پخش زنده
امروز: -
حضرت امام سجاد (ع) بعد از خطبههای حضرت زینب (س) در کوفه و شام و رسوا کردن عوام منافق و خواص فریب کار؛ در خطبهای دشمنان اهل بیت را به پای میز محاکه بین المللی میکشاند تا پیروزی نهضت کربلا کاملتر شود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، پس از این خطبه است که قشر عوام و خواص اظهار پشیمانی و در ادامه تلاش میکنند خودشان را از این ظلمها و جنایتها تبرئه سازند.
حضرت امام سجاد (ع) در این خطبه رویکرد روانشناسی دارد و به خوبی فضا را مدیریت میکند و با تبیین همه مختصات نهضت عاشورا در گذشته و حال و اینده بنی هاشم؛ دیگر اجازه نمیدهد دشمن وارد فضای جو روانی شود و تبلیغ کاذب را رونق دهد.
حضرت علی بن الحسین علیه السلام از یزید میخواهد که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید هم فرصت میدهد؛ چون روز جمعه فرا رسید، یزید یکی از خطبای مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه میتواند به علی و حسین (ع) اهانت کند و در ستایش شیخین و یزید سخنرانی کند.
حضرت امام سجاد (ع) نیز میخواهد خطبه بخواند، اما یزید، پشیمان میشود و قبول نمیکند.
معاویه پسر یزید به پدرش میگوید: خطبه این مرد چه تأثیری دارد؟ بگذار تا هر چه می خواهد، بگوید.
"معاویه پسر یزید از محبان اهل بیت (ع) بود و حتی بعد از درگذشت یزید، حاضر نشد خلافت را بپذیرد. در سنگ قبر او در سوریه نوشته شده است" معاویه ابن یزید محب اهل البیت علیه الرحمه".
یزید اعتراف میکند: شما این خاندان را نمیشناسید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث میبرند، از آن می ترسم که خطبه او شهر را بر ما بشوراند و گریبان ما را بگیرد.
یزید از قبول این پیشنهاد سرباز میزند، اما مردم از یزید مصرانه میخواهند تا امام سجاد علیه السلام نیز به منبر رود.
یزید میگوید: اگر او به منبر برود، فرود نخواهد آمد مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا میکند.
به یزید گفته شد: مگر این نوجوان چه قدرتی دارد؟
یزید هم میگوید: او از خاندانی است که در کودکی کامشان را با علم زینت داده اند.
مردم تحت تاثیر خطبههای حضرت زینب (س) مشتاق شده بودند که خطبههای حضرت امام سجاد (ع) را هم بشنوند و یزید ملعون هم مجبور میشود فرصت دهد.
حضرت امام سجاد (ع) ابتدا خودشان را معرفی میفرمایند و پس از حمد و ثنای الهی خطبهای ایراد کردند که همه مردم گریستند و بی قرار شدند.
آن حضرت فرمودند: من فرزند مکه و منا، زمزم و صفا هستم.ای مردم، خداوند شش خصلت و هفت فضیلت به ماه خاندان پیامبر (ص) عنایت فرموده است.ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین علی علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم.ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاهمقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه میرزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرندهای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و، ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.
او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزهدار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و ارادهای محکم و استوار و عزمی راسخ بود وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزهها در جنگ به هم در میآمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است، که در همه این صحنهها حضور داشت. او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او (که این صفات و ویژگیهای ارزنده مختص اوست) جدم علی بن ابی طالب است.
امام سجاد (ع) آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم؛ و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد! یزید بیمناک شد و برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند!
مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود: چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و، چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام سجاد علیه السلام فرمود: موی و پوست و گوشت و خونم به یکتایی خدا گواهی میدهد؛ و هنگامی که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید روی کرد و فرمود: این محمد (ص) که نامش برده شد، آیا جد من است یا جد تو؟ اگر ادعا کنی که جد توست پس دروغ گفتی و کافر شدی، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتی و آنان را از دم شمشیر گذراندی؟ سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و ...
در نقل دیگری آمده است که:، چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه ای درنگ کن، آنگاه روی به یزید کرد و گفت:ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه میدانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود:ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز میگویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبلهمیایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.
هنگامی که امام سجاد علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. یکی از علمای بزرگ یهود که در مجلس یزید حضور داشت، از یزید پرسید: این نوجوان کیست؟!
یزید گفت: علی بن الحسین است. سؤال کرد: حسین کیست؟
یزید گفت: فرزند علی بن ابی طالب است.
باز پرسید: مادر او کیست؟
یزید گفت: دختر محمد.
یهودی گفت: سبحان الله!! این فرزند دختر پیامبر شماست که او را کشتهاید؟! شما چه جانشین بدی برای فرزندان رسول خدا بودید؟! بخدا سوگند که اگر پیامبر ما موسی بن عمران در میان ما فرزندی میگذاشت، ما گمان میکردیم که او را تا سر حد پرستش باید احترام کنیم، و شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! وای بر شما امت!!
یزید در خشم شد و فرمان داد تا او را بزنند، آن عالم بزرگ یهودی به پای خاست در حالی که میگفت: اگر میخواهید مرا بکشید، باکی ندارم! من در تورات یافتهام کسی که فرزند پیامبر را میکشد او همیشه ملعون خواهد بود و جایگاه او در آتش جهنم است.
سپس یزید دستور داد تا سر مقدس امام حسین علیه السلام را بر سر درب کاخ خود بیاویزند.
هند ـ دختر عبد الله بن عامر ـ همسر یزید، چون شنید که یزید سر امام حسین علیه السلام را بر سر در خانه اش آویخته است، پرده ای که یزید را از حرمسرای او جدا میکرد، پاره کرد و بدون روسری بسوی یزید دوید، در آن هنگام یزید در مجلس عمومی نشسته بود، هند به یزید گفت:ای یزید! سر فرزند فاطمه دختر رسول خدا باید بر سر در خانه من آویخته شود؟! یزید از جای خود برخاست و او را پوشاند و گفت: آری برای حسین ناله کن! و بر فرزند دختر پیامبر اشک بریز! که همه قبیله قریش بر اوگریه میکنند! عبید الله بن زیاد در کشتن او شتاب کرد که خدا او را بکشد.
این خطبه سبب شد یزید که رفتار خود در روز عاشورا را نماد اقتدار ساخته بود در عرصه بین الملل هم رسوا شود و همه مهمانان خارجی در مجلس یزید به جنایت بار بودن کارهای یزید پی بردند و واکنشهایی هم بر علیه استبداد یزیدی داشتند.
اسماعیل محمدی
دبیر خبر خبرگزاری صدا و سیما