راز موفقیت؛
۱۰ قاتل موفقیت را بشناسید
راز موفقیت و رسیدن به هدفی که در پی آنید، سخت نیست؛ برای پیدا کردن بهترین راه موفقیت باید قاتلان موفقیت را بشناسید.
به گزارش گروه وب گردی
خبرگزاری صدا و سیما، راز موفقیت آنقدرها که هم که فکر میکنید پیچیده نیست. اگر سعی میکردید تمام اشکهایی را که کارمندانِ بلندپرواز بهخاطر ناخواسته نابودکردنِ شغلشان ریختهاند، جمع کنید، میتوانستید یک اقیانوس را با آنها پر کنید. شکستِ شغلی بسیار ناراحتکننده است؛ اما میتواند انگیزهای برای پیشرفت هم باشد.
بسیاری از باورهای سنتی درباره شغل که از نسلهای پیشین به ما رسیدهاند از آزمون اصالت سربلند بیرون نمیآیند؛ بهعبارتی نمیتوان به آنها اعتماد کرد. هنوز خیلی مانده تا به علمی تعریفشده از ثبات شغلی دست پیدا کنیم؛ اما کارشناسان طی سالیان نگاه ماه را نسبت به چیستی بهرهوری، حافظه، مراقبت از خود و موفقیت در محیطهای کاری تغییر دادهاند.
رد باروهای دایناسوری درباره موفقیت
علم پیوسته مشغول ردکردن باورهای دایناسوریای است که از نسلهای پیشین به ما رسیده است. تعریف جدیدی برای حافظۀ طبیعی، بهرهوری و زندگی سالم وجود دارد که به شما کمک میکند آن موفقیتی را که در پیاش هستید، بهدست آورید.
هرآنچه درباره موفقیت میشنوید را باور نکنید. تحقیقات نشان میدهد میتوان به سگهای پیر حقههای جدید آموخت و اگر با خودتان صحبت میکنید دیوانه نیستید. درواقع، روانشناسی جدید نشان داده که صحبتکردن با خود یکی از بهترین ابزارها برای ایجاد شفافیت و یکی از بهترین راهها برای یافتنِ راهحلهای خلاقانه برای مشکلات شغلی است.
علم پیوسته مشغول ردکردن باورهای دایناسوریای است که از نسلهای پیشین به ما رسیده است. تعریف جدیدی برای حافظۀ طبیعی، بهرهوری و زندگی سالم وجود دارد که به شما کمک میکند آن موفقیتی را که در پیاش هستید، بهدست آورید.
برای آنکه سرعت دستیافتن به موفقیت را در شما تقویت کنیم، ۱۰ قاتلِ موفقیت را بههمراه توضیحاتی مختصر درباره اینکه با این قاتلین چه کار باید بکنید، به شما معرفی میکنیم.
۱- چند کاره بودن
اگر فکر میکنید چندکارهبودن (مولتیتسکینگ) کلید طلایی شما برای بهرهوری است، دستتان را بالا ببرید. من هم همینطور فکر میکردم. شما ممکن است فکر کنید چندکارهبودن راه رسیدن به موفقیت در کار است؛ اما کارشناسان نظر دیگری دارند.
مطالعاتی که در دانشگاه میشیگان انجام شده است نشان میدهد وقتی شما درآنِواحد از این وظیفه به آن وظیفه میپرید، درواقع مغز خود را وادار میکنید مدام در تلاش برای متمرکزشدن باشد، که این کار باعث میشود بهرهوری شما تا ۴۰درصد کاهش پیدا کند.
چندکارهبودن نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد، بلکه کیفیت نتیجه و اثربخشی را نیز خنثی میکند؛ بهاینترتیب شما چندین پروژۀ نیمپز دارید که میتواند در شما استرس و خستگی ایجاد کند.
دانشمندانِ دانشگاه استنفورد همچنین دریافتند افراد چندکاره نمیتوانند تمرکز کرده و اطلاعات نامرتبط را کنار بگذارند و اینکه چندکارهبودن باعث انقطاع افکار، ناتوانی در تمرکز و خستگی مغز میشود.
راهحل چیست؟
احتملاً با غریزه جور نیست، اما مطالعات نشان میدهند وقتی سرعت خود را کاهش میدهید – بهجای آنکه آن را افزایش دهید- و در هر زمان فقط روی یک وظیفه تمرکز میکنید، بهرهوری؛ اثربخشی و موفقیت خود را افزایش میدهید. با این کار همچنین از سرخکردن مغز خود هم اجتناب میکنید که هم شما و هم مغزتان را خوشحالتر میکند. این خوشحال راز موفقیت است.
۲- امن بازی کردن
آمارها نشان میدهد افراد بعد از تصادف اتومبیل توانایی خطرپذیری بیشتری دارند تا بعد از شکستهای روانی. آیا شما در روزمرگی و کارهای تکراری امنیت پیدا میکنید و از آن افرادی هستید که همواره از چیزهای ناشناخته و پیشبینینشده اجتناب میکنند؟ باید بدانید پیشرفت بیرون از منطقۀ امنِ شما رخ میدهد. مطالعات نشان میدهند شانس موفقیت شما با خطرپذیریِ بیشتر، افزایش مییابد. راه رسیدن به موفقیت از منطقه امن نمیگذرد.
راهحل چیست؟ خودتان را کِش دهید و از منطقه امنتان خارج شوید. بهجای آنکه از شغلهای ناشناخته اجتناب کنید به محدودههای ناآشنا و پیشبینیناپذیر وارد شوید، از هرآنچه جدید است استقبال کنید و خود را مقاوم کنید.
امروز در شغل خودتان تا کجا پیش میروید؟ از چه پلهای پیشبینیناپذیری میتوانید بپرید و بالهایتان را بگشایید؟ چقدر میتوانید از حریم امنتان پا فراتر بگذارید، قد خود را بکشید تا به میوههای سرشاخه دسترسی پیدا کنید؟
۳- ساعات طولانیتر کار کردن
آیا شما ساعات طولانیتر و بسیار سریعتر کار میکنید تا به موفقیت و اهدافتان دست پیدا کنید؟ دانشمندان نسبت به این ایده قدیمی که میگوید هرچه سختتر، طولانیتر و سریعتر کار کنید، بهرهوریِ بیشتری خواهید داشت تردید دارند. درواقع، مطالعات نشان میدهند مدیرانِ بسیار کارآمد کمترین تعداد ساعت (بهطور میانگین ۵۲ ساعت در هفته) در هفته را کار میکنند، درحالیکه مدیرانی با بهرهوری کمتر طولانیترین ساعات (بهطور متوسط ۷۰ ساعت در هفته) را کار میکنند. پس برای رسیدن به موفقیت طولانیتر کردن ساعات کار را فراموش کنید.
مدیرانی که ساعات طولانیتری کار میکنند مشکلات ذهنی و جسمی بیشتری دارند. محققان بریتانیایی نشان میدهند کارمندانی که بیشتر از ۱۱ ساعت در روز کار میکنند، در مقایسه با آنهایی که کمتر از این میزان کار میکنند، ۶۷درصد بیشتر احتمال دارد دچار حمله قلبی شوند. راز موفقیت در ذهن و بدن سالم است.
راهحل چیست؟
وقتی کمتر و باهوشتر کار میکنید، کارتان سریعتر پیش میرود؛ کیفیت کارتان بهتر میشود؛ سالمتر میمانید؛ مسیر شغلی پایدارتری دارید و طولانیتر عمر میکنید. کار کمتر و باهوشتر یکی از بهترین راههای موفقیت است و نشان میدهد چگونه به موفقیت برسیم.
۴- تمرکز بر مشکلات
شما طوری طراحی شدهاید (دارای ویژگیهایی هستید) که بقایتان حفظ شود؛ که یعنی مانند هر فرد دیگری روی این سیاره، چیزی دارید برای آنکه خودتان را از آسیبها دور نگهدارید: دانشمندان به آن تعصب منفی میگویند. چون منفیبافی تاریخ مصرف طولانیتری نسبت به مثبتاندیشی دارد، شما تمایل دارید درباره تهدیدهای شغلی اغراق کنید و توانایی خودتان برای غلبهکردن بر این تهدیدها را دستکم بگیرید. برای آنکه یک فکر منفی را از گردونه خارج کنید، باید سه اندیشه مثبت را جاگزین آن کنید.
درست است منفیبافی همان ویژگیِ طبیعیایست که ایمنی شما را حفظ میکند؛ اما این ویژگی شما را از رسیدن و دستیابی به موفقیت دور میکند. تمرکز بر مشکلات چشمانداز شما را محدود میکند؛ توانایی شما را برای مشاهده امکانهای متفاوت محصور و شما را از باورداشتن به خودتان محروم میکند. مطالعات نشان میدهند بدبینها در مقایسه با خوشبینها کمتر احتمال دارد از نردبان شغلی بالا بروند.
راهحل چیست؟ جنبههای مثبت را ببینید و روی راهحلها تمرکز کنید. بهجای آنکه فکر کنید دستیابی به فرصتها کار سختی است؛ در هر سختیای در پی فرصت باشید.
۵- خود را تحقیر کردن
آیا از آن افرادی هستید که وقتی مدیریت از ایدهشان خوشش نمیآید و شانس ترفیع رتبه را از دست میدهند، فکر میکنند باید از خودشان انتقاد کنند و تمسخر خویش را راهی برای بهتر عمل کردن و رسیدن به موفقیت میدانند؟ یک خبر برایتان دارم: مطالعات دقیقا عکس این را نشان میدهند.
بین احساس شفقت نسبت به خویشتن و موفقیت رابطه مستقیمی وجود دارد. خود را کوبیدن بعد از شکست، شانس دوباره بلندشدن از زمین را کاهش میدهد. خودانتقادی بهقدری دردناک است که شما را در مسیر پایانبخشیدن به بدبختی واردار به تسیلم میکند. وقتیکه اوضاع خوب پیش نمیرود و احساس یأس و ناامیدی میکنید، آخرین چیزی که میتواند به شما کمک کند، حمله به خودتان است.
راهحل چیست؟
برای رسیدن به راز موفقیت، خودِ ویرانگرتان را شناسایی کنید، چکش حراجی که بر تن خود میزنید را کنار بگذارید و عیبجوی درونتان را خاموش کنید. با خودتان به نرمی صحبت کنید؛ به خودتان میزانِ سلامتی از شفقت را اهدا کنید؛ خودتان را تأیید کنید؛ به شکل متفاوتی با خودتان صحبت کنید؛ چشماندازهای تشویقکننده و انگیزهبخش داشته باشید. خلاصه خودتان را عزیز بدارید تا راه رسیدن به موفقیت و هدفتان را پیدا کنید.
۶- خود فراموشی برای رسیدن به موفقیت
احتمال دارد به شما آموزش داده باشند، قربانیکردنِ خویشتن یک فضیلت است و قراردادن خودتان در انتهای صف نشان از قدرت شخصیتی شما دارد. اما این شیوه تفکر درست نیست. ما اکنون میدانیم همیشه خود را در پایان صف قراردادن میتواند موفقیت و رسیدن به هدف را زائل کند و نارضایتی شدید همراه داشته باشد.
راهحل چیست؟ خودمراقبتیتان را افزایش دهید. خودمراقبتی استفاده از زمان را بهینه میکند. از سرهمبندیکردن و سطحیکاری در مورد سلامت خودتان اجتناب کنید. تغذیه سالم، استراحت و ورزش مرتب به شما توان مقابله با چالشهای شغلی را میدهد. فعالیتهایی که توان شما را بازیابی – سرگرمی، یوگا، ماساژ و حمام داغ – و ذهن و بدن شما را جوانسازی و عصاره خلاقیت شما را احیا میکنند، زیاد در برنامههایتان داشته باشید. چنانچه اول از خودتان مراقبت کنید، توان بیشتری برای رسیدن به اهداف شغلی شخصی و دیگران خواهید داشت.
۷-شک و تردید
احتمال دارد که بعضی روزها شکبهخود در ذهن شما ایجاد شود. این صداها به شما میگویند حتی پیش از آنکه کاری را شروع کنید در آن بازنده هستید. وقتی شک در مسیر شما قرار میگیرد، شما بدون آنکه سفرتان را آغاز کرده باشید، متوقف میشوید. شک و تردید بر حقایق وجودی شما؛ این که چه کسی هستید و تا چه اندازه توانایی دارید، سایه میاندازد. هرزمانیکه از سایه شک و تردید خارج میشوید، از حقایق مربوط به خویشتنان بهتر آگاه میشوید.
راهحل چیست؟
شک و تردید را کنار بگذارید. اگر چشماندازِ خودشکنی دارید که مسیر موفقیت شما را سد میکند، آن را با یک چشمانداز مثبت جایگزین کنید و برای مثبتاندیشی از طریق واقعگرایی قدم بردارید.
۸-ترس از شکست
فقط افراد کوشا میتوانند از پسِ فرازوشیبهای دنیایِ کار بربیایند. ترس از شکست منجر به ترس از موفقیت میشود. روانشناسان چرایی موفقبودن برخی نسبت به سایرین را اینطور توضیح میدهند:، زیرا آنها چارچوب ذهنی برنده دارند که به «طرز فکر رشد» معروف است. اگر شما طرز فکر رشد داشته باشید، فکر میکنید موفقیت و شکست در یک بسته عرضه میشوند. شما هر دو را بهطور مساوی میپذیرید؛ زیرا میدانید هیچ سربالایی بدون سرپایینی، هیچ پیشرفتی بدون پسرفت یا هیچ راستی بدون چپ وجود ندارد.
مهم نیست شکست چقدر دردناک، آزاردهنده، بزرگ یا کوچک باشد، شما با طرز تفکر رشد از شکست با آغوش باز استقبال میکنید و آن را درسی میدانید که به شما چیزهای زیادی میآموزد و راه رسیدن به موفقیت را برایتان هموار میکند.
راهحل چیست؟ شکست را با آغوش باز بپذیرید، از آن بیاموزید و این دیدگاه را داشته باشید که شکست به نفع شماست نه به ضرر شما.
۹-تعیین ضربالاجلهای بیمنطق
دلایلی دارد که به آنها در انگلیسی دِدلاین [دِد به معنی مُرده]گفته میشود. اگر شما هم در زمره اکثریت نیروی کار امروزی باشید، خودتان را میکُشید تا ضربالاجلهایی که واقعی نیستند را رد نکنید. اما بدانید اگر بمیرید دیگر نمیتوانید به اهداف شغلیتان دست پیدا کنید.
راهحل چیست؟ زندگی خود را نه براساس این ضربالاجلها (ددلاین) بلکه براساس فعالیتهای حیاتبخش [در انگلیسی لایفلاین که لایف به معنی زندگی است]پیش ببرید. فعالیتهایی را در الویت قرار دهید که به بقا و سلامتی شما کمک میکنند. بهنظر میرسد که این تعریف در تناقض است با تعریف فرصت و ضربالاجل که در آن شتاب برای انجام کاری پیش از سررسیدن مهلت مقرر وجود دارد. اما توصیه این است که برای رسیدن به موفقیت باید از سرعت خود بکاهید؛ در میان انجام کارهایتان یک میانوعده دلچسب بخورید؛ از پشت میزتان بلند شوید و از پنجره بیرون را تماشا کنید.
وقتی هدفتان این است که بقای خود را حفظ کنید، دیگر آن حالات بد و احساسات ناجور که ناشی از گذشتن از مهلتهای مقرر است را احساس نمیکنید.
۱۰- اجتناب از ذهن تنبل
اگر شما هم در زمره افرادی هستید که میخواهند راحت به موفقیت برسند و نردبان ترقی را جاهطلبانه طی کنند، این ضربالمثل قدیمی که میگوید «ذهن تنبل، کارگاه شیطان است»، هنوز هم در پس ذهن شما وجود دارد. اما تعداد بیشمار تحقیق که در دانشگاههای هاروارد و سایر مؤسسات یادگیری انجام شده، نشان میدهد لحظاتی که ذهن به هیچ چیزی نمیاندیشد، لحظات ذهنآگاهی بدون اینکه هیچ امری – از عجله برای تعمیر یا دسترسی بهموفقیت – درکار باشد، به سلامت جسمی و ذهنی فرد؛ بهروهوری بیشتر؛ حافظه بهتر؛ سیستم ایمنی قویتر؛ مشکلات سلامتی کمتر؛ شادی بیشتر و زندگی طولانیتر میانجامد.
راهحل چیست؟ در طی کارهای روزمره به سکوت ذهنی برسید – لحظاتی هیچکاری انجام ندهید؛ یک خواب نیمروزی داشته باشید یا به طبیعت بیندیشید. هیچکارینکردن درواقع فاصلهای مهم است که به شما در تصمیمگیریهای مهم کمک میکند؛ درواقع در فرصتی که به هیچ چیزی نمیاندیشید، در ذهنتان شفافیت و خلاقیت را میکارید تا در اهداف شغلی خود از آنها بهره ببرید و به این اهداف جامه واقعیت بپوشانید.