نشریه نشنال اینترست در گزارشی نوشت؛
افول قدرت دیپلماسی آمریکا
یک رسانه آمریکایی در گزارشی نوشت،روند پویایی حزب گرایی معاصر آمریکا برای دیپلماسی تباه کننده است و روزهای اجماع گسترده و ثبات سیاست خارجی دو حزبی سپری شده است .
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، پایگاه اینترنتی نشریه نشنال اینترست در گزارشی به قلم «مایکل روبین » تحت عنوان" افول خطرناک دیپلماسی آمریکا " نوشت، روند پویایی حزب گرایی معاصر آمریکا برای دیپلماسی تباه کننده است، روزهای اجماع گسترده و ثبات سیاست خارجی دو حزبی سپری شده است، آیا این روند قابل برگشت خواهد بود؟
در این گزارش آمده است روند تاثیرگذاری دیپلماتیک آمریکا در حال کاهش و افول برآورد میشود. در حالی که ترقی خواهان، از نظام چند قطبی و ایفای نقش سازمانهای بین المللی استقبال میکنند، روی دیگر سکه هر دوی این پدیدهها، کاهش نفوذ واشنگتن بوده است. کارشناسان روند پویایی حزب گرایی معاصر آمریکا را نیز برای دیپلماسی این کشور تباه کننده ارزیابی میکنند. روزهای اجماع و ثبات سیاست خارجی دو حزبی سپری شده است.
در سالهای اخیر، باراک اوباما و دونالد ترامپ، هر دو بیش از هر منطق راهبردی فراگیرتر، به اقداماتی خلاف مسیر رئیسان جمهوری قبلی خود تمایل و انگیزه نشان داده اند.کل کشورها - اعم از عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، کوبا، روسیه و اوکراین و اسرائیل - در این میان کم و بیش به زمین فوتبال سیاسی تبدیل شده اند.
کمبود منابع در وزارت امور خارجه آمریکا
در همین حال، بسیاری از دیپلماتهای حرفهای ابراز عقیده میکنند کمبود منابع در وزارت امور خارجه دولت کنونی آمریکا، مشکلات گریبانگیر دیپلماسی این کشور را دوچندان کرده است. به طور قطع ممکن است وزارت امور خارجه آمریکا بتواند با تخصیص بودجه بیشتر کارهای بیشتری انجام دهد، اما یکسان فرض کردن منابع با ضریب تاثیرگذاری و نفوذ اشتباه محض خواهد بود.
جیک سالیوان و دانیل بنایم، دو معاون مشاور عالی سیاست خارجی جو بایدن معاون رئیس جمهور سابق چنین استدلال میکنند که حداقل در غرب آسیا، "دیپلماسی میتواند در جایی موفق شود که نیروی نظامی شکست خورده باشد. " چنین احساساتی ممکن است به بیان و از نظر لفاظی راضی کننده به نظر برسد، اما در واقع نوعی مغالطه روشنفکرانه محسوب میشود. دیپلماسی ممکن است ابزاری ارزشمند باشد، اما نوشدار و اکسیری برای درمان درد لاعلاج نیست و اینکه دیپلماسی و راهبردهای نظامی دو عنصر متقابل و مستثنی از یکدیگر محسوب نمیشوند.
وقتی رئیس جمهور یا وزیر امور خارجه به مسافرت میروند، همیشه هیئتی از دستیاران و حتی تعداد زیادی روزنامه نگار و خبرنگار آنها را همراهی میکنند.
به عنوان مثال هنگام دیدار باراک اوباما از هند، هیئت همراه او هشتصد اتاق هتل را رزرو کرد و بسیاری از اتاقها با دستیاران و روزنامه نگاران پر شده بود. در سفر به استرالیا پانصد نفر او را همراهی میکردند. این فهرست همچنان ادامه دارد. جان کری وزیر امور خارجه در واپسین روزهای تصدی سمت خود، تعداد زیادی از دستیارانش را در سفر تفریحی با بودجه مالیات دهندگان با خود به قطب جنوب برد، قارهای که در آن نه از مقامات دولتی خبری بود و نه از دیپلماتهایی که بخواهد با آنها تعامل داشته باشد.
گزارشگران ممکن است سهم خود را از هزینههای سفر بپردازند، اما باز هم هیئت نمایندگان را همراهی میکنند. شاید زمان آن رسیده است که ترکیب این هیئتها تغییر کند. از نظر محدود کردن کارمندان دولت واجد شرایط برای همراهی مقامات، هنوز جای زیادی برای اصلاح وجود دارد.
فاصله گرفتن اروپا از آمریکا
در سراسر جهان، متحدان و دشمنان به طور یکسان ماهیت هیئتهای خارجی خود را تغییر داده اند. آنها به جای اینکه اطراف خود را با انبوه دستیاران و دهها روزنامه نگار پر کنند، ترجیح میدهند با تاجران سفر کنند. اگرچه آمریکاییها به طور ناگهانی نسبت به سرمایه داری بی اعتماد شده و ترامپ با اقدامات خود به حساسیتها در مورد تعارض منافع دامن زده است، روابط تجاری پایهای محکمتر از لفاظیهای دیپلماتیک یا همکاری نظامی برای تقویت روابط و بهبود مناسبات ایجاد میکند.
به عنوان مثال، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در سفر ژانویه ۲۰۱۸ به چین، حدود پنجاه تن از سران تجاری و صاحبان شرکتها را با خود برد. مقامات ارشد بازرگانی و فرهنگی مکرون را در سفر مشابهی در اواخر همان ماه به تونس همراهی کردند.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز همین کار را انجام میدهد. نمایندگان برخی از بزرگترین شرکتهای آلمانی وی را در سفر به واشنگتن و پکن همراهی کرده اند.
در فوریه ۲۰۱۳، دیوید کامرون نخست وزیر وقت انگلیس، نمایندگان شرکتهای کوچک و متوسط و شرکتهای بزرگ را با خود به هند برد و جانشین وی، ترزا میبه همین ترتیب از نقش و ترکیب هیئتهای همراه خود برای پیشبرد تجارت انگلیس در ژاپن، آفریقای جنوبی، کنیا و نیجریه استفاده کرد.
اغلب اوقات، تجارت اولویت اصلی را دارد. بین ۲۸ تا ۳۰ مه ۲۰۱۷، جاستین ترودو نخست وزیر کانادا و فرانسوا فیلیپ شامپاین وزیر تجارت بین المللی این کشور سرپرستی یک هیئت تجاری کانادایی را به ایتالیا بر عهده داشتند. به موجب بیانیه اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا و کانادا، برنامه این سفر بر افزایش فرصتهای کانادا و سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، هوا فضا، دفاع و فناوری ارتباطات متمرکز بود.
هنگامی که رئیس جمهور کرواسی، از ایران دیدار کرد، ۵۰ شرکت کروات نمایندگان منتخب خود را راهی ایران کردند. شاید آمریکا از اقدام کرواسی در ترغیب سرمایه گذاری درایران انتقاد کرده باشد، اما از نقطه نظر واقع گرایانه، به محض انجام سرمایه گذاری، این افراد برای تداوم روابط دو جانبه به یک لابی گر طبیعی تبدیل میشوند.
دشمنان آمریکا مدتهاست که تجارت و دیپلماسی را با تأثیرات زیاد به هم گره زده اند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، مدیران بازرگانی را به هند، عربستان سعودی و ویتنام آورده است. رهبران تجاری رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه را هر کجا که میرود همراهی میکنند. در آفریقا، اردوغان مرتباً با صد تاجر یا بیشتر به مسافرت میرفت و از مزایای آن بهره میبرد.
چین البته مدتهاست که تجارت را به عنوان ستون اصلی استراتژی نفوذ خود در خارج از کشور قرار داده است، حتی اگر در بعضی مواقع از بدهکاری و مقروض کردن دیگر کشورها برای اخذ امتیازات دیپلماتیک سوء استفاده میکند.
افول قدرت دیپلماتیک آمریکا
با این حال دموکراتها و جمهوریخواهان هردو از افول قدرت دیپلماتیک آمریکا در جهان شکایت میکنند. نکته کنایه آمیز اینجاست که نفوذ آمریکا، حتی در دوره کاهش منابع، نیازی به کاهش ندارد. تاریخ سرمایه داری آمریکا - و همچنین استقبال از بازارهای خارجی - نشان میدهد که مدیریت خردمندانه میتواند منابع را برای همه گسترش دهد. همچنین دیگر نیازی نیست که نمایش قدرت به تنها پایه و اساس قدرت آمریکا تبدیل شود. نمایش قدرت برای دفاع از نظم لیبرال پس از جنگ جهانی دوم و جلوگیری از پر کردن خلا توسط نیروهای شرور ضروری است. اما روابط واقعی، پایدار و محکم در نهایت بر اساس روابط تجاری متقابل سودمند شکل خواهد گرفت و نه بر اساس کمکهای خارجی یا توافق نامههایی که به شکلی قابل مشاهده در زندگی شهروندان عادی تاثیری نمیگذارند. در عراق، رهبران طیفهای مختلف فرقهای و قومی به دنبال کمک نیستند، بلکه به دنبال جذب سرمایه گذاری بلند مدت هستند تا برای اقشار عادی جامعه عراق اشتغال ایجاد و چرخش عراق را به سمت غرب در نسلهای بعدی تثبیت کند.
هم کنگره و هم دیپلماتها ابراز تاسف میکنند که آمریکا تنها شده است. اگر آمریکا میتوانست هم از متحدان و هم از دشمنان درس بیاموزد و برای دیپلماسی در قرن بیست و یکم طرحی نو رقم بزند، ممکن است بتواند واقعاً عظمت و قدرت اقتصادی آمریکا و همراه با آن، نظم لیبرالی چند دههای که آزادی و فرار از فقر را به ارمغان آورده بود حفظ کند، اما اکنون روی پایههایی این چنین سست و متزلزل ایستاده است.