش بود و هم بالشی برای استراحتی کوتاه.
در پنج روزی که آنجا بودم، غذای آنها فقط نان خشک و آب بود که گاهی آن را هم به دهان کسی میگذاشتند.
اینکه راحتی دیگری را بر رفاه خود ترجیح بدهی، کاری سخت است، اما انتخاب او چنین است.
در زمان ساخت و سازه در آنجا نیز در اوج گرمای بم و به اصطلاح "خرما پز" انها را میدیدی که عرق ریزان و پرتلاش مصالح را میآوردند و در ساخت منازل کمک میکردند.
کار در آن موقع تابستان در این شهرستان برای هرکسی آسان نیست، اما لبخند رضایتی که برروی صورت نیازمندی میدیدند برایشان کافی بود.
محرومیت زدایی
سالهاست که لشکر مخلص خدا بی سر و صدا در گوشه و کنار کشور هر کجا احساس نیازی ببیند، حاضر میشود.
خواه در شمال و غرب کشور خواه در جنوب وعمق کویر شرق کشور. سرهنگ ذوالعلی معاون اجرایی سپاه ثارالله استان، محرومیت زدایی را برنامه بزرگ بسیج میداند و میگوید:در همین ۸ ماهه امسال، تعمیر ۳۸ مدرسه، انتقال آب شرب در دهها روستا، تعمیر ۲۰۰ مسکن اقشار ضعیف و ساخت چهل مسکن برای محرومان توسط بسیجیان انجام شده است.
با اوهمرا میشوم تا به یکی ازمنازل ساخته شده در یکی از روستاهای بخش گُلزار کرمان برویم.
منزلی نوساز که خانمی سرپرست خانواراست، درب ما را باز میکند داخل که میشویم از اوضاع خانه به محرومیت بیشتر آنها پی میبرم.
دو فرزند معلول که تمام دارو نداره آنها در یک اتاق جمع شده است.
او میگوید: قبل از این که خانه ساخته شود ما در یک اتاق نیمه ساز زندگی میکردیم، اما طی یکسال اینجا توسط بسیج ساخته شد و همین که ایمن هستیم خدا را شکر.
سرهنگ ذوالعلی میگوید: در چند روستای اطراف نیز هفت خانه ساخته شده و تحویل نیازمندان این منطقه شده است.
پیشتازی بسیج در سیل جنوب و شرق استانهمین ابتدای امسال بود که سیلابهای بزرگ و مخرب در چندین نقطه از استان خسارات بسیاری بر جای گذاشت.
اما آنچه که بیشتر دلگرم کننده بود نقش افراد آستین بالا زدهای بود که باز هم به سرعت به داد مردمی رسیدند که در آن غوغای خانه خراب کن سیلاب، نه جایی داشتند و نه وسایلی برای آنها مانده بود.
در سفری که به آنجا داشتم، حضور صدها بسیجی که اغلب آنها جوان بودند، دلگرمی و امید بسیاری به مردم سیل زده داده بود.
تقسیم کار منظم و شتاب کاری آنها مثالزدنی بود.
سرهنگ مهرعلیزاده از اعضای بسیج استان میگوید: بسیاری از لوازم خانگی افراد سیل زده به علت سیل خراب شده بود که با اعزام گروه مهندسی بسیج همه تعمیر و به صاحبان آنها تحویل داده شد.
وسایلی هم مثل: قالی، موکت وپتو که همگی به گل آغشته شده بود توسط بچههای جهادی شسته وبه مردم تحویل شد.
یادم میآید بسیاری از خانهها تا کمر در گل و لای فرو رفته بود و صاحبان آنها ناباورانه و ناامیدانه به آن نگاه میکردند، اما در کمتر از یک ماه ورق بر میگردد.
آقای مهرعلیزاده میگوید: در مناطق شهداد، ریگان و جازموریان صدها بسیجی روز و شب آب خانهها را خالی میکردند و با خارج کردن گل و لای همه منازل را خشک و سپس ضدعفونی کردند.
اگر چه این کار برای افراد منطقه باورکردنی نبود، اما آنها آخرین نفراتی بودند که از مناطق بحرانی خارج شدند.
البته از بسیج نباید توقعی غیر از این داشت، چرا که آنها همواره از جبههای برای جبهه خدمت دیگری آماده میشوند.
جبههای جدید، اما نفس گیرکرونا با همه مصیبتهایی که برای مردم ایجاد کرده، اما در این میان آنچه جلوه گیری آن بیشتر نمود دارد، نقش پرستاران و بسیجیان در جبهه سلامت است.
به طوری که حضور چشمگیر و تمام قد بسیجیان و نقش آفرینی آنها موجب تحسین این لشکر مخلص از سوی مقام معظم رهبری میشود. یادمان نمیرود که برای گرفتن یک عدد ماسک، درب هر داروخانهای که میرفتیم با جواب سربالا روبرو میشدیم.
یادمان نمیرود که برای تهیه بستههای کوچک الکل به دهها مغازه باید سر میزدیم.
یادمان نمیرود که برای تهیه مواد شوینده و ضدعفونی نیز کمبودها، کم نبود، اما چه اتفاقی افتاد.
جبهه کرونا اگر چه تجربهای جدید بود، اما نشان داد با روحیه جهادی و شهامت میتوان نیازهای بسیاری را برطرف کرد، همان نیازهایی که دیگران از دادن آن به ما طفره رفتند.
سردار معروفی فرمانده سپاه ثارالله استان چنین میگوید: راهاندازی صدها کارگاه تولید ماسک برای رفع نیازهای استان و حتی برخی استانهای همجوار به سرعت در دستور کار قرار گرفت تا جایی که روزانه حدود ۴۰ هزار ماسک تولید و به بازار عرضه میشد.
تولید انواع مواد ضدعفونی و الکل که به شدت کمبود بود در کارگاههای بزرگ و کوچک آغاز و اکنون به جایی رسیده ایم که هم در تولید ماسک، الکل و دیگر مواد ضدعفونی بازار اشباع شده است.
اما در ضدعفونی کردن معابر و مراکز عمومی نیز بسیج اولین پیشقدمان در این کار بودند.
هر شب که از کوچه و بازار رد میشدیم، افرادی را به چشم مشاهده میکردی که همه وسایل حمل و نقل عمومی و حتی پیاده روها را کاملا ضدعفونی میکردند تا از سرایت این بیماری مرگبار بکاهند.
حماسه بزرگ کمکهای مومنانه، توزیع هزاران غذای گرم و اهدای هزاران بسته کمکی به دانشآموزان نیازمند خود حکایتی دیگر از خدمت بسیجیانی دارد که همواره پای ثابت کار نیک و خیر خواهانه برای مردم هستند.
اکنون نیز این لشکر مخلص خدا همین راه را همچنان در پیش دارد و به فعالیتهای خود در این جبهه ادامه میدهد.
حتی زمانی که وزارت صَمت از آنها برای کنترل و نظارت بر بازار درخواست کمک میکند، هزاران بسیجی در سراسر کشور آماده شدند که به رفع این مشکل کمک کند تا برخی بی انصافها با احتکار و گرانفروشی شرایط مردم را سختتر نکنند.
باید گفت: بسیج متن یک ملت و عرصه حضورش نیازو مصالح کشور است و این یعنی یک فرهنگ و ذهنیت بزرگ که او از موقعیت جامعه دارد.
بسیجی فردی عادی است، اما نمیتواند عادی زندگی کند، اهل میدان و دلواپس کشورش است و حتی به جغرافیای کشورش نیز تعلق ندارد.
نگاهش همه مکتب اسلام را در بر گرفته و مطابق با این نیاز حضور پیدا میکند.
نویسنده :سید امان الله احمدی زاده