میلاد حضرت محمدمصطفی(ص) مبارک
۸ اصل اخلاقی پیامبر اکرم (ص) درباره مسائل اجتماعی و رفتاری
حضرت محمد (ص)، خاتم پیامبران است. انسان کامل که پرداختن به سیره عملی و شیوه زندگی و ارزش های اخلاقی و انسانی ایشان میتواند انسان گم شده را در وانفسای دنیای مدرن با ارزشهای التقاطی و متناقض نجات دهد.
به گزارش خبرنگار معارف گروه علمی فرهنگی هنری
خبرگزاری صدا و سیما ، پیامبر اکرم (ص) با وجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد میکرد.
در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرف یاب میشدیم. آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح میکرد و میفرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» (ابوطلحه انصاری کودکی به نام اباعمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده میشود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده میمیرد و پیامبر برای مزاح با او چنین میفرمودند (اصبهانی، ۱۹۹۸ م، ج ۱، ص ۱۵۴).
شایستهترین الگو
پیامبر اعظم (ص) به دلیل داشتن «خُلقٍ عَظیم [۱]» و «رَحمَةٌ لِلعَالَمین [۲]»، نمونه و الگوی مکارم اخلاقى براى تمام انسانها در تمام دورانها بوده است. آن حضرت به عنوان بهترین و کاملترین اسوهی راستین بشریّت، نسبت به تمام مردم بسیار دلسوز، صمیمی و مهربان بود. در راستای متخلق بودن به اخلاق و کردار کریمانه بود که حضرت در طول ۲۳ سال نبوت توانست، دلهای گمراه بسیاری را شیفته مکتب اسلام کند.
در بیان عظمت پیامبر اکرم (ص) میتوان گفت که خداوند برای تکریم و تجلیل مقام آن حضرت، در قرآن با لقبهای بی همتایی، مانند؛ «یا ایّها الرَّسول» و «یا ایّها النَّبی»، از ایشان یاد میکند.
همچنین، جایگاه، عظمت و بزرگواری پیامبر اکرم (ص)، بدان حد بوده است که خداوند به وجود گرامی او چنین سوگند یاد میکند: «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ [۳]»؛ به جانت سوگند که اینها در مستی خود سرگردانند.
علاوه بر آن، قرآن کریم، رسول گرامی اسلام (ص) را به عنوان اسوهای نیکو یاد نموده است که همگان باید به آن حضرت تأسّی نمایند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ [۴]»؛ به یقین برای شما، در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی است. همچنین خداوند درباره آن رسول گرامی میفرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم [۵]»؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری. همچنین در آیهای دیگر، خداوند مؤمنان را امر کرده است که از دستورات نبی اکرم (ص) پیروی کرده، فرامین او را به جای آورند و آنچه را از آن باز داشته است، رها سازند: «وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا [۶].» در آیه دیگری اشاره نموده است: «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ و َالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ [۷]»؛ و از خدا و رسول اطاعت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.
از سعد بن هشام [۸]، نقل شده که میگوید: «از عایشه همسر رسول اکرم (ص) در وصف اخلاق پیامبر خدا (ص) سوال کردم. او در این باره گفت: آیا قرآن نخواندهای؟ گفتم چرا؟ سپس گفت: «اخلاق پیامبر (ص) همان قرآن است» (فیض کاشانی، ۱۳۷۸، ج ۴، ص ۲۱).
روایت فوق، اخلاق نبی اکرم (ص)، را به قرآن تشبیه نموده است، یعنی اینکه اگر کسی به دنبال نمونهی عینی و عملی قرآن است، اخلاق آن حضرت را بررسی کند، تا دریابد که چگونه قرآن در اخلاق، بینش، منش و سیرهی آن حضرت تبلور یافته است.
همچنین، علی (ع) پیامبر خدا را الگوی شایسته پیروی معرفی میکند و الگوپذیری از ایشان را برای همگان بسنده میداند، چنان که میفرماید: «روش نبی خدا (ص) برای الگو بودن تو کافی است و پیامبر در نکوهش دنیا و کاستیهای و رسواییها و بدیهای فراوان آن راهنمای تو میباشد. پس، به پیامبر پاک و پاکیزه تمسک جوی که راه و رسم او الگویی برای همه الگوخواهان و مایه بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد. دوستترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جای پای او نهد (دشتی، ۱۳۸۲، خطبه ۱۶۰).
امام صادق (ع) هم در بیان اهمیت الگو گیری از پیامبراکرم (ص) فرمودند: «اِنّی لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یَمُوتَ وَقَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ خَلَّةٌ مِنْ خِلالِ رَسُولِ اللّه ِ لَمْ یَأْتِها» (صدوق، ۱۴۰۴ ق، ج ۳، ص ۴۶۷)؛ دوست ندارم مسلمانی بمیرد، مگر اینکه تمام آداب و سنتهای رسول خدا (ص)، را [اگر چه یکبار]انجام دهد.
۱- عبادت خدادر مکتب اسلام، عبادت جزء ناگسستنی برنامههای تربیتی محسوب میشود. در واقع عبادت، از اهداف خلقت و وسیلهای برای تقرب به حق و تکامل واقعی و در عین حال مقدمه و زمینه ساز تربیت اجتماعی و اخلاقی بشر است.
در حقیقت، عبادت پروردگار و در راستای بندگی خدا قرار گرفتن امری است که بدون آن بشر به تعالی و کمال واقعی خود نمیرسد و پلههای سعادت را نمیتواند بپیماید. بر طبق آیات قرآن کریم هدف از خلقت بشر و بعثت انبیاء «عبادت و بندگی خدا [۱۰]» معرفی شده است که به عنوان یک امر استمراری از هنگام بلوغ بشر شروع شده و تا لحظه مرگ ادامه می یابد: «وَ اعبُد رَبُّکَ حَتی یَأتیَکَ الیَقین [۱۱]»؛ پروردگارت را عبادت کن تا لحظه یقین مرگ فرا رسد.
انبیاء و ائمه اطهار (ع) همواره لحظهای از عبادت و مناجات با خداوند غافل نبودهاند، روح عبادت و بندگی بر تمام اعمال آنها حاکم بوده است به طوری که آنها را تابع محض اوامر پروردگار گردانیده و هوای دوست را بر خواستههای خویش ترجیح دادهاند.
در وصف کیفیت عبادت رسول گرامی اسلام (ص) آمده است که: «آن حضرت وقتی به نماز میایستاد از ترس خدا رنگ از رخسارش میپرید و از درون دل و قفسه سینه اش صدائی نظیر صدای اشخاص خائف و وحشت زده شنیده میشد» (نوری، ۱۴۰۸ ق، ج ۱، ص ۲۶۳).
در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم (ص) وقتی که نماز میخواند مانند پارچهای میشد که در گوشهای افتاده باشد (همان). همچنین بنابر روایتی عایشه گفته است: «هنگامی که با رسول خدا (ص) صحبت میکردیم، همین که موقع نماز میشد حالتی به خود میگرفت که گوئی نه او ما را میشناخته و نه ما او را میشناخته ایم (همان، ص ۲۶۴).
مفیدالدین طوسی نقل نموده که حضرت علی (ع) آن هنگام که ولایت مصر را به محمد بن ابی بکر داد، دستورالعملی به او تدوین نمود و در ضمن آن فرمود: «مواظب رکوع و سجود خودت باش، زیرا؛ رسول خدا (ص) از همه مردم نمازش کاملتر و در عین حال اعمالش در نماز از همه سبکتر و کمتر بود» (صدوق، ۱۴۰۸ ق، ۱۵۶).
در میان انواع عبادتهای رسول اکرم (ص)، هیچ یک با نماز یکسان نبودند. نماز محبوبترین عبادت آن حضرت و نور چشمان ایشان بود (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱ ق، ص ۵۰۴).
در این زمینه پیامبر اعظم (ص)، به ابوذر فرمود: «ای ابوذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آنچنان محبوبِ من ساخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه؛ [جز آنکه]گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر و سیراب میشوند، اما من از نماز سیر نمیشوم» (حرعاملی، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۵، ص ۳۱۲).
یکى از بزرگترین مظاهر عبادت آن حضرت این بود که در همه شرایط و اوضاع و احوال، تسلیم الهى بوده و رو به سوى او داشت. به یقین کسى که با تسلیم در برابر حقّ، به سوى خدا رو آورد، میتوان گفت بهترین و برترین مظاهر دیانت را از خود نشان داده است. خداوند متعال فرمود: «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ. [۱۲]»
این سخن الهى از لحاظ محتوایی در بین کتب آسمانى منحصر به فرد بوده و بیانگر چگونگى تسلیم شدن در برابر خدا است. قرآن کریم پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار داده و فرموده است: «قُلْ إِنَّ صَلاتِى وَ نُسُکِى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتِى لِلَّهِ رَبِّ العالَمِینَ * لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المُسْلِمِینَ [۱۳]»؛ اى پیامبر، بگو نماز و طاعت و زندگى و مرگم براى خداوند پروردگار جهانیان است، شریکى ندارد و به همین کارها مأمور شدهام و من نخستین کسى هستم که تسلیم امر خدا مىباشم.
پیامبر اکرم (ص)، در بیان اهمیت عبادت میفرماید: «خَیرُکُم مَن اَطعَمَ الطَّعام وَ أفشی السَّلام وَ صَلّی بِاللَّیلِ وَ النَّاس نِیام»؛ بهترین شما کسی است که اطعامِ طعام کند و افشای سلام نماید و در حالی که مردمان در خوابند، نماز گزارد (صدوق، ۱۴۰۳ ق، ج ۱، ص ۱۰۳).
۲- دانشاحادیث فراوانی از آن حضرت در باب فراگیری علم و دانش و جایگاه و اهمیت آن روایت شده است. در اینجا به روایتی اشاره میشود که به خوبی بیانگر جایگاه و عظمت علم و عالم از دیدگاه پیامبر اکرم (ص) است. یکی از انصار نزد پیامبر (ص) آمد و گفت اگر بنا باشد جنازهای را تشییع کنم یا در مجلس مرد دانشمندی حاضر شوم حضور مرا در کدامیک از این دو دوستتر میدارید. حضرت فرمودند: «اگر کسانی باشند که در پی جنازه روان شوند و آن را به خاک سپارند حاضر شدن در مجلس عالمی که علوم و احادیث و آیات الهی را بیان مینماید از حضور در تشییع هزار جنازه و عیادت نمودن از هزار بیمار و برپا ایستادن برای عبادت خدا در هزار شب و روزه داشتن در هزار روز و صدقه دادن هزار دینار به فقیر و گزاراندن هزار حج و حضور در هزار جنگ در راه خدا فضیلت بیشتری دارد. اینها کجا به پای حضور در مجلس علم الهی میرسد؟! آیا ندانستهای که حیات و زنده بودن قلب به آموختن علم الهی است و مرگ و نابودی قلب آدمی به جهل و نادانی است؟!» (فتال نیشابورى، ۱۴۲۰ ق، ص ۱۲).
پیامبر اعظم (ص) ارزش و جایگاه طالبان علوم دینی و الهی را چنین وصف میکند: «کسی که به دنبال یادگیری علوم الهی و مسائل دینی اش اقدام کند مانند کسی است که روزها را روزه و شبها را به شب زنده داری تا صبح پراخته و آموختن یک مساله شرعی برای شخص بهتر از این است که به اندازه کوه ابوقبیس در راه خدا طلا انفاق نماید» (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱، ص ۱۸۴).
پیامبر اعظم (ص)، وجود فرد دانا و عالم را در میان مردم نادان چنین توصیف میفرماید: «شخص دانا و فهمیده نسبت به مسائل و احکام دینی در میان مردم نادان همچون زندهای است در میان مردگان و هر چیزی حتی ماهیان دریا و گزندگان و درندگان و چهار پایان برای دانشجوی علوم الهی طلب آمرزش میکنند، پس دانش دینی را بجوئید که آن و سیله پیوند میان شما و خدای عزوجل است و همانا طلب دانش دینی بر هر مسلمانی واجب است» (مفید، ۱۴۰۳ ق، ص ۴۱).
آن حضرت حسرت خورندگان به علم در قیامت را دو دسته معرفی کرده و میفرماید: «دو کس در قیامت از همه مردم بیشتر حسرت میخورند؛ ۱- مردی که در دنیا برای طلب علم دین فرصت داشته، ولی به خاطر تنبلی به جستجوی آن نرفته، دیگری مردی است که دانش دین را به دیگران آموخته و آنها به آن عمل نموده و به بهشت رفته اند، ولی خود عمل به آن دانش نکرده و باید به جهنم برود» (پاینده، ۱۳۷۵، ص ۶۰).
همچنین آن حضرت ارزش دانش مؤمن را با تعبیری زیبا چنین وصف میکند: «هر مومنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هرحرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد» (صدوق، ۱۴۰۸ ق، ص ۳۷).
۳- مهربانی و محبتخداوند در آیه ۱۲۸ سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم (ص) را در برابر مومنان، چنین بیان میکند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان.
در مقابل در آیه دیگری جدیت و سرسختی آن حضرت را در برابر کافران ذکر میکند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ [۱۷]»؛ محمّد فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند.
گرچه خوش خلقی در هر جا و هر زمانی مورد ستایش و از سفارشهای حضرت رسول (ص) است، اما رفتار نیکو در خانه و خوش رفتاری با اعضای خانواده سفارش ویژه پیامبر اکرم (ص) بوده، به گونهای که یکی از شاخصهای افراد نیک، برخورد مناسب و نیکو با خانواده است. آن حضرت در روایتی فرمودند: بهترین مردم از نظر ایمان، کسی است که دارای نیکوترین اخلاق باشد و لطیفترین رفتار را با خانواده اش داشته باشد و من لطیفترین شما نسبت به خانواده ام هستم (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۶۸، ص ۳۸۷).
در روایت دیگری، به نقل از یکی از همسران آن حضرت آمده است: کسی خوش خلقتر از پیامبر (ص) نبود. هیچ کس از اصحاب و خانواده اش او را صدا نمیکرد، مگر اینکه آن حضرت در پاسخ او لبّیک میگفت (اصبهانی، ۱۹۹۸ م، ج ۱، ص ۱۳۷).
امروزه در شیوههای تربیتی از نکات مهمی که مورد توجه مربّیان تربیتی قرار دارد، نوع پاسخ دادن به ندای دیگران، به ویژه خانواده و همسر، است. برخی از افراد ممکن است به دلایلی مانند خجالت کشیدن یا جلوگیری از ـ به اصطلاح ـ پر رو شدن با الفاظ دیگری با خانواده سخن بگویند، در حالی که این سیره پیامبر نشان میدهد که ما در پاسخ گویی به ندای خانواده، باید از بهترین تعبیرها استفاده کنیم. در بیان دیگری، درباره سیره آن حضرت نسبت به خانواده آمده است: هنگامی که پیامبر (ص) با خانواده اش بود، شوخترین افراد به شمار میآمد (مناوی، ۱۴۰۵ ق، ج ۵، ص ۱۸۰).
از موارد قابل توجهی که در سیره رسول اکرم (ص) مکرّر نقل شده، احترام به کودکان است. در روایتی از انس بن مالک نقل شده است که پیامبر خدا از کنار کودکان که عبور میکردند به آنان سلام میکردند (بخاری، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۲۳۰۶). شاید بسیاری از افراد گمان کنند که، چون کودکان کوچک ترند باید همیشه آنان به بزرگترها سلام کنند، در حالی که آموزش آداب اجتماعی آنان بر عهده بزرگترهاست.
پیامبر اکرم (ص) با وجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد میکرد. در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرف یاب میشدیم. آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح میکرد و میفرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» (ابوطلحه انصاری کودکی به نام اباعمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده میشود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده میمیرد و پیامبر برای مزاح با او چنین میفرمودند (اصبهانی، ۱۹۹۸ م، ج ۱، ص ۱۵۴).
رحمت و محبت پیامبراکرم (ص) به نحوی وسیع و بی پایان بوده است تا آنجا که عملاً به دوستان و پیروان خود در سطحی بسیار وسیع، درس احسان و محبت را میآموخت.
اصل اخلاقی پیامبر اکرم (ص) ,ارزشهای اخلاقی پیامبر، رفتار و سیره پیامبرسیره عملی و احادیث پیامبر (ص) سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر است.
۴- تواضع و فروتنیتواضع و فروتنی، یکی از مهمترین و برترین صفات پسندیده انسانی است. تواضع آن است که انسان در مقایسه با دیگران خود را برتر و بزرگتر نداند.
خداوند، آنجا که شخصی از بنی امیه، با مرد نابینایی از سر خودبرتربینی برخورد میکند و چهره از او برمی گرداند، این آیه را نازل میکند: «عَبَسَ و تولّی* اَنْ جاءَهُ الْأَعْمی* وَ مَا یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی [۱۸]»؛ چهره درهم کشید و روی گردانید که آن مرد نابینا پیش او آمد؛ و تو چه دانی، شاید او به پاکی گراید. خداوند با نازل کردن این آیه، بر رفتار متکبرانه و مغرورانه فرد هشدار میدهد.
اسلام که عزت را از آنِ خدا و رسول خدا (ع) و مؤمنان میداند، تکبر و همچنین خواری را برای مؤمنان نمیپسندد، بلکه مؤمنان را عزیز میشمارد و در رفتارهای اجتماعی آنچه را میپسندد، همانا تواضع است. به عبارت دیگر، اگر این پرسش اساسی مطرح شود که «با دیگران چگونه رفتار کنیم؟»، پاسخ مناسب را میتوان در آیه ۱۱۰ سورهی مبارکهی کهف یافت. بدان حد، تواضع در این آیه کریمه آمده است که خطاب به پیامبر اکرم (ص)، میفرماید: «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» این آیه به روشنی بیانگر آن است که انسان نباید به مقام و موقعیت خود مغرور شود.
همچنین، قرآن درباره گشاده رویی پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده میشدند [۱۹]» (محدثی، ۱۳۸۵، ص ۴۳).
رفتار پیامبر (ص)، به گونهای بود که از زمانی که یتیم و بی کس بود تا زمانی که پیامبری، راهنمایی و رهبری همه مسلمانان را بر عهده گرفت، هیچ تغییری نکرد.
از امام باقر (ع) روایت شده است که پیامبر اعظم (ص) فرمود: «خمس لاادعهن حتی الممات: الاکل علی الحضیض مع العبید، و رکوبی الحمار مؤکفاً و حلبی العنز بیدی، و لبس الصّوف و التسلیم علی الصبیان لتکون سنّةً من بعدی؛ پنچ چیز است که تا زمان مرگ آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن با بندگان بر روی زمین، سوار شدن بر الاغ به صورت برهنه، دوشیدن بزها با دستان خود، پوشیدن پشیمینه و در اختیار کودکان بودن. همه اینها بدان روست که این کارها به یک سنّت تبدیل شود (صدوق، ۱۴۰۸ ق، ص ۴۴).
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است: رسول خدا غالباً رو به قبله و بر روی زمین مینشست و غذا میخورد و میفرمود: من بندهای بیش نیستم همان گونه که یک بنده غذا میخورَد، غذا میخورم و مانند بندگان مینشینم (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۶، ص ۲۲۹).
بنابراین، سیره عملی و احادیث پیامبر اعظم (ص) سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن حضرت ضمن آنکه خود از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری مینمود، پیروان خویش را هم از آنبر حذر میداشت و میفرمود: «هرکس با تکبر و خودخواهی بر روی زمین راه برود، زمین و آنچه در زیر آنست و آنچه بر روی آنست، او را لعن و نفرین نمایند» (صدوق، ۱۴۰۵ ق، ص ۶۲۷).
۵- صداقت و راستیخداوند در سوره نحل میفرماید: «جز این نیست کسانی که ایمان نیاورده اند و نشانههای خداوند را تصدیق نکرده اند، دروغ میبافند [۲۰]». یعنی دروغگو ایمان به آیات خداوند ندارد.
آن حضرت «قول باطل» یعنی «دروغ» را از بزرگترین گناهان کبیره، معرفی میکند (حرعاملی، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۶، ص ۱۲۵).
صداقت و راستی در گفتار و اعمال فرستادگان الهی موجب جلب اطمینان مردم به پیامآوران الهی میشود و زمینه را برای پذیرش دعوت آنها فراهم میآورد. به عبارت دیگر، اعتقاد به دروغ بودن گفتار رسولان الهی سبب سلب اعتماد مردم از آنها میشود.
رسول خدا (ص) در مورد قباحت دروغگویی فرمود: مؤمن هر گاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت میکنند و بوی گندی از قلبش بیرون میآید که تا به عرش میرسد و خداوند به سبب این دروغ گناه هفتاد زنا، که کمترین آن زنای با مادر است برای او مینویسد [۲۱](نوری، ۱۴۰۸ ق، ج ۲، ص ۸۴).
۶- ساده زیستی و قناعت و پرهیز از تجمل
زندگانی رسول اکرم (ص)، به شکلی بود که در سطح پایینتر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به گونهای که بر اساس برخی از روایات، آن حضرت برای همسانی با طبقه کم درآمد و فقیر امّت اسلامی، حتی از خوردن نان گندم نیز پرهیز میکرد. در روایتی از امام صادق (ع) سوال شد: «آیا روایتی که از پدر بزرگوار شما نقل شده است که پیامبر هیچ گاه از نان گندم سیر نخورد، درست است یا خیر؟ فرمود: نه، پیامبر هیچ گاه نان گندم نخورد و از نان جو نیز هیچ گاه سیر نخورد» (طبرسی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۳۵).
در روایت دیگری از ابن مسعود نقل شده است: «شخصی به محضر پیامبر گرامی شرفیاب شد، هنگامی که با آن حضرت در حال گفتگو بود، زبانش به لکنت افتاد. آن حضرت فرمود: راحت باش! من پادشاه و سلطان نیستم، من فرزند زنی از قریش هستم که قدید (نوعی گوشت پخته که آن را بر روی سنگ قرار میدادند و در زیر آفتاب داغ میپختند) میخورد» (قزوینی، ۱۴۲۵ ق، ج ۲، ص ۱۱۰۱).
غذای متعارف حضرت نان جو و خرما بود. کفش و لباس هایش را با دست خویش وصله میکردند. در عین سادگی، طرفدار فقر نبودند و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف نمودن در راههای مشروع و مناسب، لازم میشمردند. همچنانکه میفرمودند: «نِعمَ المالُ الصّالح لِلرَّجُل الصالِح»؛ چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع بهدست آید، برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند. همچنین آن حضرت میفرمودند: «نِعمَ العونُ عَلی تقوی اللهِ الغنی». مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا (مطهری، ۱۳۸۶، ص ۱۳۶).
از دیگر جنبههای دیدگاه و منش ساده زیستی رسول گرامی اسلام (ص) این است که ایشان هرگز اجازه نمیدادند که مجلس شان صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد، ایشان پیوسته میفرمودند: «اصحاب و یاران حلقه و دایره وار بنشینند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد» (مطهری، ۱۳۸۳، ص ۱۰۱).
۷- احسان و کمک به نیازمندان
پیامبر اکرم (ص)، در حدیثی گرانبها، کمک به برادر دینی خود را هم ردیف با مجاهدان در راه خدا معرفی میفرماید: «مَنْ قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجةً کانَ کمَن عَبَدَ اللهَ دَهرَهُ» (طوسی، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۸۱)؛ کسی که برای کمک به برادر مؤمن خود اقدام کند، پاداش مجاهدان در راه خدا به او داده خواهد شد.
آن حضرت ارزش و مقام کسی را که نیاز شخص نیازمند را برطرف کند چنین وصف میکند: «کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را هم شب زنده داری نموده است» (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۴، ص ۳۱۵).
همچنین آن حضرت اهمیت خدمت رسانی به مسلمانان را چنین ترسیم مینماید: «أیّها مُسلمٍ خَدَمَ قوماً مِنَ المسلمینَ إلاّ أعْطاهُ اللهُ مِثلَ عَددِهِم خُدّاماً فی الجَنَّةِ» (کلینی، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۲۰۷)؛ هر مسلمانی که گروهی از مسلمانان را خدمت کند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتکار دهد.
ثواب و پاداش اطعام مؤمن بدان حد والاست که رسول گرامی اسلام (ص) در این باره میفرماید: «هرکس مومنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند، هیچ یک از خلق خدا نمیتواند ثواب او را بشمارند، نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل؛ مگر خداوند عالمیان» (مجلسی، ۱۴۰۴ ق، ص ۴۴۴).
سرانجام اینکه اگر کسی در امر کمک رسانی و خدمت به برادر مسلمان خود، کوتاهی کند، پیامبر اعظم (ص)، او را مسلمان نمیشمارد: «مَن اَصبَحَ لاَیهتَمُّ بِاُمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ مِنهُم و مَن سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یالَلمُسلِمینَ! فَلَم یجِبهُ فَلَیسَ بَمُسلِمٍ» (کلینی، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۱۶۴)؛ کسی که شب را به روز آورد و به امور مسلمانان رسیدگی نکند، از مسلمانان نیست و نیز هر که بشنود مردی از مسلمین فریادرسی میخواهد، به او پاسخ ندهد، از مسلمین نیست.
۸- حسن معاشرتدر بین جوامع مختلف افراد هنگام ارتباط و روبه رو شدن با یکدیگر از کلمات و رفتارهای متفاوتی استفاده میکنند. در آیین مقدس اسلام نیز روی برخورد نیکو تأکید زیادی شده و به تحیت- که همان سلام است- هنگام برخورد با یکدیگر سفارش شده است.
رسول گرامی اسلام (ص) در برخورد با همه مردم، طوری رفتار مینمود که شخصیت و احترام افراد مراعات شود و کسی تحقیر نگردد و یا مورد تمسخر واقع نشود.
از جریر روایت شده است که وقتی کسی بر پیامبر وارد میشد، آن حضرت او را در بهترین جای منزل سکونت میداد، به گونهای که وقتی مهمانی وارد منزل آن حضرت شد و به دلیل نبودن جا، در مکانی بدون فرش نشست، آن حضرت لباس خود را به عنوان زیرانداز او قرار داد. یحیی بن یعمر روایت کرده است: وقتی جریر به خانه پیامبر، که مملوّ از جمعیت بود، وارد شد و به دلیل نبود جا در بیرون خانه نشست، پیامبر به او اشاره کرد، لباس مبارکش را در حالی که پیچیده بود، به او داد تا بر روی آن بنشیند، ولی جریر نیز رعایت ادب نمود و به جای آنکه بر روی لباس پیامبر بنشیند، آن را گرفت و به صورت و قلب خودش کشید (اصبهانی، ۱۹۹۸، ج ۱، ص ۸۷ (همچنین سلمان فارسی نقل میکند: روزی بر پیامبر (ص) وارد شدم، در حالی که بر متّکایی تکیه زده بود. وقتی نشستم، آن حضرت متّکایش را به من داد و فرمود:ای سلمان، هیچ مسلمانی نیست که بر برادر مسلمانش وارد شود و برای احترام متّکایی برایش بیاورد، جز اینکه خدا از گناهانش میگذرد (همان، ص ۲۰ (بنابراین، یکی از خصوصیات اخلاقی که قرآن کریم بر پیامبر اکرم (ص) ذکر کرده است، برخورداری از شخصیتی والا و اخلاقی نیکو است: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»
انبیاء الهی، به خصوص؛ رسول گرامی اسلام (ص)، بهترین شیوههای تربیتی را فرا روی پیروان خود قرار داده است. زندگی متعالی آنان میتواند به عنوان موفقترین الگوهای تربیتی در طول تاریخ بشر مطرح شود.
پی نوشت:[۱]- سورهی قلم، آیهی ۴.[۲]- سورهی انبیا، آیهی ۱۰۷.[۳]- سورهی حجر، آیهی ۷۲.[۴]- سورهی احزاب، آیهی ۲۱.[۵]- سورهی قلم، آیهی ۴.[۶]- سورهی حشر، آیهی ۷.[۷]- سورهی انعام، آیهی ۵۹.[۸]- سعد بن هشام یکی از مسلمانان دوره نخستین اسلامی میباشد.[۹]- سورهی رعد، آیهی ۲۸.[۱۰]- سورهی ذاریات، آیهی ۵۶: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند.[۱۱]- سورهی حجر، آیهی ۹۹.[۱۲]- سورهی نسا، آیهی ۱۲۵.[۱۳]- سورهی انعام، آیات ۱۶۲ و ۱۶۳.[۱۴]- سورهی زمر، آیهی ۳۸.[۱۵]- سورهی طه، آیهی ۱۱۴.[۱۶]- مانند سورهی بقره، آیهی ۲۸۰؛ سورهی نحل، آیهی ۹۵؛ سورهی عنکبوت، آیهی ۱۵ و ...[۱۷]- سورهی فتح، آیهی ۲۹.[۱۸]- سورهی عبس، آیات ۱-۳.[۱۹]- سورهی آل عمران، آیهی ۱۵۹.[۲۰]- انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون بآیات الله (سورهی نحل، آیه ۱۱۷).[۲۱]- ان المؤمن اذا کذب بغیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قبله نتن حتی یبلغ العرش و کتب الله علیه بتلک الکذبة سبعین زنیة اهونها کمن زنی بامه.[۲۲]- سورهی حشر، آیهی ۹.[۲۳]- سورهی قلم، آیهی ۴.
شیرین شوَم از شهدِ شکوهت
ای خسرویِ شیرین دَهنان قندِ دمادم
پُر ساز رگِ نی شکرم را
مُردابِ مرا زنده کن ای دوست
از چشمه ی صافَت بدهم تا
سیراب شوم جان به کف آرم
تقدیم کنم پا و سَرم را
چون پَست رَود رحمتِ جانان
ما پَست رویم تا که ببارد
بر چهره ی ما رحمتِ باران
دریاب زمینِ لاغرم را
نابابِ مرا باب کن ای دوست
تا بال شوم سویِ تو آیم
آزاد شوم از دو جهانت
دریاب ضمیرِ خود سَرم را
حقُ القدمت را با جان دهم ای دوست
دریاب تنم را دریاب سَرم را