محرم ۹۹
روز اول محرم، روایت کربلا
در روایت کربلا به حرکت کاروان امام حسین علیه السلام از مکه به کربلا پرداخته شده است.
به گزارش
خبرگزاري صدا وسيما ، در خصوص حرکت امام حسین علیهالسلام از مکه به کربلا، و وقایع پیش آمده از شروع حرکت امام حسین (ع) در تاريخ چنين آمده است : حضرت سیدالشهدا (ع) در تاریخ هشتم ذی الحجه سال شصت هجری قمری از مکه به سمت عراق حرکت میکنند؛ ایشان مسیری را انتخاب میکنند که جدشان ابراهیم خلیل الله (ع) آن را انتخاب کرد.
اینگونه به ما رسیده است که حضرت ابراهیم خلیل بعد از آنکه خانه خدا را تاسیس کرد به نقطهای رسید که به آن مسجد تنعیم میگویند. ایشان در این نقطه رو به کعبه ایستاد و گفت: «
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» (ابراهیم/ ۱۴)
پرودگارا، من بعضي از ذریهام را نزد خانه محرمت گذاشتهام «لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ» برای اینکه نماز را به پا دارند.
حضرت سیدالشهدا (ع) هم از همین مسیر حرکت میکنند و اولین منزلی که به آن میرسند منزل تنعیم است.
در روایتی درباب اعلام آمادگی اجنه و فرشتگان در یاری رساندن به امام حسین (ع) چنين آمده است : مرحوم سیدبنطاووس در کتاب لهوف آوردهاند که شیخ مفید در کتاب مولد النبی صلی الله علیه و آله ذکر کرده است: به اسنادش به ابی عبدالله جعفربنمحمدبنصادق (ع) که وقتی که اباعبدالله الحسینبنعلی (ع) از مکه خارج شد تا داخل مدینه شود افواجی از ملائکه با امام (ع) ملاقات کردند، ملائکهای که در جنگ بدر در سپاه رسولالله (ص) بودند. [..]وی خاطر نشان کرد: در این روایت اینکه مراد از «مدینه» شهر کوفه است یا شهر مدینه نکته قابل توجهی است. قولی از مرحوم ابی مخرب وجود دارد که میگوید امام (ع) ابتدا از مکه به سمت مدینه حرکت میکنند و بعد به طرف کوفه میروند. در هر حال چه قائل باشیم که امام (ع) به طرف مدینه رفتهاند یا نه، تفاوتی نمیکند و این ماجرا مشخص است که بعد از خروج امام حسین (ع) از مکه اتفاق افتاده است.
رفع یک شبههشاید سوال شود که امام چگونه از شهادت خود و وقایع بعد از آن مطلع بودهاند که به این سوال به دو صورت میتوان پاسخ داد که اولا ماجرای جنگ و شهادت ایشان با توجه به شرایط، مساله روشنی بوده است که سیدبنطاووس مینویسد: یزید، لشکر عمر سعد را به طرف مکه فرستاده بود. یعنی اگر امام از مکه خارج نمیشد میبایست در مکه با عمر سعد میجنگید.
ثانیا طبق سوره مبارکه قدر در شبهای قدر ماه مبارک رمضان تقدیر انسان مشخص میگردد. امام حسین (ع) در شب قدر ماه مبارک رمضان در مکه بوده است و تقدیرات آن سال به ایشان ابلاغ میشود، که شما در عصر عاشورا به شهادت میرسید.
حجت الاسلام خالقی گفت: سوم اینکه در سوره توبه آیه صد و پنج آمده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» بگو عمل کنید که یقینا عمل شما را خدا و رسولش و مومنین میبینند. امام نقشههای یزید را میدید و از نقشههای حاکمان مطلع بوده است و علم به آینده و حال داشته است.
امام حسین (ع) بعد از پایان صحبتشان با فرشتگان و اجنه به طرف کوفه حرکت میکنند که اولین منزل به تنعیم میرسند.
حضرت سید الشهدا (ع) در روز هشتم ذی الحجه حرکت خود را آغاز کردند و تا کربلا منازل متعددی را طی میکنند که در این جا اقوال مختلفی وجود دارد.
به عنوان نمونه از بستان ابن عامر و ابطح به عنوان اولین منازل در این مسیر نام برده میشود که ما در این مقال بر اساس انتخاب مرحوم آقای سید عبد الرزاق موسوی مقرم که از دانشمندان و خطبای عراق بوده به بررسی منازلی که حضرت سید الشهدا (ع) در بین راه داشتند میپردازیم:
امام حسین (ع) از فرزدق در رابطه با اهالی کوفه سوال کردند: این مردمی که تو پشت سر گذاشتی چگونهاند؟ فرزدق پاسخ داد: «قلوبهم معک و سیوفهم مع بنی امیه، و القضاء ینزل من السماء والله یفعل ما یشاء» دلهای آنها با شما است، اما شمشیرهای آنها با بنی امیه است و قضا از آسمان فرو میآید. یعنی معلوم نیست کار به کجا برسد.
منزل اول: تنعیم
اولین منزل بین راه تنعیم است که این مکان دو فرسخی مسجد الحرام خارج از حرم مکه قرار دارد. به حدی که متصل به حرم است و کسی که از مسجد تنعیم خارج میشود در نزدیکیاش حرم مکه معظمه قرار دارد.
برخورد با کاروان یمنی
طبق نقل تاریخ امام (ع) در تنعیم با قافلهای روبرو میشود که بار این قافله حولههای یمنی و گیاهان معطری به نام ورس که در یمن رشد میکنند؛ بود. طبق نقل، قافله یمنی این بار را برای یزید بن معاویه میبرد و والی یمن بحیر بن ریسان آن را برای یزید فرستاده بود. حضرت سید الشهدا (ع) هنگام روبرو شدن با این قافله دستور به مصادره آن میدهد و به صاحبان شترها اعلام میکند هر کس از آنها که دوست دارد با ایشان به سوی عراق بیاید کرایه راه او پرداخت میشود و هر کس هم دوست دارد جدا شود، کرایهاش به مقداری که زمین را طی کرده به او پرداخته میشود و میتواند بازگردد. بعضی از امام (ع) جدا شدند و برخی با امام حرکت کردند.
رفع یک شبهه
در رابطه با این سوال که امام حسین (ع) چرا به مصادره اموال قافله پرداخت بايد گفت: اگر این نقل تاریخ صحیح باشد و امام (ع) اموال ارسالی برای یزید را مصادره کرده باشند از باب این است که اموال در اختیار یزید و ولات یزید مال پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) است. اینها بیت المالی هستند که جز ائمه (ع) و ولات ایشان فرد دیگری حق تصرف در آن را نداشته و ندارند و اگر در آن زمان در دست یزید و ولات او بوده به صورت ناحق بوده است. از این اموال تعبیر به فیء میشود و امام (ع) احق است به فیء نسبت به دیگران و امام حسین (ع) این اموال را خرج فقرا و بادیه نشینانی که در راه بودند میکردند.
در کتاب لهوف اشاره شده است : اما در بعضی از نسخ کتاب لهوف سید بن طاووس بیانی از ارسلها الی یزید بن معاویه ندارد بلکه انگار والی یمن این اموال را برای امام حسین (ع) فرستاده بودند و قافله در تنعیم به محضر امام (ع) میرسند و ودیعه را به ایشان تحویل میدهند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» (نسا/۵۸) خدا شما را امر میکند که امانتها را به اهلش ادا کنید. وظیفه آنها این بوده که اموال را در اختیار حضرت سید الشهدا (ع) قرار دهند.
منزل دوم: صفاح
منزل بعدی صفاح است که در این منزل حضرت با فرزدق شاعر ملاقات میکند. فرزدق همان کسی بود که در مدح امام سجاد (ع) آن قصیده زیبا را سروده است: «هذا الذی تعرف البطحاء و طاته/ و البیت یعرفه و الحل و الحرم/ ما قال لاقط الا فی تشهده/ لولا التشهد کانت لانه نعم/ ...». در بعضی از کتب تاریخی آمده است که فرزدق مادرش را همراهی میکرد تا او را به حج برساند و مادرش بتواند مناسک حج را در وقتش انجام دهد که با امام (ع) در صفاح روبرو میشود. امام حسین (ع) از فرزدق در رابطه با اهالی کوفه سوال کردند: این مردمی که تو پشت سر گذاشتی چگونهاند؟ فرزدق پاسخ داد: «قلوبهم معک و سیوفهم مع بنی امیه، و القضاء ینزل من السماء والله یفعل ما یشاء» دلهای آنها با شما است، اما شمشیرهای آنها با بنی امیه است و قضا از آسمان فرو میآید. یعنی معلوم نیست کار به کجا برسد.
حضرت پاسخ دادند: «صدقت، لله الامر» راست گفتی امر برای خدا است. در قرآن کریم در سوره روم خداوند متعال میفرمایند: «لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ» (روم/۴) امر برای خدا است و کلیه امور عالم از قبل از پیروزی رومیان بر مجوسیان و بعد از آن همه به دست خداست. «والله یفعل ما یشاء» خدا هر چه را که بخواهد انجام میدهد. در قرآن کریم ذکر شده است «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» (الرحمن/۲۹) و هر روزی پروردگار ما در شانی است. امری ممکن است امروز پیش آید که دیروز اصلا به آن فکر نمیکردیم و یا فردا روز امری پیش آید که امروز تصورش را نمیکنیم. امر الهی اینگونه است.
رضایت امام حسین (ع) به تقدیر الهی
حضرت گفت: «ان نزل القضاء بما نحب فنحمد الله علی نعمائه و هو المستعان علی اداء الشکر» اگر قضای الهی به آن شکل که ما دوست میداریم فرود آید، پس خدا را بر نعمتهایش سپاس گذاری میکنیم و از او بر ادای شکر استعانت میجوییم. چون این نعمتهایی که خداوند عطا میکند را باید در جهتی که او فرموده به کار بگیریم تا شکرش انجام شود. پس از خود خدا باید در این امر کمک بخواهیم. «و ان حال القضاء دون الرجاء فلم یتعد من کان الحق نیته و التقوی سریرته» و اگر قضای الهی غیر از آنکه ما امید داریم فرود آمد پس کسی که حق نیتش است و تقوا باطنش است اعتنایی نمیکند. یعنی کسی که این چنین با تقوا است از تقدیر الهی ناراحت نمیشود. در ادامه جناب فرزدق در رابطه با مناسک حج از حضرت سوالاتی میپرسد و از امام (ع) جدا میشود.
امام حسین (ع) از بشر بن غالب در رابطه با اهالی کوفه سوال میکند که او هم پاسخ فرزدق را به حضرت میدهد و میگوید: «قلوبهم معک و سیوفهم مع بنی امیه» امام (ع) میفرمایند: «صدقت» راست گفتی.
منزل سوم: ذات عرق
منزل بعدی منزل ذات عرق است که اباعبدالله (ع) در ذات عرق با بشر بن غالب اسدی ملاقات میکند. بشر بن غالب اسم آشنایی است برای کسانی که دعای شریف عرفه امام حسین را میخوانند. طبق نقل تاریخ، بشر و بشیر فرزندان غالب اسدی سالی با اباعبدالله (ع) در عرفات بودند و زمانی که امام (ع) در پایین جبل الرحمه دعای شریف عرفه را انشا میکند، حضور داشتند و دعای عرفه را حفظ و ثبت میکنند که باید گفت در واقع در آن لحظه خداوند متعال به آنها حافظه عجیبی میدهد که میتوانند این دعای پر فضیلت را حفظ کنند. امام حسین (ع) از بشر بن غالب در رابطه با اهالی کوفه سوال میکند که او هم پاسخ فرزدق را به حضرت میدهد و میگوید: «قلوبهم معک و سیوفهم مع بنی امیه» امام (ع) میفرمایند: «صدقت» راست گفتی.
دیدار ریاشی با امام حسین (ع)
یکی دیگر از افرادی که در این مسیر با امام حسین (ع) ملاقات میکند فردی است بنام ریاشی. ریاشی میگوید: من سعی کردم از مسیر خلوتی به طرف مکه حرکت کنم و جدا از مسیری که مردم به طرف مکه میرفتند بروم. اما در راه ناگهان گوشه چشم من به خیمههای بزرگی افتاد. پس رو به خیمهها رفتم و پرسیدم: این خیمهها برای کیست؟ پاسخ دادند: این خیمهها برای حسین فرزند علی و فاطمه است. من به طرف امام رفتم و امام را دیدم که بر در خیمه بزرگ تکیه زده بود و نوشتهای را میخواند. عرض کردمای پسر رسول خدا پدر و مادرم فدایت، چه چیز شما را در این زمین خشک و بی آب و علف فرو آورده است؟ امام فرمودند: اینها مرا ترساندهاند و این نوشتههای اهل کوفه است. اهل کوفه قاتل من هستند و مرا میکشند. وقتی این کار را بکنند و برای خدا حرمت را رعایت نکنند خدای بزرگ به سوی آنها کسی را میفرستد که آنها را بکشد. تا اینکه خار و ذلیل شوند.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.
در رابطه با مسیر حرکت امام حسین علیهالسلام از مکه تا کربلا بايد گفت، آنطور که در برخی نقلها بیان شده است حضرت اباعبدالله (ع) در تاریخ ۱۸ ذی الحجه به منزل خزیمیه میرسند که البته این منزل، منزل ششم ایشان بوده است و قبل از آن دو منزل دیگر را طی کرده بودند.
حاجر چهارمین منزل در مسیر حرکت امام حسین (ع)
چهارمین منزل از منازل بین راه اباعبدالله (ع) حاجر است. این منزل در وادی بطن رمه قرار دارد که گلوگاه و درهای از مناطق و ارتفاعات سرزمین نجد است. امام حسین (ع) در این مکان، در جواب نامه مسلمبنعقیل نامهای به اهل کوفه نوشتند. زیرا مسلمبنعقیل به حضرت سیدالشهدا (ع) گزارشی کتبی از احوال کوفه ارسال کرده بودند که هجده هزار نفر از اهالی کوفه با من بیعت کردهاند و صد هزار نفر آماده برای جنگ هستند. یعنی این تعداد قول آمادگی برای جنگ و قیام را به حضرت مسلمبنعقیل داده بودند.
امام (ع) نامهای در پاسخ نوشتند و آن را به قیصبنمسهر صیداوی تحویل دادند و به سوی حضرت مسلم و اهل کوفه فرستادند. حضرت در این نامه فرمودند: «امّا بَعْدُ، فَاِنَّ کِتابَ مُسْلِمِ بْنِ عَقیل جائَنِی یُخْبِرُنِی فیهِ بِحُسْنِ رَاْیِکُمْ، وَ اجْتِماعِ مَلَئِکُمْ عَلى نَصْرِنا، وَ الطَّلَبِ بِحَقِّنا، فَسَاَلْتُ اللّهَ اَنْ یُحْسِنَ لَنا الصُّنْعَ، وَ اَنْ یُثیبَکُمْ عَلى ذلِکَ اَعْظَمُ الاَجْرِ، وَ قَدْ شَخَصْتُ اِلَیْکُمْ مِنْ مَکَّهَ یَوْمَ الثُّلَثاءِ لِـثَمـان مَضَیْنَ مِنْ ذِی الْحَجَّهِ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ، فَاِذا قَدِمَ عَلَیْکُمْ رَسُولی فَانکْشُفوا اَمْرَکُمْ وَ جِدُّوا، فَاِنِّی قادِمٌ عَلَیْکُمْ فی اَیّامِی هذِهِ اِنْ شاءَ اللّهُ». نامه در جواب حضرت مسلم است، اما مخاطب آن اهل کوفه هستند. حضرت به اهل کوفه میفرمایند:، اما بعد برای من نامهای از مسلمبنعقیل نوشته شد که مرا خبر میداد از اینکه شما بر یاری ما اجتماعی نمودهاید و اجتماع کردید بر تحقق حق ما. از خدا درخواست کردم صنعش را برای ما نیکو گرداند و بر آن پاداش دهد شما را بهترین پاداشها و من به سوی شما حرکت نمودم از مکه در روز سه شنبه هشتم ماه ذی الحجه، پس هر گاه فرستاده من یعنی جناب قیصبنمسهر صیداوی به شما رسید شما در امر خودتان منکشف شوید. یعنی پرده پوشی و تقیه را را کنار بگذارید و امرتان را روشن و واضح انجام دهید که من در این ایام خواهم آمد. حضرت نامه را به قیس میدهد و او به سوی اهل کوفه حرکت میکند و سرانجام به شهادت میرسد.
منزل پنجم، بعضی از چشمه سارها
منزل پنجم امام (ع) بعض چشمه سارها بودند. حضرت از حاجر حرکت میکند و هیچ چشمه ساری از چشمه سارهای عرب را عبور نمیکردند مگر اینکه مردم به دنبال ایشان حرکت میکردند. حضرت سیدالشهدا (ع) حرکت خود را ادامه میدهند تا اینکه به آبی از آبهای عرب میرسند که بر آن آقایی به نام عبداللّهبنمطیع عدوی تسلط داشت و این تالاب به دست ایشان بود.
این شخص وقتی متوجه شد امام حسین (ع) به طرف عراق در حرکت است به آقا گفت: «أُذَکِّرُکَ اللَّهَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ حُرْمَهَ الْإِسْلَامِ أَنْ تُنْتَهَکَ أَنْشُدُکَ اللَّهَ فِی حُرْمَهِ قُرَیْشٍ أَنْشُدُکَ اللَّهَ فِی حُرْمَهِ الْعَرَبِ فَوَ اللَّهِ لَئِنْ طَلَبْتَ مَا فِی أَیْدِی بَنِی أُمَیَّهَ لَیَقْتُلُنَّکَ وَ لَئِنْ قَتَلُوکَ لَا یَهَابُوا بَعْدَکَ أَحَداً أَبَداً»ای پسر رسول خدا، خدا و حرمت اسلام را یاد کن که مبادا در اینجا هتک شوی وحرمتت از بین برود. «اَنْشُدُکَ اللَّهَ» تو را قسم میدهم به حرمت قریش و به حرمت عرب، به خدا قسم اگر طلب کنی آنچه که در دست بنی امیه است تو را خواهند کشت و اگر تو را بکشند، بعد از تو نسبت به هیچ کس باکی نخواهند داشت. اما «فَأَبَى الْحُسَیْنُ (ع) إِلَّا أَنْ یَمْضِیَ» حضرت سیدالشهدا (ع) به راه خودشان ادامه داد.
خزیمیه، منزل ششم
منزل ششم خزیمیه است. حضرت در خزیمیه یک روز و یک شب درنگ میکنند و در آنجا میمانند. زمانی که صبح فرا میرسد حضرت زینب سلام الله علیها به سوی امام (ع) میآیند و میفرمایند: «إنّی سمعت هاتفاً یقول» من هاتفی را شنیدم که میگفت: «ألا یـا عینُ فاحتفلی بجُهدی/ فمَن یبکی على الشهداءِ بعدی/ عـلى قـومٍ تـسوقهُمُ المنایا/ بـمقدارٍ إلـى إنجاز وعدی» هانای چشم با تمام طاقت و قدرتی که من دارم گریه کن و چراغ محفل باش و محفلی را بسوزان و به گریه انداز، پس چه کسی بر شهدا بعد از من گریه میکند، کدام شهدا؟ بر قومی که مرگ آنها را سوق میدهد، کاروان مرگ آنها را میکشاند، تا جایی که وعده خداوند تحقق پیدا کند؛ یعنی تا وقت شهادتشان.
امام حسین (ع) به خواهرشان فرمودند: «یا اختاه! کل الذی قضی فهو کائن» خواهرم هر چیز که حکم شده باشد حتما رخ خواهد داد. «قضی» را به صیغه فعل مجهول میخوانیم. خدا قضاوت کرده و چیزی که او قضاوت کرده است و هرچیزی که قضای الهی به آن تعلق گرفته حتما رخ خواهد داد.
زرود، منزل هفتم
منزل هفتم زرود است. این منزل، منزل بسیار مهمی است، زیرا در این منزل زهیربنقین از کاروانش جدا میشود و به امام حسین (ع) ملحق میشود. طبق نقل؛ حضرت زهیر کراهت داشت از اینکه به امام حسین (ع) ملحق شود؛ لذا زهیر از هر جا که امام حسین (ع) چادر میزدند؛ دوری میکرد و جای دیگری مستقر میشد. اما در زرود به ناچار و به خاطر نزدیکی به چشمه ساری زهیر در نزدیکی امام حسین (ع) چادر زد.
پیوستن زهیر به کاروان امام حسین (ع)
در تاریخ نقل شده است که در آن حالی که زهیر و جماعتشان مشغول غذا خوردن بودند ناگهان سفیر امام حسین (ع) آمد و زهیر را به سیدش اباعبدالله دعوت کرد. زهیر نمیدانست چه جوابی بدهد که همسرش او را ترغیب کرد که به سوی امام (ع) حرکت کند و کلامش را بشنود. پس زهیر به سوی امام حسین (ع) حرکت کرد و بعد از مدتی کوتاه به سوی اصحابش با نشاط تمام و در حالی که صورتش نورانی شده بود بازگشت و عرض کرد خیمه و بارش را جدا کنند و به سوی کاروان امام حسین (ع) منتقل کنند. به همسرش گفت به اهلت ملحق شو، زیرا من دوست ندارم بجز خیر از من به تو برسد. سپس به کسانی که با او بودند گفت: «من احب منکم نصرت ابن رسول الله و الا آخر العهد» هر کس از شما دوست میدارد یاری پسر رسول خدا را چه بهتر و الا اگر حاضر به یاری پسر رسول خدا نیست این آخرین عهد من با او است.
زهیر با اهلش خداحافظی کرد. همسرش گفت: خدا برای تو خیر برگزیده، من از تو در خواست میکنم مرا در روز قیامت نزد جد امام حسین یاد کنی و مرا از شفاعت رسول خدا برخوردار و بهرهمند گردانی.
گزارش خبر شهادت مسلم و هانی
واقعه بعدی که در منزلگاه زرود اتفاق افتاد ، عجب منزلی بود منزل زرود، زیرا طبق این نقل در این منزل خبری دهشتناک به امام حسین (ع) میرسد و در زرود حضرت خبر شهادت مسلمبنعقیل را دریافت میکنند. «فسترجع کثیرا» حضرت زیاد استرجاع کرد و زیاد انا لله و انا الیه راجعون گفت و از خدا برای حضرت مسلم و حضرت هانی طلب رحمت کرد. امام بر آنها گریه کرد و با ایشان هاشمیان گریه کردند. بانگ زنان بلند شد تا اینکه آن موضع غرق در ناله شد.
نمایان شدن یاران واقعی امام حسین (ع)
پس دو نفر را از طائفه بنیاسد به امام گفتند:ای پسر رسول خدا تو را به خدا قسم میدهیم از همین جا برگرد، زیرا شما در کوفه یاوری ندارید. اما برخی از یاران امام حسین (ع) بلند شدند و گفتند: از این مسیر منحرف نمیشویم تا اینکه انتقام خون این دو عزیز را بگیریم یا بِکِشیم آنچه را که برادرمان مسلم کشید. پس امام حسین (ع) به آنان نظر افکند و فرمود: «لا خیر فی العیش بعد هولاء» هیچ خیری در عیش بعد از این جماعت؛ یعنی مسلم و هانی نیست.
جدایی دنیاطلبان از کاروان امام (ع)
شاید در تواریخ در اینکه در کدام منزل خبر شهادت مسلم به امام (ع) میرسد اختلافی باشد، اما به هر صورت در منزلی که خبر شهادت مسلم و هانی عروه میرسد امام یک نفر را مامور میکند که در حضور جمعیت این موضوع را اعلام کند و وقایع به همین صورت رخ میدهد و این موضوع یاران واقعی و یاران دروغین امام (ع) را نشان میدهد و در این مکان بسیاری از کسانی که به طمع دنیا با امام (ع) در چشمه سارها و تالابها همراه شده بودند از ایشان جدا میشوند.