پخش زنده
امروز: -
وقتی پسرکی ۱۰ ساله ملتمسانه از من خواست تا بر روی وزنه اش بروم، شرم کردم که وزن سیری ام را با ترازوی گرسنگی اش بکشم!
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خراسان رضوی،
سوم آبان امسال ؛ خبر کوتاه اما قابل تامل بود. "آغاز به کار طرح ساماندهی کودکان کار در مشهد"
خبری که همه رسانه های گروهی دیداری و شنیداری، فضای مجازی، نشریات و مطبوعات استان آن را بازنشر کردند.
این خبر آنگونه در کشور پوشش داده شد که گویا از سالهای گذشته تا کنون هیچ اقدامی برای ساماندهی این گروه نشده است ودر چند ماه اخیر در پی شیوع ویروس همهگیر کرونا و با تعطیلی مدارس، حضور کودکان کار و خیابان نیز بیش از پیش در مشهد محسوس است.
در این خبر آمده بود که به زودی با اجرای طرحی در مشهد ابتدا شهرداری کودکان کار و خیابانی را شناسایی و سپس آنها را به محل نگهداری اولیه منتقل می کند!
همچنین در ادامه این خبر عنوان شده است: این کودکان پس از ۱۴ روز قرنطینه،تعیین تکلیف وبرای بررسی بهداشتی به مراکز ثابت زیر نظر بهزیستی معرفی میشوند تا ساماندهی شوند.
در صورتیکه کودک، خانواده داشته باشد تحویل آنها می شود و اگر بدون خانواده باشد ، به مراکز نگهداری بهزیستی تحویل خواهد شد.
بیش از ۴۰۰ کودک کار، تا پایان بهمن سال ۱۳۹۸ از سطح خیابان های مشهد جمعآوری شدند،این در حالیست که این اقدام امسال تاکنون به علت شیوع ویروس کرونا متوقف شده بود.
رسانه های گروهی سالهاست که به موضوع کودکان کار و خیابانی می پردازند اما گویا این مسئله به عنوان یک معضل اجتماعی همچنان گریبانگیر جامعه ماست.
حامیان کودکان کار معتقدند شاید این امر بدان جهت است که تاکنون به موضوع کودکان کار و خیابانی از زاویه دید خود آنها پرداخته نشده است.
همیشه بچه ها و خانواده هایشان در طرحهای مختلف نادیده گرفته می شوند. باید ببینیم در طرح جمع آوری کودکان کار دقیقا چه اتفاقاتی می افتد.
نخستین چیزی که به ذهن می آید آنست که چرا بچه ها در سنین کم مجبور به کار می شوند در حالیکه از نظر اجتماعی هیچ مسئولیتی در این قبال ندارند و یا اصلا نظر خودشان درباره کار در خیابان، بیرون از خانه و یا کارگاه های صنعتی و ساختمانی چیست؟
به همین منظور با تعدادی از کودکان کار از نزدیک همکلام می شود.
جلال با چهره ای سبزه و معصومانه یازده سال دارد و به تازگی در اجرای طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان به یکی از مراکز نگهداری در مشهد منتقل و حالا چند روزیست که ترخیص شده است.
او می گوید: با پاک کردن شیشه ماشین ها در چهارراه ها کسب درآمد می کردم و هر شب درآمدم را به والدینم می دادم.
حلیمه نیز یکی دیگر از این کودکان است که به مرکز نگهداری منتقل شده است.
او خود را 11 ساله و از اتباع افغانستانی معرفی می کند که به همراه دو خواهر خود در خیابان دستفروشی می کردند.
حلیمه می گوید: همه درآمد دستفروشی ام را تحویل مادرم می دادم تا خرج خانواده شش نفره مان کند.
محمود ده ساله هم ازجمله افرادیست که در طرح ساماندهی کودکان خیابانی جذب و سپس ترخیص شده است.
او از روزی که به مرکز نگهداری کودکان کار منتقل شد می گوید: سر چهارراه در حال کار بودیم که ماموران بهزیستی آمدند و گفتند باید به این مرکز بیایم.
محمود می افزاید: دوست داشتم معلم شوم اما اگر در خیابان کار کنم شاید هیچ وقت به آرزویم نرسم!
صدیقه مادر یکی از کودکانی که در طرح ساماندهی کودکان خیابانی جذب شده است می گوید: شوهرم پیر و سالخورده است و ۳ فرزند دارم.
وی ادامه می دهد: همسرم با گاری دستی به صورت دوره گردی سیب زمینی و پیاز می فروشد و تا حدی مخارجمان تامین می شود.
این مادر با اشاره به اینکه در یکی از محلات کم برخوردار شهر اجاره نشین است می گوید: حاضرم در سخت ترین شرایط زندگی کنم اما فرزندانم را به خیابان نفرستم چون خیابان هیچ چیز برای فرزندانم جز تباهی آینده آنان ندارد.
مادر یکی دیگر از پسرانی که به مرکز نگهداری کودکان منتقل شده است، می گوید: مجبور بودم پسرم را برای کار به خیابان بفرستم چون مخارج زندگی زیاد است و درآمد همسر معلولم نیز به اداره زندگی نمی رسد.
یکی دیگر از این مادران می گوید: پسر نوجوانم چند سالست که از سر صبح تا غروب آفتاب در یکی از کارگاه ها کار می کند و این آخر کاری ها با دریافت حقوق ناچیز حتی بیمه هم نداشت.
این مادر ادامه می دهد: هر وقت جلیل سر کار می رفت تا زمانیکه برمی گشت از نگرانی می مردم و زنده می شدم.
وی می افزاید: هرساله هم سن و سال های او در همین کارگاه ها دچار حادثه می شوند.
برخی از کارشناسان معقدند که مشکل کارِ کودکان نیست بلکه مسئله اینست که کار کودکان نباید جلوی دید باشد.
آنها می گویند: گروهی از کودکان در کارهای ساختمانی با حقوق اندک فعالیت می کنند.
این کارشناسان می افزایند: کودکان اگر در خیابان کار نکنند باید در کارگاه های زیرزمینی کار کنند که همچنان سلامتی شان به خطر می افتد.
آنها معتقدند که خانواده سالم و خانواده ای که جایگاه کودکان در آن مشخص باشد هیچگاه اجازه نمی دهد فرزندش در خیابان یا کارگاه آنهم با شرایط سخت در معرض آسیب جدی قرار بگیرد.
کارشناسان اجتماعی می گویند: باید از خانواده هایی که از سر ناچاری بچه را به خیابان می فرستند حمایت انجام شود چرا که موارد زیادی است که وقتی مورد حمایت قرار گرفتند سختی را تحمل کردند و حاضر نشدند تا دردانه شان را به خیابان ها بفرستند.
از دیرباز تا کنون پدیده کودکان کار در کشور ما به ویژه کلانشهر مشهد که دارای جمعیت حاشیهنشین هم هست به نوعی بحران تبدیل شده است.
اگر فقط چند ثانیه پشت چراغ قرمز چهار راههای مشهد توقف کنید؛ کودکانی اسپند به دست و یا با دستمال و شیشه پاک کن متقاضی دریافت کمک از رهگذران و رانندگان هستند.
برخی از این کودکان به بهانه فروختن چیزی به شیشه ماشین می چسبند و تا از ما پول دریافت نکنند، حاضر به رفتن نمی شوند.
ترسم از این است که این کودکان در این آشفته بازار کرونا نگیرند.
هر چه زمان به بعد ازظهر نزدیکتر می شود بر تعداد کودکان سر چهارراه ها و معابر افزوده می شود.
با معاون بهزیستی خراسان رضوی در این باره همکلام می شویم.
غلامحسین حقدادی می گوید: کودکان کار معلول عوامل مختلفی همچون، شرایط اقتصادی، وضع فرهنگی جامعه و مشکلات خانوادگی هستند.
وی می افزاید: بسیاری از خانوادههای این کودکان مجبورند برای امرار معاش خانواده کودکان خود را به سطح شهر بفرستند از این رو مقابله با پدیده کودکان کار بسیار سخت است.
معاون امور اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی ادامه می دهد: بی شک فقط جمع آوری کودکان کار نمی تواند تنها راه حل این مشکل در جامعه باشد.
وی می افزاید: همچنین مسئله بعدی نیز افزایش بیکاری در دوران کروناست که همین موضوع به افزایش کودکان کار در جامعه نیز دامن می زند.
معاون بهزیستی خراسان رضوی ادامه می دهد: کودکان کار قابل شمارش نیستند چون با توجه به مشکلات اقتصادی ناشی از کرونا همه آنها در سطح خیابان کار نمی کنند.
حقدادی می گوید: خیلی از این کودکان در کارگاه های زیرزمینی و بدون شناسنامه مشغول به امرار معاش هستند و به همین علت آمار مشخصی ندارند.
وی می افزاید: در سال ۹۸ حدود ۶۰۰ کودک کار که عمدتا کارتن خواب و یا بد سرپرست بودند به مراکز شبانه روزی ما ارجاع داده شدند.
معاون بهزیستی استان ادامه می دهد: حدود ۴۰۰ کودک کار دیگر نیز با مراجعه به سایر مراکز بهزیستی از خدمات این نهاد استفاده کردند و همچنین خانواده های این کودکان نیز در این مراکز آموزش های لازم را دیدند.
نگاه خسته و صورت های گاها آفتاب سوخته کودکانی که قرار است نان شب خود و گاه خانواده ای چند نفره را تامین کنند.
بسته های حاوی آدامس یا پاکت های رنگارنگ فال حافظ که می شد بادبادکی زیبا در دستان این کودکان مظلوم باشد.
دستمال های سایه و آلوده که دوده های هزاران خودرو بر روی آنها مشهود است.
نگاه های پر حسرت این کودکان به خودروهایی که همسن و سالانشان با ناز بر صندلی آنها تکیه زده اند دل هر رهگذری را به درد می آورد.
گاه صدای قهقهه آنها همراه با دویدن در چهارراه هایی که می تواند گذرگاه مرگ آنها باشد بیانگر اینست که کودک درونشان لحظاتی هر چند کوتاه ظهور و بروز می کند.
کودکان کار اغلب دچار آسیبهای روانی و به بیماریهای مختلف خطرناک مبتلا میشوند و یا اینکه در برخی موارد در معرض آزارهای جنسی هستند.
بیش از 250 میلیون کودک کار در دنیا وجود دارند.
بیشتر این کودکان کار در خانه والدین خود زندگی میکنند و نان آور هستند.
به ازای هر 6 کودک در دنیا یک کودک، کار میکند و بیشتر آنان یعنی حدود ۷۰ درصد شان درگیر کارهای کشاورزی هستند.
کارشناسان کودکانی که در خیابان دیده میشوند را در 3 گروه طبقه بندی میکنند.
گروه اول کودکان خانواده های کم درآمد که شبها به خانهشان برمیگردند که معمولا به مدرسه میروند و بزهکار نیستند.
گروه دوم نسبتا مستقل هستند و رابطه آنها با خانه و خانواده شان در شرف از هم گسستن است.
حضور این نوع کودکان در مدرسه هم کمکم خاتمه پیدا میکند و در ادامه مسیر زندگی متاسفانه رو به بزهکاری می آورند.
گروه سوم نیز کودکان خانوادههای خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار میکنند.
سازمان ملل متحد با تصویب پیمان نامه حقوق کودک هرگونه سوءاستفاده و بهره کشی اقتصادی از کودکان را که زمینههای عدم رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی آنها را به همراه داشته باشد محکوم می داند.
طبق این قانون «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است.
ضمنا باید کودکان را به کاری گماشت که برای انها زیان آور نباشد.
سال 1373، دولت ایران پیمان نامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت.
اما با گذشت سال ها هنوز این قشر به رسمیت شناخته نشدهاند، علت این مدعی نیز نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور است.
مهمترین وظیفه دولت در این خصوص ایجاد حق هویت برای کودکان، صدور کارت شناسایی و اجازه تحصیل در مدارس است.
در ایران مطابق قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر 15 سال را ممنوع است.
البته کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول قانون کار نیستند.
بر اساس قانون کار اگر یک کارفرما کودک زیر 15سال را به کار بگیرد، متخلف است و برای نخستین بار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این موارد، کارخانه یا کارگاه پلمپ و پروانه کار فرد متخلف نیز باطل می شود.
وقتی پسرکی 10 ساله ملتمسانه از من خواست تا بر روی وزنه اش بروم، شرم کردم که وزن سیری ام را با ترازوی گرسنگی اش بکشم!
احساس کردم رویاهای شیرین و حسرت بازیهای کودکی در دل کوچکش همچنان باقی مانده است!
شاید او شبها آنقدر خسته به خواب میرود که دیگر وقت نمی کند رؤیا هم ببینند!
در چشمهایش که خیره می شوم راز تلخی را میبینم.
او که بعد از ظهرها تا پاسی از شب سر چهار راه واکس می زند و با ترازویش رهگذران را وزن می کند همان کودکیست کـه تا مدتها بهترین سوژه بود.
سوژه برای نقاش که او را مشهور و ثروتمند کند، سوژه برای شعر شاعر که کتابش بـه چند زبان ترجمه شود و سوژه برای کارگردانی که جایزه ها را درو کند.
اما او همچنان سر همان چهارراه در حال واکس زدن و کشیدن وزن سیری مردم بی غم است.
به امید روزی که شاهد هیچ کودک کار و خیابانی در سرزمینمان نباشیم.
نویسنده: سید محسن واعظی سبزواری
سردبیر: مریم یعقوبی