به گزارش خبرنگار معارف گروه علمی فرهنگی هنری
خبرگزاری صدا و سیما ، امروز سالروز میلاد پیامبر اسلام خاتم پیامبران حضرت محمدمصطفی (ص) است که اسوه اخلاق بود.
پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (ع) ، اقیانوس بیکران فضایل اخلاقی و مطالعه زندگینامه رسول خدا نشان میدهد که رفتارش پر از زیباییهاست.
پیامبری که رحمة للعالمین است و برای تکمیل مکارم اخلاق نازل شده است. نگاه کردن آن حضرت حکایت از عدالت درونی او دارد، رفتار کریمانهاش گویای بزرگی روح، و خشم و خشنودی اش تنها به خاطر رضایت پروردگارش بود. در مجلس دارای ادب، سکوتش دارای حکمت و حیای آن حضرت قابل تو صیف نیست، زهد پیامبر با احدی قابل مقایسه نیست، فقیر و غنی در منظر آن حضرت هیچ تفاوتی با هم ندارند جز به تقوای الهی، همیشه حق بر زبانش جاری، لبخند بر لب، و متواضعترین مردم بود، آن قدر مهربان و نازک دل بود که همه مردم مشتاق زیارت آن حضرت بودند.
در امانت داری سرآمد همه بود و در راستگویی از دوران جوانی لقب امین به او داده بودند، در زیبایی سیرت و صورت همتایی نداشت، به پیمانش وفادار بود و عفت کلام آن حضرت سر مشق همه نیکان بود. خوبیها و فضایل و زیباییهای آن حضرت آن قدر فراوانند که برشمردن تمام ویژگی های اخلاقی پیامبر کاری بس دشوار است و ذکر همه آنها در این مختصر نمی گنجد.
خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم (ص) که یکصد نموه آن در این متن ذکر شده ، بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماعی و سبک زندگی آن حضرت است.
بیشک تأسی به سیره و سنت آن حضرت براساس آیه کریمه «و لکم فی رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده است، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه میرفت
۲-در راه رفتن قدمها را بر زمین نمیکشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را میدید مبادرت به سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست میداد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.
۶-با مردم چنان معاشرت میکرد که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسی مینگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمیکرد.
۸-هرگز به روی مردم چشم نمیدوخت و خیره نگاه نمیکرد.
۹-چون اشاره میکرد با دست اشاره میکرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.
۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد.
۱۲-چون با کسی سخن میگفت کاملا برمی گشت و رو به او مینشست.
۱۳-با هرکه مینشست تا او اراده برخاستن نمیکرد آن حضرت برنمی خاست.
۱۴-در مجلسی نمینشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب مینشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمیزد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود نادیده میگرفت.
۲۰-اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد.
۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمیکرد.
۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد.
۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
۲۴-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار میکرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسی میشنید. نمیفرمودـ «چرا فلانی چنین گفت» بلکه میفرمود «بعضی مردم را چه میشود که چنین میگویند؟»
۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست میکرد و با آنان هم غذا میشد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را میپذیرفت.
۲۸-هدیه را قبول میکرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
۲۹-بیش از همه صله رحم به جا میآورد.
۳۰-به خویشاوندان خود احسان میکرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق میفرمود و کار بد را تقبیح مینمود و از آن نهی میکرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان میفرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من میشنوند به غایبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد.
۳۴-هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.
۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقبهای بد نخواند.
۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
۳۷-هرگز عیب مردم را جستجو نمیکرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمیکرد و بسیار مدح آنان نمیگفت.
۴۰-بر جسارت دیگران صبر میفرمود و بدی را به نیکی جزا میداد.
۴۱-از بیماران عیادت میکرد اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد.
۴۳-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا میزد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسیار مشورت میکرد و بر آن تاکید میفرمود.
۴۵-در جمع یارانش دایره وار مینشست و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار میکرد.
۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۴۸-هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیکرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او میآمد نمازش را کوتاه میکرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد.
۵۱-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران میرسید.
۵۲-احدی از محضر او نا امید نبود و میفرمود «برسانید به من حاجت کسی را که نمیتواند حاجتش را به من برساند.»
۵۳-هرگاه کسی از او حاجتی میخواست اگر مقدور بود روا میفرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعدهای نیکو او را راضی میکرد.
۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
۵۵-پیران را بسیار اکرام میکرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
۵۶-غریبان را خیلی مراعات میکرد.
۵۷-با نیکی به شروران، دل آنان را به دست میآورد و مجذوب خود میکرد.
۵۸-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت.
۵۹-چون شاد میشد چشمها را بر هم میگذاشت و خیلی اظهار فرح نمیکرد.
۶۰-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمیشد.
۶۱-مزاح میکرد، اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمیزد.
۶۲-نام بد را تغییر میداد و به جای آن نام نیک میگذاشت.
۶۳-بردباری اش همواره بر خشم او سبقت میگرفت.
۶۴-از برای فوت دنیا ناراحت نمیشد و یا به خشم نمیآمد.
۶۵-از برای خدا آنچنان به خشم میآمد که دیگر کسی او را نمیشناخت
۶۶-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
۶۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
۶۸-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
۶۹-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد.
۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
۷۱-روی خاک مینشست و روی خاک غذا میخورد.
۷۲- روی زمین میخوابید.
۷۳-کفش و لباس را خودش وصله میکرد.
۷۴-با دست خودش شیر میدوشید و پای شتر ش را خودش میبست.
۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار میشد و برایش فرقی نمیکرد.
۷۶-هرجا میرفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده میکرد.
۷۷-اکثر جامههای آن حضرت سفید بود.
۷۸-چون جامه نو میپوشید جامه قبلی خود را به فقیری میبخشید.
۷۹-جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز میکرد.
۸۱-ژولیده مو بودن را کراهت میدانست.
۸۲-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
۸۳-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک میزد.
۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز مییافت.
۸۵-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه میداشت.
۸۶-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ میشمرد.
۸۸-هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
۸۹-موقع غذا هرچه حاضر میکردند میل میفرمود.
۹۰-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول میفرمود.
۹۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر میشد و از همه دیرتر دست میکشید.
۹۲-تا گرسنه نمیشد غذا میل نمیکرد و قبل از سیر شدن منصرف میشد.
۹۳-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
۹۴-در غذا هرگز آروغ نزد.
۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمیخورد.
۹۶-بعد از غذا دستها را میشست و روی خود میکشید.
۹۷-وقت آشامیدن سه جرعه آب مینوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
۹۸-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
۹۹-چون میخواست به منزل وارد شود سه بار اجازه میخواست.
۱۰۰-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم میکرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت میکرد.
منابع: کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی
عالی بود ، دستتون درد نکنه
سپاس
مطالب بسیار زیبا و مفید را در اختیار دیگران قرار میدهید
اجرتان با حضرت محمد