پخش زنده
امروز: -
۳۸ سال از شهادت بزرگمرد و عالمی میگذرد که با وجود کهولت سن، بارها در جبهههای حق علیه باطل مایه دلگرمی رزمندگان بود و سرانجام در سن ۸۰ سالگی به آرزویش که شهادت در محراب بود نائل شد.
آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در خمینیشهر اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی مقدماتی را در خمینیشهر گذراند و در سن ۱۲ سالگی برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد.
دوران طلبگی خود را با نهایت عسرت و مشقت اقتصادی در اصفهان گذراند و در سن ۲۰ سالگی جهت ادامه تحصیل و نیل به مقامات عالیه و دینی رهسپار حوزه علمیه قم شد.
با همه مشکلات و مسائل آن زمان، در تحصیل علوم اسلامی و دینی جدیت به خرج میداد. پس از اندک زمانی از فضلا و مدرسین نامی و برجسته حوزه علمیه قم به شمار میآمد و در سن ۴۰ سالگی اجازه اجتهاد خود را از آیتالله خوانساری دریافت کرد.
در سال ۱۳۳۵ بنا به دستور مرحوم آیتالله بروجردی جهت تبلیغ و نشر معارف و احکام دین و تقویت بنیه دینی و مذهبی اهالی کرمانشاه به آنجا اعزام شد و رحل اقامت افکند و پس از ورود به کرمانشاه طلاب و شاگردان بسیاری را تربیت کرد.
با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) حرکتهای وسیعی را در کرمانشاه پایه گذاری کرد.
شهید اشرفی اصفهانی قبل از انقلاب در جنبش مردمی ایران حضور فعالی داشت.
مهمترین نکته دوران مبارزاتی وی برگزاری مراسم بزرگداشت مصطفی خمینی فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی بود که با حضور فراوان مردم کرمانشاه برگزار شد.
او در راهپیمایی عاشورای سال ۵۷ در صف اول معترضان به حکومت پهلوی حضور داشت و این مساله موجب دستگیری او توسط ساواک شد.
پس از انقلاب اسلامی از سوی امام (ره) به امامت جمعه کرمانشاه منصوب و در آنجا به خدمت صادقانه و خالصانه برای مردم مشغول شد.
با آغاز جنگ تحمیلی و بسیج همه جانبه مردم و قوای مسلح برای حضور در جبهه و پشتیبانی جبهههای جنگ، آیتالله اشرفی اصفهانی نیز با مهم توصیف کردن مسئله جنگ، در مدت ۲۵ ماه در تمام خطبههای نماز جمعه و مصاحبهها و پیامهای خود به حضور مردم در جبههها تأکید میورزید.
این شهید محراب، دائماً با حضور در جبههها به دیدار رزمندگان میشتافت و مقید بود که برای آنان سخنرانی کند و با یکایک رزمندگان مصافحه میکرد و با آنان به گفتگو مینشست و میفرمود: "وقتی به جبهه میروم تا مدتی روحیه ام قوی میشود. "
با وجود کهولت سن مسافتهای طولانی و راههای صعبالعبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید، با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار میپیمود. بارها در جبهههای ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور یافت و با سخنرانیهای دلنشین، به سپاه اسلام روحیه بخشید. پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و با خواندن دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر، سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد.
در شب جمعه هشتم مهر ۱۳۶۱ در منطقه غرب، عملیات مسلم بنعقیل با حضور شهید و تنی چند از مقامات کشوری و لشکری آغاز شد. ایشان در آن شب حال عجیبی داشت و یک لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظهای هم به استراحت نپرداخت. نزدیکیهای صبح بود که یک گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد.
فرماندهان جهت ترک آن محل اصرار کردند، اما ایشان نپذیرفت و گفت:"من از این محل نمیروم و آماده هرگونه مسئلهای هستم، زیرا خون من رنگینتر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم. " سرانجام شهید محلاتی، عبا و عمامه ایشان را برداشت و بر سر و دوش ایشان گذاشت و عصا را به دستش داده و او را عازم کرمانشاه کرد.
در پشت جبهه هم فعالیتهای چشگیری داشت که از جمله آنها افتتاح حسابی در بانک برای جمعآوری کمکهای نقدی به جبههها بود. حساب دیگری نیز جهت کمک به مهاجران جنگ افتتاح کردند. حساب دیگری نیز جهت بازسازی منطقه گیلان غرب که به استان کرمانشاه محول شده بود، اختصاص دادند.
از دیگر خدمات این شهید محراب، ایجاد وحدت میان روحانیت شیعه و سنی بود که در طول تصدی مسئولیت بعنوان امام جمعه در این رابطه سمینارهای متعددی در شهرهای مختلف بویژه با حضور برادران اهل سنت تشکیل داد که اثرات بسیار مطلوبی داشته است.
خدمات و سلوک این شهید والامقام، خار چشم دشمنان انقلاب و منافقان شده بود.
گروه تروریستی مجاهدین خلق دو ماه بعد از انفجار در ساختمان نخست وزیری، درصدد به شهادت رساندن ائمه جمعه در محراب نماز برآمدند.
بر همین اساس، آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی را در سال ۵۸، آیت الله سید اسدالله مدنی تبریزی را در شهریور سال ۶۰، و آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب را در ۲۰ آذر سال ۶۰ و آ یت الله محمد صدوقی را در تیر سال ۶۱ در محراب به شهادت رساندند.
آیت الله اشرفی اصفهانی پس از شهادت آیتالله مدنی، از آرزوی خود برای شهادت در محراب نماز همچون مولایش امیرالمومنین گفته بود. این تعبیر و پیش بینی زودتر از آنچه گمان میرفت در ظهر جمعه ۲۳ مهرماه سال ۱۳۶۱ با انفجار نارنجکی در سنگر نماز جمعه کرمانشاه محقق شد و این عالم بزرگ ۸۰ ساله در آخرین نماز جمعه عمرش به آرزویی که سالها داشت رسید.
در بخشی از پیام حضرت امام خمینی (س) پس از شهادت این عالم جلیل القدر آمده است: ننگ ابدى بر آنان که یک چنین شخص صالحى را که آزارش به مورى نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفى کردند. آیا انتقام از جمهورى اسلامى به شهادت رساندن یک عالم پارساست؟. آیا راه به حکومت رسیدن و قدرت به دست آوردن، این نحوه جنایات است؟!
روحش شاد و راهش پر رهرو