پخش زنده
امروز: -
قیصر امین پور مردی که در «کوچه آفتاب» قدم گذاشت، «تنفس صبح» را دید و «به قول پرستو»، «مثل چشمه مثل رود» زلال بود.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما،دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۸ در روستای گتوند از شهرستان شوشتر و از توابع استان خوزستان مردی متولد شد، مردی که نام کوچکش با حرف آخر عشق آغاز میشود.
«قیصر امین پور»، شاعری که با ترکیب احساس و وزن دادن به الفاظ خالق عاشقانههای زیادی شد.
قیصر امین پور تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس راهی تهران شد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۶ گرفت.
میشد در این یادداشت سیر تکامل قیصر در شعر و شعور را گفت و یا میشد عناوین و سمت هایش را که هر کدام ارزش والا و بالایی دارند مرور کرد، اما سعی کردیم در این نوشته به ویژگیهای شعر این استاد تمام عیار بپردازیم.
ادیبی زلال «مثل چشمه، مثل رود»
قیصر امین پور از سال ۵۸ و با فعالیت در حوزه هنری انقلاب اسلامی پا به عرصه شعر و هنر گذاشت. از نیمه دوم دهه شصت بود که قیصر امین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه میشناسد، ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هنوز قیصر را از آن خود میداند. از جمله اثار او برای کودکان و نوجوانان میتوان به مثل رود (۱۳۶۸)، به قول پرستو (۱۳۷۵)، تنفس صبح (۱۳۶۳) و در کوچه انقلاب (۱۳۶۳) اشاره کرد.
در بخشهایی از مثل چشمه مثل رود میبینیم:
لحظههای زندگی
مثل چشمه مثل رود
گاه میجوشد ز سنگ
گاه میخواند سرود
سر به ساحل میزند
موج شط زندگی
لحظه ها، چون نقطهها
روی خط زندگی
میرود هر دم به پیش
کاروان لحظهها
مقصد این کاروان
جادهای بی انتها
لحظههای زندگی.
چون قطاری در عبور
ایستگاه این قطار
بین تاریکی و نور
گاه در راهی سیاه
گاه روی خط نور
گاه نزدیک خدا
گاه از او دورِ دور
در همین یک شعر میتوان دریافت شاعر به زیبایی فلسفه زندگی را دریافته و آن را به زبانی روان، اما عمیق به مخاطبش که کودک و نوجوان است منتقل کرده.
«شاعری عاشق؛ انسانی عارف»
قیصر امین پور از شاعران مطرح عصر انقلاب اسلامی است که در قالبهای مختلف شعر، آثار باارزش و قابل توجهی پدید آورده است. از عاشقانههایی که دل و جان را مینوازد تا اشعاری که در عین تلخی امید بخش هستند در اشعار قیصر امین پور دیده میشود.
مثلا جایی که میگوید
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم، ولی دل به پاییز نسپرده ایم /. / دلی سر بلند و سری سر به زیر/ از این دست عمری به سر برده ایم
یا جایی که میگوید:
آخرش روزی بهارِ خندههامان میرسد
پس بیا با عشق، فصلِ بغضمان را رد کنیم
وی در انواع قالبهای شعری بخصوص غزل و رباعی و شعر نو نیمایی سرودههای زیبا و مشهوری دارد. در قالب غزل، غزلهای زیبایی را با ترکیبات کم سابقه یا بی سابقه پدید آورده که با تصاویر بدیع همراه است.
چشمها، پرسش بی پاسخ حیرانیها / دست ها، تشنهی تقسیم فراوانیها
با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم/ داغهای دل ما جای چراغانیها
حالیا دست کریم تو برای دل ما / سرپناهیست در این بی سر وسامانها
وقت آن شدکه به گل، حکم شکفتن بدهی! /ای سرانگشت توآغاز گل افشانیها
فصل تقسیم گل وگندم و لبخند رسید/ فصل تقسیم غزلها وغزل خوانی ها...
سایهی امن کسای تومرا بر سر، بس! / تا پناهم دهد از وحشت عریانیها
چشم تو لایحهی روشن آغاز بهار/ طرح لبخند تو پایان پریشانیها
جدای از غزلهای زیبای قیصر، این چهره در شعر نیمایی هم از پیروان شیوه نیماست. اشعار نو او که غالبا مضامین اجتماعی دارد از نگاه تیزبین و ژرف هنرمندانه حکایت میکند. در اشعار نوی او تصاویر اکثر ذهنی و احساسی است تا تصاویر عینی. کشفهای کلامی و ایجاد ترکیبات بدیع و نو از ویژگیهای شاخص اشعار اوست.
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشتهی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه شناسنامههایشان
درد میکند
قیصر از معدود شاعرانی است که بعد از انقلاب با گرایش به شعر کلاسیک در قالب غزل و رباعی همگام با حوادث انقلاب ساخت نیمائی شعر ار پی گرفته و اشعاری با درون مایای نو و زبانی ساده و بی پیرایه و صمیمی و دلنشین سروده است. شاعری که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را فرزانه، خلاق و برجسته میدانستند. قیصر پس از تصادفی که در سال ۸۷ داشت در ماه رمضان و دیدار صمیمی شاعران با رهبر انقلاب، برای شعر خوانی دعوت شد، اما از شدت جراحات و عملهای پی در پی آنقدر شکسته شده بود که رهبر انقلاب ابتدا او را نشناخت. وقتی از دیگران پرسیدند که ایشان کیست و گفتند که قیصر است دستور داد برایش صندلی بیاورند. قیصر ضمن تشکر از این لطف رهبر، اما تا آخر جلسه روی زمین نشست و این شعر ماندگار را در آن جلسه خواند.
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را / میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح/ یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای باد/ یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل/ یا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، میآفرینمت/ چونان که التهاب بیابان سراب راای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی/ با، چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
قیصر امین پور استاد دانشگاههای تهران و الزهرا (س)، برگزیده اولین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر در بخش آئینی و چهره ماندگار هفتمین همایش چهرههای ماندگار پس از مدتها مبارزه با بیماری ساعت ۳ بامداد سهشنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی درگذشت.
رهبر انقلاب در پیامی درگذشت این شاعر را چنین تسلیت گفتند:
«با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانهٔ انقلاب دکتر قیصر امینپور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همهٔ اصحاب شعر و ادب، خسارت بار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قلههای این هنر بزرگ پیش میرفت… او و دوستانش نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب در عرصهٔ شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوهٔ این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست.»
به قول قیصر: حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
و باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آن که با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود
آیای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چه قدر زود دیر میشود.
سحر قناعتی
خبرنگار سرويس علمی وفرهنگی، خبرگزاری صدا و سیما