پخش زنده
امروز: -
در روزگاری که خشکسالی و کم آبی روستائیان را روانه شهر کرده است، قلندریها (در استان یزد ) با چاشنی همت و همدلی آبادانی را به روستایشان بازگردانده اند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، در یکی از روزهای پاییزی راهی روستایی میشوم که در هفتاد کیلومتری مرکز شهر یزد واقع شده است. روستایی از توابع شهرستان تفت که در میان کوههای سر به فلک کشیده خودنمایی میکند و آن را قلندری نامیده اند.
سالها بود که از قلندری فقط نام و نشانی به جا مانده بود. روستایی که خشکسالیهای سالهای اخیر، بلای جانش شد و مردم را مجبور کرد تا به شهر مهاجرت کنند.
اکنون پس از گذشت ۲۰ سال، آوازه رونق صفای روستای قلندری گوش اهالی روستاهای دور و نزدیک را پُر کرده است.
وارد روستا که شدم بوی رونق و صفا را میشد حس کرد. ابتدا به مزرعهای رسیدم که زن و شوهر میانسالی در آن مشغول به کار بودند. محمد و طاهره خانم که زاده روستای قلندری هستند.
در حال چیدن گوجه فرنگیهای قرمز و خوشمزه مزرعه هستند که دقایقی با محمدآقا به گفتگو مینشینم. او میگوید: بازنشسته فرهنگی است. اکنون پس از ۳۰ سال به زادگاهش برگشته و در مزرعه آبا و اجدادی خود محصولات مختلفی، چون ذرت و گوجه و خیار محلی کاشته است.
او برایم گفت: ۱۲ سال به دلیل خشک شدن قنات و کاهش بارندگی، روستای قلندری خالی از سکنه شده بود؛ همه دامها از بین رفتند، درختها خشک شدند و ۲۰ خانواری که ساکن روستا بودند، همه بار سفر بستند و به شهر کوچ کردند.
باورش سخت است، اما زمانی که در کوچه پس کوچههای روستا قدم میزدم دیگر نام و نشانی از خشکسالی مشاهده نمیشد. کمی جلوتر پیرزنی را دیدم که در حال علوفه دادن به گوسفندانش بود، زهرا خانم میگوید: از زمانی که قنات روستا جان گرفت، همه اهالی فرصت را غنیمت شمردند و به زادگاهشان برگشتند.
او خوشحال است چراکه پسر و عروس و نوه هایش اکنون به روستا برگشته اند و او را در کارها همراهی میکنند.
آبی که آبادی آورد
قصه رونق روستای قلندری از فرورین ماه امسال دوباره تکرار شد. با بارش رحمت الهی و جان گرفتن دوباره آب در قنات روستا، اهالی یکی پس از دیگری برگشتند و آهنگ کار و تلاش در این روستا نواخته شد. امید و نشاط را میشد از همت اهالی فهمید، اما آنچه آنرا تائید میکند صحبتهای مسئول جهاد کشاورزی دهستان سخوید است.
منتظرالحجه میگوید: اکنون ۱۵ هکتار از اراضی کشاورزی روستای قلندری زیرکشت محصولاتی، چون عدس، لوبیا، تخمه آفتابگردان، کدو، سیب زمینی، هویج، شلغم و چغندر است.
او از بازگشت ۱۲۰ نفر از اهالی روستا به زادگاهشان خبر میدهد و میافزاید: قنات روستا که تا یکسال پیش خشک بود، اکنون ۱۳ لیتر بر ثانیه آبدهی دارد و مردم با بهره گیری از همین اندک آب قنات، آبادانی را به دل روستا برگردانده اند.
با مسئول جهاد کشاورزی سخوید در حال گفتگو هستم که آقای ماندگار رئیس شورای روستا هم به جمع ما اضافه میشود. به اتفاق هم به مظهر قنات میرویم که در اجرای طرح هادی روستایی در میان سنگ فرشهای روستا خودنمایی میکند.
آب زلال و صاف قنات که از همین جا به جویهای زمینها و باغهای اطراف سرازیر میشود تا به ریشهها جان بخشد و آن را سیراب کند.
همت جهادی با نیروی جوانی
در حال گذر از مزارع پر محصول روستا هستیم که تلاش و تکاپوی جوانان نظرم را به خود جلب میکند. کمی جلو میروم و با یکی از آنها همصحبت میشوم علی در حال شخم زدن زمین کشاورزی است. او میگوید: ۲۵ سال دارد و در یکی از داروخانههای شهر یزد مشغول به کار است.
علی میافزاید: وقتی قنات جان گرفت، تصمیم گرفتم بعد از شیفتهای داروخانه به روستا برگردم و در کنار پدرم کشاورزی کنم. او از عشق و علاقه اش به کار کشاورزی میگوید و ادامه میدهد: یک هکتار از زمینهای کشاورزی پدرش امسال زیر کشت کدو، تخمه آفتابگردان و شلغم رفته است.
اما کمی آنطرف تر، زن و شوهر جوانی را میبینم که به همراه تک فرزنداشان در حال چیدن شلغم از زمین هستند. مریم بانو و جوادآقا که اکنون به روستا برگشته و در خانه پدری سکنی گزیده اند.
مریم میگوید: لذتی و آرامشی که در روستا دارم را با آسایش و امکانات شهر عوض نمیکنم. خوشحالم که اکنون روستایمان جانی دوباره گرفته است و میتوانم در کنار همسرم کشاورزی کنم.
آنگونه که ماندگار رئیس شورای روستای قلندری می گوید: اکنون بیش از پنجاه جوان در روستای قلندری ساکن شده اند و با کار دامداری و کشاورزی امرار معاش می کنند.
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد
شاید باورش سخت باشد، اما اکنون در روستای قلندری همه آنچه برای امرار معاش، نیاز داری را میتوانی بیابی. حاج احمد که از ریش سفیدان قلندری است میگوید: در روزگاری نه چندان دور، آنقدر روستا سوت و کور بود که حتی نانوایی روستا تعطیل شد و اندک خانوار روستا به سختی روزگار میگذراندند.
او میافزاید: اکنون روستایمان با شهر فرقی ندارد. آب دوباره به سفره هایمان برکت داده و عشق و صفا را برگردانده، امید را در دلهایمان کاشته و همه جا رونق گرفته است.
برق امید را بخوبی میشد از چشمان حاج احمد ۸۰ ساله فهمید. او در ادامه صحبت هایش میگوید: اکنون هم مرغ و جوجه داریم، هم گاو و گوسفند. در زمینهای کشاورزی هم هرآنچه به عمل میآمده، کاشته ایم و راضی هستیم به لطف و رحمت خدا.
در کنار مزرعه حاج احمد تا چشم کار میکند بوتههای سبزی را میبینم که هوای پاییزی تصویر زیبایی را در چشمانم تداعی میکند. اینجا مزرعه آقای دهقان است. او در شهر بنایی میکرده و بعد از ۲۰ سال دوباره به روستا برگشته است.
او میگوید: گرچه آفت زدگی زمینهای کشاورزی بر اثر خشکسالیهای اخیر، کار را برایمان سخت کرده، اما با کمک جهاد کشاورزی و همت اهالی، توانستیم محصول خوبی برداشت و نیاز خود و اهالی روستا را برطرف کنیم. اکنون در روستای قلندری همه چیز سالم و ارگانیک است و هرآنچه تولید میشود، مصرف میشود.
جانی که جان میطلبد
گرچه این روزها قلندری جان گرفته است و ۵۷ خانوار در این روستا نفس تازه میکنند، اما برای ادامه حیات قلندری چشم انتظار حمایت مسئولانند.
مشهدی رضا از کشاورزان روستا میگوید: یکی از مشکلات ما نبود سیستم آبیاری نوین است. اکنون اندک آب قنات روستا پس از گذر از جویهای گلی و سیمانی هرز میرود که میتوان از آن بیشتر بهره گرفت.
او معتقد است اگر دولت تسهیلات بلاعوض و یا کم بهره در اختیار کشاورزان روستا قرار دهد، قلندری میتواند نه تنها نیاز اهالی خود را برطرف کند بلکه محصولات سالم را به بازار استان و حتی استانهای همجوار ارسال کند.
رئیس شورای روستای قلندری هم میگوید: علاوه بر سیستم آبیاری نوین، یکی از نیازهای روستا لایروبی قنات است که میتواند آبدهی آن را چندین برابرکند.
آقای ماندگار میافزاید: اگر جوانان حمایت شوند و کارگاههای کوچک زودبازده و یا کارخانههای فراوری محصولات کشاورزی در اطراف روستا دایر شود، زمینه تولید و اشتغال و به دنبال آن رونق بیشتر قلندری را به دنبال خواهد شد.
اکسیر حیات
همت و همدلی اهالی قلندری همان اکسیری است که روح را به دل روستا میدمد و زندگی میبخشد. براستی اگر حمایت و توجه مسئولان به چاشنی سختکوشی مردم روستای قلندری اضافه شود میتواند الگویی برای دو هزار روستای خالی از سکنه استان یزد باشد که سالهاست با خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند...
نویسنده : سیده سکینه میرطاهری