به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاری صداوسیما، "عبدالباری عطوان"، روز پنج شنبه در مقاله ای در روزنامه رای الیوم نوشت: موشکهایی که از نوار غزه محاصره شده به سوی شهرکهای اسدود و عسقلان در جنوب فلسطین اشغالی همزمان با امضای توافقنامه سازش با حضور "بنیامین نتانیاهو" و وزرای امور خارجه امارات و بحرین پرتاب شد، تاکید بر این نکته است که این توافقها بی ارزش است و کسی که به این نزاع از راه صلح یا جنگ پایان میدهد ملت فلسطین و با حمایت برادران عرب و مسلمانشان است.
"دونالد ترامپ"، رئیس جمهور آمریکا که برگزار کننده این مراسم نمایشی در باغ کاخ سفید بود به وحشیانهترین شکل دروغ گفت. وی گفت شش دولت عربی احتمالا به توافقهای مشابه ملحق خواهند شد.
این دولتها چگونه دست به چنین اقدام نامناسب خواهند زد در حالی که جرات نکردند سفرایشان و حتی یک نماینده در سطح پایینتر به این مراسم بفرستند؟
امارات و بحرین که متاسفانه با چشمانی باز در دام عادی سازی افتادند، با سرزمین اشغالی بیش از سه هزار کیلومتر بطور تقریبی فاصله دارند و همیشه در امنیت و ثبات زندگی کردند در حالی که ماموریت مقابله بر دوش دولتها و ملتهایی مثل مصر، سوریه و اردن و با حمایت نظامی الجزایر و عراق بوده است، اما اکنون این دو کشور (امارات و بحرین) به سبب همین توافق به کشورهای درگیر تبدیل شدند نه با اسرائیل بلکه درگیر مقابله با ایران و حضور امنیتی و نظامی اسرائیل در این دو کشور به خطری برای امنیت ملی ایران تبدیل شد. اقتصاد و معاملات تجاری با این کشورها برای اسرائیل کمترین اهمیت را دارد. اسرائیل متحد جدید امارات و بحرین، به ایران و زرادخانه موشکی و برنامه هستهای آن به عنوان تهدیدی موجودیتی مینگرد.
روز گذشته "حسن روحانی"، رئیس جمهور ایران تهدید کرد کشورش هر نوع حضور رژیم صهیونیستی در ساحل شرقی خلیج فارس را تهدیدی علیه خود میداند و مسئولیت هر نوع تجاوز از خاک بحرین و امارات به ایران را متوجه این دو کشور میداند.
اسرائیلیها به عهد و پیمانها و توافقها احترام نمیگذارند و به بندهای آن متعهد نیستند و شاید تجربه تشکیلات خودگردان فلسطین که توافقنامه اسلو را ۲۷ سال پیش با آن امضاء کرد و سرانجام خفت باری داشت بهترین نمونه باشد. آیا امارات و بحرین میتوانند مانع جاسوسی اطلاعات اسرائیل علیه ایران شوند یا میتوانند مانع اعزام عناصر اسرائیلی برای منفجر کردن تاسیسات هستهای یا اسکلههای نفتی در کرانه مقابل خلیج فارس شوند یا میتوانند مانع ساخت پایگاههای نظامی نزدیک تنگه هرمز یا دریای عمان شوند؟
در دهه نود قرن بیستم «اسرائیل» در قطر، عمان، تونس و مغرب دفاتر تجاری و در نواکشوت سفارتخانه باز کرد. یک انتفاضه مسلحانه در سرزمینهای اشغالی فلسطین در سال ۲۰۰۰ منجر به تعطیلی همه این دفاتر یکی پس از دیگر شد و بولدوزهای موریتانی سفارت عبری را از ریشه کندند و هیچ اثری از آن باقی نماند.
در مراسم امضای توافقنامه در باغ کاخ سفید از دو امر تعجب کردیم. نخست از این سخن که اعراب به ویژه این دو کشور که روابطشان را عادی سازی کردند از جنگ خسته شده اند و نسلهای جدید به توسعه و رونق اقتصادی چشم دوخته اند. این درست است، زیرا جنگی که این دو کشور به همراه عربستان سعودی وارد آن شدند در یمن بود و نه در فلسطین اشغالی و هیچ دلیل و مدرکی حتی مدرک ضعیفی وجود ندارد که نشان دهد مساله فلسطین مانعی بر سر توسعه و رونق اقتصادی ملتهای این سه کشور بود. ترامپ در یک روز ۴۶۰ میلیارد دلار از عربستان سعودی باج گرفت که معادل ده برابر هزینههای چهار جنگ ضد اسرائیل و بیش از هزینه جنگ عراق و ایران است. یا میتوان گفت این رقم ۴۰۰ برابر کمکها به انقلاب فلسطین طی چهل سال است.
دومین نکتهای که سبب تعجب ما شد این بود که ترامپ در نشستش با نتانیاهو در حضور خبرنگاران قبل از امضای توافقنامه، فلسطینیها را متهم کرد که به دولت وی و به طور کلی به آمریکا احترام نگذاشتند و به همین دلیل کمک تقریبا ۴۰۰ میلیون دلاری به آنها را قطع و دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن را تعطیل کرد.
این اوج وقاحت و بی شرمی است. ترامپ پس از انتقال سفارتش به قدس اشغالی، به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی برای همیشه و تدوین طرح موسوم به معامله قرن به عنوان پیشنهاد صلح آمریکایی از فلسطینیها چه انتظاری داشت. آیا انتظار داشت فلسطینیها مساله خود را به ۴۰۰ میلیون دلار کمک سالیانه آمریکا بفروشند؟
همانطور که انتفاضه مسلحانه دوم در اوائل قرن ۲۱ دفاتر تجاری اسرائیل در خلیج فارس و کشورهای مغرب عربی و سفارت آن در موریتانی را به تعطیلی کشاند و چند موشک ایرانی یا موشک «نیروهای مردمی جنبش انصارالله یمن» شاید سفارت اسرائیل در ابوظبی و منامه را به تعطیلی بکشاند و این نتیجه اشتباهات محاسباتی اسرائیل یا آمریکا خواهد بود.
تا زمانی که شش میلیون فلسطینی در اراضی اشغالی سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ زندگی میکنند و دو برابر این جمعیت در کشورهای همسایه عربی و سایر کشورها حضور دارند، هیچ صلحی برقرار نخواهد شد و همه این توافقها ارزش واقعی نخواهند داشت و خطری برای امضاء کنندگان آن (امارات و بحرین) خواهد بود، زیرا این توافقها مانع دیدن واقعیت شده است و توهم و سراب فریبنده برای این دو به بار میآورد.
متشکریم از موشکهای غزه که زنگها را به صدا در آورد و سبب نمایان شدن واقعیتها شد و ریشه نزاع واقعی را را آشکار ساخت.