فرق قاضی با دادستان چیست؟
قاضی کسی است که به تنهایی یا به عنوان عضوی از هیئت قضات، مسئولیت صدور حکم را دارد اما دادستان مقامی قضائی است که افراد را رسماً به ارتکاب جرم متهم میکند و در دادگاه تحت تعقیب قرار میدهد.
به گزارش
گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سيما؛ قاضی کسی یا شخصی است که به تنهایی یا به عنوان عضوی از هیئت قضات، مدیریت یا ریاست دادگاه را بر عهده دارد و به قضاوت میپردازد و مسئولیت صدور حکم با وی است.
قاضی پرونده یا مستنطق مقامی است که تحقیق مقدماتی جرایم و جمع آوری دلایل به نفع یا ضرر متهم بر عهده اوست.
کار قاضی مبتنی بر علم قضاوت است. قاضی کسی است که به تنهایی یا به عنوان عضوی از هیئت قضات، مدیریت یا ریاست دادگاه را بر عهده دارد و به قضاوت میپردازد.
قاضی از قوانین در دادگاههای مختلف استفاده کرده و بر روند قانونی دادگاه نظارت دارد. او اختلافات بین دوطرف دعوا را حل کرده و مذاکره بین آنها یا نمایندگانشان را تسهیل میکند و در صورت نیاز بر اساس قوانین و مقررات نسبت به صدور حکم و دستور اجرا اقدام مینماید.
قضاوت بر دو رکن ‘قانون و عدالت’ استوار است. همه نظامهای قضایی دنیا از مقررات قضایی مدون که بر اساس قانون اساسی کشورشان شکل گرفته استفاده میکنند و در ایران قوانین مصوب برگرفته از قوانین دینی و شریعت نیز میباشد.
با توجه به این مسئله لذا تعاریف مختلفی که از قاضی و قضاوت نیز در قوانین ما وجود دارد برگرفته شده از قرآن و احادیث میباشد. نمونهای از آن به شرح زیر است:
قضاوت و حکمیت منصبی شریف و کار پیغمبران و اولیاء خداست. رای قاضی و حکم در صورتی عادلانه و خداپسند است که هنگام رای دادن، خدا را در نظر داشته باشند به مسوولیتی که برعهده دارند توجه نمایند، روز قیامت را فراموش نکنند، خودشان را بجای آن کسی که میخواهند دربارهی او حکم صادر کنند فرض نمایند، از راهنمائی و اطاعت وجدان سرپیچی نکنند، باطل را به صورت حق و حق را به صورت باطل جلوه ندهند، با ظالم توافق نکنند تا بدین وسیله حق مظلوم را پایمال نمایند، دام طمع، آنان را از پرواز نمودن در فضای عدالت و حقگوئی بازندارد حاضر باشند دست از مقام و رتبه خود بردارند، اما برخلاف شرع و وجدان حکمی نکنند. حکم خدا همیشه به وسیله قاضیان و داوران پاکدامنی که با این موضع بکار خود مشغولند زنده و پاینده است.
ساعت کاری یک قاضی معمولا به صورت تمام وقت است. برخی از دادگاههای آنها ممکن است ساعتها طول بکشد.
محل کار آنها بیشتر در دفتر کاری و دادگاهها است، ولی گاهی برای بررسی شواهد و ملاقات با برخی افراد باید به محیطهای بیرونی و یا حتی به سفرهای کاری بروند.
وظایف قاضی چیست؟
بررسی مباحث قانونی و کسب اطلاع از آخرین قوانین و مقررات مصوب مجلس شورای اسلامی
بررسی و ارزیابی مستندات و شواهد دو طرف دعوی به منظور احاطه بیشتر بر موضوع پرونده مورد بررسی
ریاست جلسه دادگاه و حفظ نظم آن
شنیدن سخنان دو طرف دعوی به منظور اطلاع دقیق از روند ماجرا و اطلاعات هر یک از طرفین دعوا
نظارت بر قانونی بودن رویهها و روشهای بازجویی، رفتار با متهم پرونده و …
تحلیل، بررسی و بکارگیری قوانین و مقررات برای صدور رای نهایی
صدور رای نهایی دادگاه جهت اجرا توسط دستگاههای مربوطه
دادستان با قاضی چه فرقی دارد؟
دادستان مقامی قضائی است که افراد را رسماً به ارتکاب جرم متهم میکند و در دادگاه تحت تعقیب قرار میدهد.
او این کار را از طریق سیستم ترافعی کشورهای دارای نظام حقوقی کامن لا (به معنی حقوق مشترک) یا سیستم تفتیشی کشورهای دارای نظام حقوقی مدنی انجام میدهد.
معمولاً در پروندههای طرح شده علیه شخص متمم، دادستان دولت را نمایندگی میکند. در گذشته دادستان را مُدَعیالعُموم، وکیل جماعت یا صاحبمنصب پارکه نیز مینامیدهاند.
وظایف دادستان چیست؟
دادستان نماینده جامعه در دادگاه بوده که وظیفه اش صدور ادعانامه علیه متهمان و نظارت بر اجرای مجازاتهاست. خلاصه کلام دادستان پیگیری کننده اجرای عدالت است.
یکی از وظایف دادستان تامین امنیت و پاسداری از آن در جامعه است. به اهمیت دلیل به محض اطلاع از وقوع جرم موظف است به تعقیب متخلفان و مرتکبان جرم اقدام کند.
دادستان معمولا از راههای مختلفی از ارتکاب جرم با خبر میشود. مثل آنکه فردی شخصا به دادسرا برود و شکایت کند یا اینکه ضابطان دادگستری درحین گشت زنی یا انجام ماموریت جرمی را کشف کنند یا شهروندی از وقوع جرمی مطلع شود و آن را اطلاع دهد یا جرم مشهود در برای دادستان یا بازپرس واقع شود یا آنکه اصلا متهم خود را معرفی کند یا هر طریق دیگری که این اطمینان را برای دادستان به وجود بیاورد که جرمی اتفاق افتاده یا درحال ارتکاب است.
چگونه دادستان را از وقوع جرم مطلع کنیم؟
اگر جرمی به وقوع پیوسته و ما قربانی آن شده ایم برای شکایت کافی است به دادسرای محل وقوع جرم برویم.
در دادسرا ورقههایی که به آن شکواییه میگویند به ما میدهند که مخصوص اعلام شکایت است. در این ورقه جزئیات مربوط به جرم و نحوه وقوع آن را باید درج کنیم.
در مواردی تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است مانند جرایم قابل گذشت. در این شرایط جز با شکایت شاکی دادستان نمیتواند شروع به تعقیب متهم کند.
حال در این شرایط اگر قربانی جرم طفل یا مجنون باشد یا، ولی و قیمی نداشته یا به آنان دسترسی نباشد یا حتی اگر، ولی یا سرپرستان خود مرتکب جرم شده یا در ارتکاب آن مداخله داشته باشند دادستان شخصی را به عنوان قیم موقت تعیین و یا خود امر کیفری را تعقیب میکند و اقدامات ضروری را برای حفظ و جمع آوری ادله جرم و جلوگیری از فرار متهم به عمل میآورد.
این حکم در مواردی که بزه دیده، ولی یا قیم او به عللی از قبیل بیهوشی قادر به شکایت نباشد نیز جاری است.
حکم در مواردی که بزه دیده طفل یا مجنون باشد، ولی قهری یا سرپرست قانونی او با وجود مصلحت مولی علیه اقدام به شکایت نکند دادستان موضوع را تعقیب میکند.
همچنین در مورد بزه دیدگانی که به عللی از قبیل معلولیت جسمی یا ذهنی یا کهولت سن ناتوان از اقامه دعوی هستند دادستان موضوع را با جلب موافقت آنان تعقیب میکند.
در این صورت موقوف شدن تعقیب در خصوص افراد محجور یا اجرای حکم نیز منوط به موافقت دادستان است.
نکته: اگر جزو مقامات و اشخاص رسمی در حوزه کاریتان هستید لازم است بدانید که اگر از وقوع یکی از جرایم غیر قابل گذشت در حوزه کاری خود مطلع شدید مکلف هستید موضوع را فورا به دادستان اطلاع دهید.
تحقیقات کشف جرم زیر نظر دادستان
مقامات دادسرا علاوه بر داستان شامل بازپرس و دادیار است که اینها زیر نظر دادستان فعالیت میکنند با اینکه بازپرس مقام تحقیق پروندههای جزایی و مستقل است.
دادستان هر زمان میتواند پرونده را بخواهد و مطالعه و از بازپرس تکمیل تحقیقات را درخواست کند و بازپرس در انجام نظر دادستان برای تکمیل تحقیقات باید از این درخواست اطاعت کند.
دادستان در اموری که به بازپرس ارجاع میشود حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارد. دادستان میتواند در تحقیقات مقدماتی حضور یابد و بر نحوه انجام آن نظارت کند، اما نمیتواند جریان تحقیقات را متوقف سازد.
ناگفته نماند با وجود اینکه انجام تحقیقات مقدماتی بر عهده بازپرس است، اما دادستان و معاون او یا دادیار نیز میتوانند تحقیقات مقدماتی پرونده را عهده دار شوند.
اظهارنظر درباره قرارهای بازداشت بازپرس
اظهارنظر درباره قرارهای نهایی بازپرس (منع تعقیب موقوفی، تعقیب، توقف تحقیقات و جلب به دادرسی) از دیگر وظایف دادستان است.
یعنی تصمیمهای نهایی که بازپرس میگیرد منوط به موافقت دادستان است و چنانچه دادستان با هرکدام موافق نباشد و بازپرس نظر دادستان را نپذیرد برای تعیین تکلیف پرونده به دادگاه ارسال میشود.
صدور کیفرخواست
از دیگر وظایف دادستان صدور کیفرخواست است. دادستان اگر با احراز جرم و تکمیل تحقیقات موافق باشد کیفر خواست صادر میکند.
در کیفرخواست مشخصات طرفین پرونده نوع اتهام ادله انتساب اتهام و مستندات قانونی قید وبرای مرتکب تقاضای کیفر میشود کیفرخواست پس از امضای دادستان یا معاون او یا دادیار به دادگاه ارسال میشود.
بد نیست این را نیز بدانید که دادگاههای جزایی بدون کیفرخواست دادستان حق شروع رسیدگی ندارند به جز در موارد نادر و استثنایی.
بدون دادستان دادگاه رسمیت ندارد
جلسه محاکمه دادگاه که به امر کیفری رسیدگی میکند بدون حضور دادستان رسمی و قانونی نیست. دادستان یا شخصا حاضر میشود یا معاون یا یکی از دادیاران را به نمایندگی در جلسه محاکمه معرفی میکند.
اجرای احکام جزایی
حکم دادگاه بعد از صدور و قطعی شدن برای اجرا به دادسرا ارسال میشود. در دادسرا قسمتی وجود دارد به نام معاونت اجرای احکام کیفری که تحت نظارت دادستان انجام وظیفه میکند.
معاونت اجرای احکام کیفری به تعداد لازم قاضی اجرای احکام کیفری باید حداقل سه سال سابقه خدمت قضایی داشته باشد.
تعیین تکلیف اموال ناشی از جرم
در مرحله تحقیقات مقدماتی نیز تعیین تکلیف اموال اشیا و وسایل ناشی از جرم در صورتی که توسط دادستان یا دادیاران قرار نهایی صادر شده باشد بر عهده دادستان است.
همچنین درخواست ضبط آلات جرم از دادگاه در صورتی که وجود آنها موجب اخلال در نظم و آسایش عمومی شود از وظایف دادستان خواهد بود.
و بنده فقط می خواهم به دو سوال بنده جواب بدهد
که در واقع یک سوال است
من چه کاره کارگاه خود بودم و طرف دعوی چه کاره بوده که چنین حکمی صادر کرده است
واگر هم ناعادلانه ترین حکم را هم می خواست صادر کند بنده به اجدت المثل وسایل بدهکار می شوم نه چیزی که از خودش درآورده
با سلام و احترام. من و خانوادهام حدود ۹ ماه است درگیر یک پرونده کلاهبرداری شده ایم که مستندأ عرض میکنم نه از اشتباه سهویِ قضات مربوطه بلکه عمدی و مغرضانه بودهاند. مثلا شخصی (م.ل) پدر پیر و آلزایمری من را با فریب به بنگاه مشاور املاک کشاند بدون اینکه چیزی به او بگویند از طرف او و برادرم که آنجا نبوده امضا و اثر انگشت زدند بریدند و دوختند ۴۰ میلیون تومان ودیعه منزل را بالا کشیدند . شکایت کردیم بازپرس شعبه دوم شاهین شهر ضمن تایید جعل با نظر کارشناس و علیرغم کم شنوا بودن پدرم با چشمانی ضعیف بازهم رای به تبرئه جاعلان و کلاهبرداران داد (پدرم حدود۹۰ساله است که از نظر قانون اهلیت ندارد و حتما باید شاهد معتبر داشته باشد که احرازهویت شده باشد. که نشد.و اصحاب معامله نیز حضور داشته باشند که نداشتند فقط خانم مباشربنگاه بعلاوه شخص کلاهبردار بودند) هم اکنون نه خانه داریم نه پولمان را دادند هرچه زور زدیم حق وکیل و حق دادن لایحه از ما سلب شد و اجازه ندادند. این بالاترین تخلف یک قاضی محسوب میشود و باید مطابق قانون نظارت بر قضات درجا و فورأ منفصل شود بطور دائم از خدمات دولتی اما با وجود شکایات ما از احکام و قضات هنوز سر جای خودشان هستند.
در یک پروندهٔ دیگر ما با موضوع سرقت خیانت در امانت در مورد همان شخص کلاهبردار(م.ل) با وجود شاهد معتبر و حتی اقرار خودِ متهم، نه تنها زندان نشد بلکه همان شب دستگیری و اقرارش(۱۳۹۹/۹/۷) آزاد شد و یک رضایت نامه از طرف ما جعل شد ولی حدود ۲۰ روز بعد به قاضی پرونده داده شد بدون ثبت در سامانه در همان روز تنظیم رضایت نامه. مدعی به جعلی بودن آن کردیم ولی به شکلی مضحک قاضی شعبه پنجم دادیاری گفت دیگه قبول نیست تقاضای رونوشت از پرونده کردیم رد شد.
قاضی شعبه پنجم دادیاری گفت رضایت نامه در پاسگاه امضا شده و رییس کلانتری ۱۶ گفت هرچه بوده در اتاق قاضی (ش) قاضی شورای حل اختلاف اتفاق افتاده.
پس از پیگیریهای زیاد متوجه شدم تمام اینها یک باند مافیایی هستند که به دالتونها معروفند. شاید شوخی بنظر برسد . خیر به مقدسات سوگند میخورم یک «واو» کم و زیاد نگفتم و عین واقعیت را بیان کردم
بخاطر صیانت از حقوق الهی/شهروندی خودم سکوت نمیکنم و ابتدا با رسانههای داخلی شروع میکنم انشاله مشکل حل شود اگر نشد اسناد را در حد وسیع منتشر خواهم کرد باشد که گوشی شنوا به داد پدر و مادر پیر و سخت بیمارم برسد که بیخانمان در برج ۸ شاهینشهر و دمای منفی۸درجه چندین شب را صبح کردیم.