وب گردی
سردار جبهه فرهنگی امام رضا (ع)
تصمیمات هوشمندانه کریمه اهلبیت (س) بخشی از برنامه امام رضا (ع) برای گسترش آموزههای اهلبیت (ع) در ایران بود.
به گزارش
خبرگزاري صدا وسيما؛ حضرت فاطمه معصومه (س) که امروز، سالروز رحلت جانگداز اوست، یکی از آن اسوههای نورانی محسوب میشود که جا دارد، دوستداران اهلبیت (ع)، افزون بر بهره معنوی از جایگاه الهی حضرتش، در باب جایگاه و سیره اجتماعی آن بانوی گرامی نیز، تفحص کنند و درسهایی از آن فراگیرند که روشنیبخش مسیر تعالی و ترقی آنها در دو جهان باشد.
بانویی مجهز به سلاح علم و تقوا
در میان فرزندان امام موسی کاظم (ع)، پس از حضرت امام علی بن موسیالرضا (ع)، هیچکس در جایگاه و مرتبه فاطمه معصومه (س) قرار نمیگیرد. آن بانوی بزرگوار، چه از نظر مراتب معنوی (که در کثرت روایات معصومین (ع) قبل و بعد از حیات حضرتش در منابع روایی وجود دارد، قابل رؤیت است) و چه از نظر مراتب علمی و اجتماعی (که باز میتوان از آن رد و اثری آشکار در آثار تاریخی و حدیثی یافت)، در جایگاهی بسیار بلند و ویژه قرار دارد. اگر ولادت آن بانوی مکرمه را مطابق برخی متون تاریخی، در سال ۱۷۳ هـ. ق بدانیم، حضرت معصومه (س)، هنگام شهادت پدر بزرگوارش، در سال ۱۸۳ هـ. ق، تنها ۱۰ سال داشت. با این حال، در منابع روایی شیعه مذکور است که در برخی مواقع و هنگام غیبت امام موسی کاظم (ع) از مدینه، حضرت معصومه (س) پاسخگوی برخی مسائل فقهی و پرسشهایی بود که از جانب شیعیان مطرح میشد و نیاز به پاسخ فوری داشت. این اقدام آن حضرت، موردتأیید پدر بزرگوارش نیز قرار میگرفت و امام هفتم (ع)، با بیان جمله «فداها أبوها» (پدرش فدایش شود)، به تمجید از هوشمندی و توانایی علمی دخترش میپرداخت. بنابراین، حضرت فاطمه معصومه (س)، از همان کودکی و با عنایت الهی و تربیت پدر و برادر بزرگوارش، علیهماالسلام، توانست مراتب معنوی و علمی را توامان طی کند و به جایگاهی بیبدیل در میان بانوان همعصر خود دست یابد.
طبق برخی گزارشهای روایی و تاریخی، حضرت معصومه (س) در شهر مدینه، جلسه درس و بحث دایر میکرد و بانوان این شهر، از محضر او کسب علم میکردند. آن حضرت به دلیل همنشینی و همراهی با امام رضا (ع)، بیش از هر کس نسبت به دیدگاهها و مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ثامنالحجج (ع) آشنایی داشت و چگونگی هجرت او به ایران و ورودش به شهر قم نیز، نشاندهنده هوشیاری و آگاهی وی از جغرافیای تشیع در سال ۲۰۱ هـ. ق و در حدود ۲۸ سالگی است.
حرکت به سمت ایران اقدام هوشمندانه
صرفنظر از دلبستگیهای عاطفی حضرت فاطمه معصومه (س) به برادر بزرگوارش، حضرت ثامنالحجج (ع)، حرکت کریمه اهلبیت (ع) به سمت ایران و ورود آن حضرت به شهر مقدس قم، اقدامی بسیار هوشمندانه بود. اولاً، چنانکه اشاره شد، حضرت معصومه (س) به خوبی با جغرافیای حضور شیعیان در ایران آگاه بود. نباید از یاد برد که در این دوره تاریخی، برخی از فرق شیعه در ایران، توانسته بودند حیطه منطقهای نسبتاً قابلتوجهی را در اختیار داشتهباشند و برخی نواحی ایران، مانند طبرستان، در اختیار آنها بود و شیعیان امامیه، در اقلیت بودند. درخواست حضرت فاطمه معصومه (س) از همراهانش برای انتقال ایشان به قم که مرکز مهم فعالیت شیعیان امامیه و خاندان مشهور اشعری بود، بسیار هوشمندانه مطرح شد.
آن حضرت میدانست که کثرت روایات و تمجیدی که از ناحیه امامان (ع) درباره وی وجود دارد و بعدها نیز مطرح میشود، میتواند زمینهساز تبدیل محل وفات وی، به یکی از کانونهای فرهنگی و سیاسی شیعی شود و این مسئله، با وجود برخی جریانهای موازی که سازگاری چندانی با مسئله ولایت و امامت نداشتند، بسیار حساس و درخور تأمل بود. در واقع حضرت معصومه (س)، با ورود خود به شهر قم و رحلت در این شهر، فضای موردنیاز برای فعالیت فرهنگی را در اختیار شیعیان امامیه قرار دارد؛ حضور مرقد مطهر بانویی که طبق گزارش علامه مجلسی در کتاب «زادالمعاد»، از سوی امام معصوم (ع)، لقب معصومه داشت و بر اساس روایتهایی که ابنقولویه در کتاب ارجمند «کاملالزیارات» آوردهاست، دستکم سه امام شیعه (ع)، پاداش زیارت بارگاه ملکوتی او را، بهشت دانستهاند، جاذبهای معنوی برای عموم مؤمنان پدید میآورد و به حضور شیعیان امامیه در اطراف مضجع شریف او و ترقی و تلاش در مسیر تعالی فرهنگ اهلبیت (ع)، هویتی غنی و ریشهدار میبخشید.
حال اگر این رویکرد را در کنار تلاش حضرت امام رضا (ع) برای گسترش آموزههای اهلبیت (ع) در ایران به طور اعم و در خراسان به طور اخص قرار دهیم، میتوان فعالیت و اقدام هوشمندانه حضرت معصومه (س) را بخشی از آن نقشهراهی دانست که میکوشید در بحبوحه انتقال اجباری امام شیعیان (ع) به مرو و تحمیل مقام ولیعهدی به آن حضرت، بذر اندیشههای ناب اسلامی را در این سرزمین کهنسال بپراکند. به این ترتیب، حضرت معصومه (س)، حتی با واقعه جانگداز رحلتش، جبهه فرهنگی ولایت را که با رهبری برادر ارجمندش در حال پیشروی در قلوب مؤمنان بود، تقویت کرد؛ رویکردی که در کمتر از یک قرن بعد، با ظهور علما و اندیشمندانی مانند شیخ صدوق، در همین خطه، نتایج زرینی در گسترش فرهنگ تشیع امامی داشت.