به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم؛ اوایل دیماه سال گذشته بود که برخی از پزشکان بیمارستانهای استان ایلام و تهران در اخباری غیر رسمی اعلام کردند که بیمارانی مشکوک به کرونا در این استانها مشاهده شده اند که به دلیل نبود کیت تشخیص فعلا در قرنطینه بیمارستانی به سر میبرند؛ خبری که البته رسانهای نشد و بازتاب خاصی هم نداشت تا اینکه در اواخر بهمن، فوت دو نفر در قم بر اثر ابتلا به کرونا، شک و تردیدها را در خصوص وجود این ویروس در کشور به یقین تبدیل کرد.
به گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم، این بیماری در اسفند ماه به اوج خود رسید به طوری که در استان قم و بسیاری از استانهای دیگر، بیمارستانهای سیار برای پذیرش بیماران در نظر گرفته شد؛ اما با آغاز اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی از هشتم فروردین، و همکاری آحاد مردم، تعداد بستریها در قم از حدود ۲ هزار نفر در اسفند ماه، به حدود ۸۰ نفر در خرداد ماه رسید.
دکتر قدیر میگوید: پیش بینیها بر این بود که با آغاز فصل گرما شیوع این بیماری تا حد زیادی ضعیف شود که ماهیت پیچیده این ویروس خطرناک همه پیش بینیها را باطل کرد و امروز شاهد شیوع دوباره کرونا در استان و کشور هستیم به طوری که هم اکنون بیش از ۳۵۰ نفر در قم بستری هستند و حال ۶۰ نفر آنان هم وخیم است.
او با بیان اینکه حدود ۴۰ درصد بستریهای بیمارستانهای قم، غیر بومی و مسافر هستند میافزاید: اگر این روند ادامه داشته باشد، وضعیت قم قرمز میشود.
روزهای ابتدایی مبارزهدر آرشیو گزارش هایم سری به ماهها قبل زدم؛ روزهایی که تازه در ابتدای مبارزه با این بیماری ناشناخته بودیم؛ پرستاران و کادر درمان در مصاحبه هایشان از شلوغی و سختی کار میگفتند؛ در روزهای سرد و پر فراز و نشیب اسفند و فروردین روی تختهای تمام بیمارستانهای کشور و شهر قم تعداد قابل توجهی از بیماران کرونایی بستری بودند.
یک روی سکه بیمارانی بودند که با جدی نگرفتن کووید ۱۹ اسیر تختهای بیمارستان شده بودند و روی دیگر سکه، پرستاران، پزشکان و نیروها و طلاب جهادی بودند که با روحیه و توان خستگی ناپذیری، داوطلبانه در صف مبارزه و شکست این بیماری تلاش میکردند.
در یکی دیگر از مصاحبههایی که با پرستاری جوان داشتم با وجود خستگی و حجم بالای کاری که در آن روزها داشت گفت: من و تمام همکارانم امیدواریم که هر چه زودتر به کمک خود مردم و با رعایت نکات بهداشتی این بیماری از بین برود که البته آن روز خیلی دور نیست.
خبرهای خوبی به گوش نمیرسدمحقق نشدن پیش بینیهای کادر درمان، باعث شد تا باز هم به سه بیمارستان کامکار، فرقانی و شهید بهشتی که بیماران کرونایی را پذیرش و بستری میکنند سری بزنم.
اولین جایی که رفتم آزمایشگاه تشخیص کووید ۱۹ بود؛ مسئولان آزمایشگاه خبرهای خوبی از آزمایشها و آمار مبتلایان نداشتند و میگفتند موارد مثبت آزمایشها بالاتر رفته و هر روز تعداد بیماران بیشتر و نگران کنندهتر میشود.
در بخش بستری بیماران کرونایی بیمارستان شهید بهشتی شلوغی تختها درست مثل روزهای اسفند و فروردین بود؛ تختها پر بود و در بخش آی سی یو هم بیماران بدحال کرونایی زیادی بستری بودند.
سرپرستار میگفت: ما با مردم قرار گذاشته بودیم تا بیشتر مراعات کنند، اما گویا کارهایی مهمتر از سلامتی و جان عزیزانشان دارند.
یکی از خانمهای پرستار بعد از ساعتها کار در حین جمع آوری دارو برای بیماران بخش میگفت: با کم شدن تعداد بستری ها، پیش خودمان گفتیم که در ماههای آینده میتوانیم نفس راحتی بکشیم، اما متاسفانه بی توجهی برخی افراد همه رویاهایمان را بر باد داد و حالا دوباره سختیهای طاقت فرسا هر روز بیشتر از دیروز ما را از خانواده هایمان جدا میکند و مثل روزهای نخست، مجبور به دوری از آنها هستیم.
یکی دیگر از پرستاران که برای چند لحظه مشغول استراحت بود تا دوباره به شیفت کاری اش برگردد با خستگی تمام میگفت: بیماران بستری تصور میکردند که اگر یک بار کرونا بگیرند دیگر امکان اینکه مبتلا شوند نیست، اما اینجا بیمارانی داریم که برای بار دوم بستری شده اند؛ تعداد بیماران در بیمارستان شهید بهشتی تا قبل از شیوع دوباره و روند صعودی اش سه یا چهار نفر در روز بود، اما الان به حدود ۴۰ نفر رسیده و هر روز بیشتر میشوند.
پیک دوم بیماری در سایه بی توجهیبه بیمارستان کامکار رفتم؛ وارد بخش شدم و دکتر عادلی را دیدم که با عجله به سمت یک بیمار بد حال میرفت؛ او دکتر جراج داخلی است و از همان روزهای اول تا به امروز پا به کار ایستاده؛ حتی به خاطر دارم در روزهای اوج بیماری سه هفته به منزل نرفته بود.
منتظر ماندم؛ بعد از ویزیت بیمار جلو رفتم؛ خسته نباشید گفتم و از وضعیت بیماران بستری پرسیدم: میگفت وضعیت خوبی نیست ما وارد پیک دوم بیماری شدیم و در بخشها بیمار جوان، سالمند و بیمارانی که حتی بیماری زمینهای نداشتند و حتی کودک هم داریم.
او میگفت: مردم تصور نکنند کودکان مبتلا نمیشوند و یا اینکه این بیماری مختص سالمندان است؛ باید قبل از اینکه وارد محدوده قرمز شویم این پیک دوم بیماری را کنترل کنیم.
با اجازه مسئولان بیمارستان و رضایت بیماران به سراغشان رفتم تا از چند نفر از بیماران مصاحبه کنم.
اولین بیمار زن جوانی بود که میگفت: بیماری زمینهای نداشتم و تصور نمیکردم مبتلا شوم؛ اما به مراسم عروسی یکی از اقوام رفتیم و همه خانواده الان در بیمارستان بستری هستیم؛ فکر میکردیم کرونا تمام شده، اما حالا چند روز است که درگیر بیماری هستیم و درد میکشیم؛ کاش نمیرفتیم ...
در راهرو، یکی از پرستاران، یک جوان بیست و چند ساله را همراهی میکرد؛ جلو رفتم و از این بیمار در خصوص علت ابتلایش پرسیدم؛ میگفت: اعتقادی به زدن ماسک نداشتم و راضی نشدم حتی یک بار هم از ماسک استفاده کنم. اشتباه بود به مردم و جوانهای مثل خودم سفارش میکنم ماسک بزنند تا کرونا نگیرند، تا هم هزینههای سنگین پرداخت نکنند، هم درد زیاد نکشند.
هم توجیه هم حرف حساب!صحبت هایشان مرا به کف خیابان کشاند.
در طول مسیر نگاهم به عابران و رانندگان بود؛ حدود نیمی از آنها ماسک زده بودند.
مقصدم ایستگاه تاکسی مرکز شهر بود؛ چند راننده تاکسی که هیچ کدام ماسک به صورت نداشتند در حال گفتگو با فاصلهای اندک از یکدیگر بودند؛ از آنها پرسیدم چرا ماسک نزده اند و فاصله اجتماعی را رعایت نکرده اند؟
یکی میخندید؛ دیگری میگفت فراموش کردم؛ سومی هم تنگی نفس و گرانی ماسک را علت این بی توجهی میدانست.
کمی آن طرفتر صدای رانندهای که به دنبال جمع کردن مسافر بود نظرم را به خود جلب کرد.
به سمتش رفتم و پرسیدم شما چند نفر را در هر سرویس سوار میکنید؟ گفت چهار نفر. پرسیدم چرا فاصله گذاری را رعایت نمیکنید که البته جوابش تامل بر انگیز بود.
او میگفت: اگر تعداد مسافر را کم کنیم مجبور به افزایش کرایه هستیم که نه از نظر قانونی اجازه چنین کاری داریم نه مردم توانایی پرداخت دارند، پس تکلیف ما چیست؟
راننده دیگری میگفت: به ما میگویند پول نقد نگیرید؛ وقتی زیر ساخت این کار فراهم نیست ما چارهای جز دریافت پول نقد نداریم.
مسافری که درون تاکسی نشسته بود میگفت: اگر راست میگویند که فلان استان قرمز است، خب مسافرت به آنجا را ممنوع اعلام کنند و ورودی هایشان را کنترل کنند...
با وجود اینکه برخی گلایه هایشان را قبول داشتم، اما مقایسه هزینههای درمان و گرفتار کردن اطرافیان و بستری شدنهای چند هفتهای در بیمارستان را به آنها گوشزد کردم.
برخی هایشان قانع میشدند و برخی نیز سکوت میکردند. اما آنچه در این میان قابل توجه است این است که شکست دادن ویروس کرونا، اتوبانی دو طرفه است که هم همکاری مردم را میخواهد هم درایت مسئولان را؛ نمیتوان از مردم انتظار همکاری همه جانبه را داشت در حالی که زیرساختها برای اجرای برخی دستورالعملها هنوز فراهم نیست؛ نمیتوان از مردم خواست از خانه بیرون نیایند، اما گرفتاریهای اقتصادیشان را ندید..
خلاصه این ویروس منحوس همتی میخواهد از جنس مدیریتهای دلسوزانه؛ مدیریتی که در آن مسئول، خود را جدای از مسئولیت هایش، یک شهروند بداند و پیش از حضور در جلسات و تصویب دستورالعمل ها، اندکی خود را به جای مردم بنشاند؛ مردمی که در هر برههای در میدان عمل بوده اند و نشان داده اند که اگر مسئولان پای کار و عامل به قوانین و مصوبات خود باشند، مردم باز هم آماده اثبات برادری خود هستند.
کرمیانی – خبرگزاری صدا و سیما - قم