روز سه شنبه مقام های بحرین و امارات در کاخ سفید حاضر شدند و در حضور ترامپ رئیس جمهور امریکا با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی توافق عادی سازی روابط امضا کردند.
این توافق در حالی امضا شد که تل آویو با منامه و ابوظبی ارتباطات غیر علنی داشت و آنچه در کاخ سفید رخ داد علنی شدن این روابط بود. کنایه آقای ظریف مبنی بر اینکه توافق صلح میان دشمنان امضا می شود نه میان متحدان نکته ظریفی است که به همین ارتباطات گذشته اشاره دارد.
با این حال پس از عزم ابوظبی و منامه برای عادی سازی روابط با تل آویو, دو جریان خبری در رسانه ها دنبال می شود نخستین جریان خبری بر بزرگنمایی این اتفاق و برجسته سازی جایگاه ترامپ در دستیابی به این توافق.
جریان سازی دوم نیز در چارچوب رویکرد ایران هراسی بر ائتلاف عربی وصهیونیستی و تقویت امنیت این ائتلاف در برابر تهدید ایران استوار است.
اما به نظر می رسد روایت سومی نیز می توان از این تحولات حکایت کرد که پس از فروکش کردذن هیجانات ناشی از هجمه گسترده خبری مبتنی بر این دو تحلیل وارزیابی, راه خود را از تحولات میدانی می گشاید و وضعیت دیگری را رقم می زند که بر خلاف دو تحلیل یاد شده می تواند منجر به تقویت محور مقاومت به رهبری ایران باشد.
بر اساس جریان سازی دوم ادعا می شود که با عادی سازی روابط امنیت رژیم صهیونیستی و امارات وبحرین در برابر تهدیدات ایران افزون می شود وبالعکس ایران تضعیف می شود در این ارتباط برای نمونه به مقاله ای از فارن پالسی اشاره می شود که مدعی است این توافق کابوسی برای ایران با باز شدن جای پای اسراییل در منطقه است. بر اساس ادعای فارن پالسی تهران از دیرباز از دشمنی میان اعراب و اسرائیل به عنوان سپر امنیتی طبیعی نه تنها برای جلوگیری از استقرار این رژیم در مجاورت خود بلکه برای پیشبرد سیاست عمق راهبردی خود در سراسر منطقه خاورمیانه بدون مزاحمت و با کارآمدی حداکثری بهره برده است. اکنون عادی سازی روابط امارات و اسراییل بیانگر همکاری سیستماتیک امنیتی و تبادل اطلاعات بین دو شریک در برابر دشمنی مشترک است.
این ادعا در حالی مطرح می شود که اگر ایران چشم داشتی به کشورهای عربی داشت هیچگاه از فلسطین حمایت نمی کرد وبا به رسمیت شناختن موجودیت رژیم صهیونیستی, این کشورهای عربی بودند که برای در امان ماندن از توسعه طلبی این رژیم به ایران پناه می آوردند.
از سویی این عادی سازی ها برای رژیم صهیونیستی نیز امنیت به ارمغان نمی آورد چرا که این رژیم های عربی نه تنها هیچگونه تهدید امنیتی برای صهیونیست ها نداشته اند بلکه در مذاکرات سازش بارها با فشار بر طرف فلسطینی بخشی از حقوق فلسطینی ها را پایمال می کردند.
در این ارتباط باید افزود که از پرده افتادن نفاق کشورهای عربی چون امارات و بحرین با اتکای فلسطینی ها به خود و متحدشدن گروههای مقاومت فلسطینی و همچنین روی آوردن گروههای سازشکار فلسطینی به رویکرد مقاومت به تقویت مقاومت و تضعیف امنیت رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد.
نشست اخیر گروههای فلسطینی در بیروت و همچنین حملات موشکی سه شنبه شب به شهرک های صهیونیست نشین شاهد بر این مدعاست.
این در حالی است که طرف اماراتی وبحرینی نیز از این توافق چیزی جز زوال قدرت و نارضایتی مردمی عائدشان نخواهد شد. در این ارتباط به تظاهرات در کشورهای اسلامی واروپایی علیه حاکمان امارات وبحرین اشاره می شود و به نظر می رسد نگرانی از همین وضعیت بود که سبب شد بر خلاف انتظارها به جای محمدبن زائد و پادشاه بحرین وزیران خارجه آنها در کاخ سفید حاضر شوند.
در میان این مخالفت ها روز چهارشنبه فعالان اماراتی روز چهارشنبه اعلام کردند منشور کشور فلسطین در مخالفت با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی که در چند روز گذشته راه افتاده به رقم ششصد هزار امضاء نزدیک شده است.
این در حالی است که در بحرین هم تظاهرات مختلفی در مخالفت با خیانت به آرمان فلسطین برگزار شده است.
ناگفته پیداست که چنین وضعیتی شاید در وهله اول و کوتاه مدت موجب بهره برداری ترامپ و رژیم صهیونیستی شود اما واقعیت امر این است که این تحولات پس از فروکش کردن هجمه های تبلیغی موجب تقویت محور مقاومت و رویکرد حمایت از مسئله فلسطین به رهبری ایران خواهد شد. به ویژه اینکه با توجه به اهمیت قدس برای جهان اسلام , اکنون آشکار خواهد شد چه کسانی حامی قدس هستند و چه کسانی فروشندگان آن به صهیونیسم جهانی.
-----------------------------------------------
رضا محمدمراد