پخش زنده
امروز: -
امام جواد (ع) نهمین امام شیعیان است که در بخشندگی و جود نام آور بود اما در مبارزه با مامون عباسی ثابت قدم بود و در سخت ترین شرایط قدمی عقب نشینی نکرد.
به گزارش خبرنگار حوزه معارف گروه علمی فرهنگی هنری خبرگزاری صدا و سیما، امام جواد (ع) انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگی اش که در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسیده است، با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفه عباسی، (یعنی) مأمون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل و با همه شیوههای مبارزه ممکن مبارزه کرد.
امام جواد (ع) میخواست به مردم بگوید که من طرفدار اسلام و طرفدار خاندان پیامبر. امام علی بن موسی الرضا و امام جواد صلوات الله علیه همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره مأمون کنار بزنند و موفق شدند.
گزیده ای از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره امام محمد تقی (ع)
امام جواد (علیه السلام) مظهر مبارزهی با باطل بود او کوشش گر برای حکومت الله بود. او برای خدا و قرآن مبارزه میکرد. او از قدرتها نمیترسید. او در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران همگی دست به دست آن را تعقیب میکند.
امام محمد تقی (ع) نهمین امام شیعیان و فرزند بزرگوار امام رضا (ع) است که به جوادالائمه معروف هستند، زیرا ایشان بسیار بخشنده و سخاوتمند بودند و همواره نیازمندان گرد خانه حضرت (ع) جمع میشدند. مادر گرامی ایشان سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت (ع) ثبت شده است.
امام محمد تقی (ع) هنگام وفات پدر ۸ سال داشتند که همین سن کم دلیلی بود تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت ایشان تردید کنند. اما با خواست خداوند پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری مقام امامت به فرزند بزرگوارشان حضرت جوادالأئمه (ع) انتقال یافت.
امام نهم شیعیان (ع) مانند جده اش فاطمه زهرا (س)، زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت و در نهایت در آخر ماه ذیالقعده سال ۲۲۰ هجری قمری در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید، مرقد شریف آن حضرت (ع) در کاظمین در جوار مرقد مطهر جد بزرگوارشان حضرت امام موسی کاظم (ع) قرار دارد. دوران ۱۷ ساله امامت حضرت جوادالائمه (ع) با حکومت مأمون و معتصم خلفای جنایتکار عباسی، همزمان بود.
سختیهای عجیب در دوران کودکی امام جواد (ع)
زندگی جواد الأئمه (ع) به زندگی پدر بزرگوارشان شباهت دارد. حصر و دوری از اصحاب، عضو جدایی ناپذیر از زندگی امام نهم شیعیان بود. دشواریهای امامت از همان سنین کودکی روی دوش این امام بزرگوار قرار گرفت. امام جواد (ع) در کودکی پدرشان امام رضا (ع) را از دست دادند. پیش از آن شبهههایی مطرح شده بود که امام جواد (ع) اصلا فرزند امام رضا (ع) نیستند.
پس از برطرف شدن آن مشکل، موضوع امامت حضرت در سنین کودکی حاشیه ساز شد. بسیاری نمیتوانستند بپذیرند که یک کودک خردسال دستورات شرعی را صادر کنند و شبهات را پاسخ دهند. سپس ازدواج امام جواد (ع) با دختر مامون کار امامت را پیچیده کرد. دشواریهای زندگی امام جواد (ع) همین طور ادامه پیدا کرد تا شهادت ایشان در سنین جوانی اتفاق افتاد.
سیره مبارزاتی امام جواد (ع)
امام جواد (ع) در دوران امامت خودشان هم مباحث علمی و نیز محوریتهای فرهنگی را درک کردند و چیزی حدود ۲۲۰ شاگرد داشتند، اما تربیت شاگردان و نقل حدیث همه عملکرد خود معصوم (ع) است که مهمترین مؤلفههای زندگی را رعایت میکردند، اما آن چیزی که در جایگاه علمی حضرت جواد الائمه (ع) حائز اهمیت کرده معرفت و شناختی است که ایشان تلاش کردند در سطح جامعه دوران امامتشان فراگیر کنند.
جریانی که امام جواد (ع) با آن به مبارزه پرداخت
امام جواد (ع) در سال ۲۰۳ در طفولیت به امامت رسید. اما در همان زمانها با مشکلی که در میان شیعیان ایجاد شده بود مواجه بود یعنی تا آن زمان سابقه نداشت امامی پیش از سن بلوغ در این جایگاه قرار بگیرد لذا پذیرش مقام امامت ایشان برای بسیاری از اصحاب امام رضا (ع) سنگین و سخت بود.
از این روست که میبینیم حتی برخی افراد از امامتِ امام رضا (ع) نیز بر میگردند، یعنی نه تنها امامت امام جواد (ع) را نمیپذیرند بلکه در امامت امام رضا (ع) هم تردید میکنند و حق را به واقفیه میدهند که امام کاظم (ع) را به عنوان آخرین امام معرفی و پذیرفته بودند.
با این وجود، امام جواد (ع) با نشان دادن قدرت بی مانند علمی خویش در همان سن طفولیت و همچنین حمایتهای بسیار مؤثر علی بن جعفر عموی امام رضا (ع) که مردی بسیار ولایت مدار بود و در تثبیت امامت امام جواد (ع) بسیار کوشید، به مرور این مسأله برای شیعیان حل شد که امر امامت سن و سال نمیپذیرد، از این رو بعدها که امام هادی (ع) در همان سن به امامت رسید و پس از آن نیز امام زمان (عج) که در پنج سالگی به مقام امامت رسید، دیگر برای شیعیان مسألهای نبود.
مأمون که میدانست آن حضرت امام بر حق است، همان کاری را که با امام رضا (ع) کرد؛ یعنی قطع ارتباط مردمی امام را پیش گرفت و حضرت را البته با احترام با بغداد آورد و تلاش کرد دخترش را به ازدواج امام (ع) درآورد تا اینگونه آن حضرت را بیشتر تحت نظر داشته باشد.
مأمون بعد از مدتی به دلیل آگاهی بیشتر مردم از قدرت علمی امام و پافشاریهایی که صورت میگرفت، مجبور شد با بازگشت حضرت به مدینه موافقت کند. امام جواد (ع) در مدینه دست به اقدام بزرگی زد و با جریان «غلو» که در میان شیعیان ایجاد شده بود، مبارزه جدّی میکند.
ماجرا از این قرار بود که برخی شیعیان از روی جهل و نادانی یا با دسیسههای دستگاه خلافت و دشمنان اهل بیت (ع) مباحثی را درباره شخصیت ائمه (ع) مطرح میکردند که خداوند در آنان حلول کرده است که این باعث انحراف و گمراهی شده بود، آن حضرت به شدت با این جریان مقابله و حتی حکم ارتداد آنان و خروج شان از اسلام را نیز اعلام کرد.
با مرگ مأمون در سال ۲۱۸ که پانزده سال از دوران امامت امام جواد (ع) میگذشت، برادرش معتصم روی کار آمد. او فردی بسیار سرسخت و بر خلاف مأمون که به ظاهر اهل مدارا و مسامحه با امام جواد (ع) بود، اندکی بعد امام (ع) را به مرکز حکومتش در بغداد آورد و برای آن حضرت محدودیتهایی ایجاد کرد و سرانجام در حدود یک سالی که حضرت آنجا بودند با دسیسههای معتصم حضرت به شهادت رسید.
برخورد امام جواد (ع) با مصیبتهای جانی
نقل است امام جواد (ع) در برخورد با مرد مصیبت زدهای که فرزند خویش را از دست داده بود، آن را آزمونی برای استواری قلب و پاداش اخروی خداوند معرفی کردند.
در این روایت میخوانیم: ابن مهران میگوید: امام جوادعلیه السلام در نامهای به یک مرد مصیبت زده چنین نگاشت: «حادثه ناگوار مرگ فرزندت را یادآور شدی و اضافه کردی که فرزند از دست رفته ات محبوبترین فرزندت بود. روش خداوند متعال این گونه است که از والدین دوست داشتنیترین فرزند را میگیرد تا پاداش مصیبت دیده را عالیتر و بهتر عنایت کند. خداوند، پاداش تو را زیاد کند و جزای نیک در عزایت عنایت فرماید و به تو صبر عطا کرده و دلت را محکم کند. او، خدای قادر و تواناست و به زودی جانشین شایستهای در عوض فرزند از دست رفته ات به تو ارزانی دارد. امیدوارم که خداوند دعایم را در حقّ تو بپذیرد. ان شاء الله تعالی... ذَکَرْتَ مُصِیبَتَکَ بِعَلِیٍّ ابْنِکَ وَ ذَکَرْتَ أَنَّهُ کَانَ أَحَبَّ وُلْدِکَ إِلَیْکَ وَ کَذَلِکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا یَأْخُذُ مِنَ الْوَالِدِ وَ غَیْرِهِ أَزْکَی مَا عِنْدَ أَهْلِهِ لِیُعْظِمَ بِهِ أَجْرَ الْمُصَابِ بِالْمُصِیبَةِ فَأَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَکَ وَ أَحْسَنَ عَزَاکَ وَ رَبَطَ عَلَی قَلْبِکَ إِنَّهُ قَدِیرٌ وَ عَجَّلَ اللَّهُ عَلَیْکَ بِالْخَلَفِ وَ أَرْجُو أَنْ یَکُونَ اللَّهُ قَدْ فَعَلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (الکافی (ط - الإسلامیة) ج ۳، ص ۲۰۵) از این جهت با یک نگاه عبرت گونه به اینگونه وقایع میتوان به بهترین تربیتها دست یافت.
جواد الائمه (ع) باب المراد
معنی «باب الحوائج» منسوب به ائمه اطهار (ع) به این معنا نیست که هرکس متوسل به این بزرگواران شود، به یقین مشکلش برطرف خواهد شد، بلکه باب المراد بودن یا باب الحوائج بودن تأثیر و برکاتی است که از توجه ما به سیره زندگی اهل بیت (ع) بدست میآید، در واقع حرکت ما در این مسیر باعث جلب نگاه محبت آمیز خداوند به ما و زندگی ماست.
مهمترین مؤلفه «باب الحوائج» بودن، توجه به منش زندگی ائمه اطهار (ع) است، بیان کرد: امروز موضوع جود و کرم اهل بیت (ع) یکسویه به نظر میرسد، جلب کرامت امامان معصوم (ع) تنها به دعا و توسل نیست، بلکه مهمترین آن حرکت در جریان زندگی آن بزرگواران است. پیش از این، آن کسانی که در دوره امامت حضرت جواد الائمه (ع) میزیستند، سیره زندگی ایشان را درک کردند و به آن جامه عمل پوشاندند. امروز هم ما میتوانیم با قدم گذاشتن در مسیر زندگی این امام رئوف (ع) برکت را در زندگی هایمان جاری کنیم.
اینکه امام رضا (ع) میفرمایند حضرت جواد الائمه (ع) اهل جود و بخشش است، بدین تعبیر باید برداشت کرد که ایشان نسبت به مردم دلسوز بودند. همچنین امام زمان (عج) در نامهای به آیت الله ابوالحسن اصفهانی فرمودند: «ابوالحسن، اطرافت را خلوت کن، یک جا ساکن و در دسترس مردم باش و مشکلات مردم را برطرف کن، آن وقت است که ما شما را راهنمایی و کمک خواهیم کرد.» در واقع بزرگترین صفتی که امامان معصوم (ع) از ما میپسندند همین دلسوزی نسبت به یکدیگر است و تا جایی که میتوانیم به همدیگر یاری برسانیم.
باید دانست که یاری کردن ائمه اطهار (ع) نسبت به ما مشروط به یاری دادن ما به مردم است، اگر ما هم همانند امام جواد (ع) در زندگی قدم برداریم و در مسیر عملی و رفتاری اهل بیت (ع) پیش رویم، به حتم مورد نظر این بزرگواران خواهیم بود.
امام جواد (ع) زودتر کار حاجات دنیایی را راه میاندازند
امام جواد (ع) در پاسخگویی به حاجات دنیایی زودتر کار را راه میاندازند. محمد بن سهل قمی نقل میکنند؛ رفتم مکه برای زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد (ع)، میگفت: خیلی دلم میخواست یک پیراهن تبرکی از امام جواد (ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نکردم و خداحافظی کردم و آمدم.
در مسیر که با کاروان حرکت میکردیم یک وقت دیدم یک قاصدی از پشت سرم فریاد میزند که محمد بن سهل قمی کیست؟
گفتم؛ من هستم چه کاری دارید؟ گفت؛ آقا امام جواد (ع) این بقچه را برای شما فرستاده است. بقچه را باز کردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را برای من فرستاده است بدون اینکه من حاجات خود را مطرح کنم و به زبان بیاورم.
امام جواد (ع) میفرمایند: اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِکُلِّ غالٍ، وسُلِّمٌ اِلی کُلِّ عالٍ. «توکل بر خدا نردبان همهی ترقی هاست.» چرا؟ چون شما به هرچی تکیه کنی کوه یخی است آب میشود. پدر، مادر، برادر، میمیرند. پارتی، آشنا، رییس، وزیر، مرجع، و... هر کسی و هر چیزی پیش شماست، نابود میشود. اما آن کسی که ماندگار است خداست. در زندگی، درس، ازدواج، شغل و... تکیه ات بر خدا باشد.
در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور میدهد؛ همهی عالم بهت پشت کردند، تو ماندی تنها، هیچ کس نبود، خودت بودی و خودت قُل حَسْبی الله: «بگو خدا برایم کافی است». گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند، ولی به خدا اعتماد ندارند.
پاسخ امام جواد (ع) به سوالی درباره مرگ
عن محمد بن علی علیه السلام ـ لمّا سُئل عن المَوتِ ـ: هُو النَّومُ الّذی یأتیکُم کُلَّ لیلَةٍ إلاّ أنّهُ طویلٌ مُدَّتُهُ لا یُنتَبَهُ مِنهُ إلاّ یَومَ القیامَةِ، فمَن رأی فی نَومِهِ من أصنافِ الفَرَحِ ما لا یُقادِرُ قَدرَهُ، و مِن أصنافِ الأهوالِ ما لا یُقادِرُ قَدرَهُ، فکیفَ حالُ فَرِحٍ فی النَّومِ و وَجِلٍ فیهِ؟ هذا هُو المَوتُ، فاستَعِدُّوا لَهُ امام جواد علیه السلام در پاسخ به سؤالی درباره مرگ فرمودند: همان خوابی است که هر شب به سراغ شما میآید، جز اینکه مدتش طولانی است و انسان از این خواب بیدار نمیشود مگر در روز رستاخیز.
پس، مرده مانند کسی است که در خواب خود انواع شادیهای بی شمار و انواع ترس و وحشتهایی که قادر به شمارش آنها نیست میبیند. حال بنگر چگونه است حال آنکه در خواب شاد است و آنکه در آن دچار ترس و هراس است؟ این است مرگ؛ پس خود را برای آن آماده سازید. (معانی الاخبار، جلد ۵، صفحه ۲۸۹)
شهادت امام جواد علیه السلام
مسعودی مینویسد: «هنگامی که امام جواد ـ علیه السّلام ـ به عراق (بغداد) آمد معتصم و جعفر (پسر مأمون) در فکر کشتن امام جواد ـ علیه السّلام ـ بودند، جعفر خواهرش ام الفضل را وسیله اجرای نیرنگ خود قرار داد، زیرا میدانست که ام الفضل، با اینکه علاقه شدیدی به امام جواد داشته، از آن حضرت روی گردانده است، زیرا ام الفضل دارای فرزند نشد، ولی سمانه (همسر دیگر امام) دارای فرزند شد. بر همین اساس ام الفضل جواب مثبت به برادرش جعفر داد و آنها مقداری زهر در درون انگور رازقی نمودند. امام جواد ـ علیه السّلام ـ انگور رازقی را دوست میداشت وقتی آن حضرت از آن انگور خورد مسموم شد...».
طبری نیز مینویسد: «سبب وفات امام جواد ـ علیه السّلام ـ این بود که ام الفضل دختر مأمون وقتی دید خداوند از همسر دیگری فرزندی به امام جواد ـ علیه السّلام ـ داده است با سمی که در دانههای انگور وارد کرد امام ـ علیه السّلام ـ را به شهادت رساند.
مرحوم مجلسی نقل کرده شهادت آن حضرت به واسطه سعایت ابی داود، قاضی وقت در نزد خلیفه و با دست کاتب معتصم انجام گرفته است. در این روایت نیز شهادت آن حضرت را به واسطه سمّی میداند که کاتب معتصم به امام جواد ـ علیه السّلام ـ داده است.
هرچند شیخ مفید در «ارشاد» مینویسد: «برای من ثابت نشده است که ایشان مسموم شده باشند». امّا ایشان اولاً قول به مسموم شدن امام جواد ـ علیه السّلام ـ را به عنوان یکی از اقوال در شهادت ایشان بیان کرده است. ثانیاً: ایشان چند صفحه بعد در کتابش روایتی را ذکر میکند که این روایت دلالت بر این دارد که آن حضرت مورد سوء قصد واقع شده اند.
شیخ مفید به نقل از اسماعیل بن مهران روایت میکند که گفت: هنگامی که امام جواد ـ علیه السّلام ـ بار اول (دوران مأمون) از مدینه به بغداد آمد، به آن حضرت عرض کردم: فدایت گردم من در مورد شما در این سفری که در پیش دارید ترس دارم (می ترسم شما را بکشند) بعد از شما چه کسی عهده دار امامت میشود؟ آن حضرت فرمود: آنچه را گمان میکنی در این سال رخ نمیدهد. هنگامی که معتصم در سال ۲۲۰ هـ. ق آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، باز به محضرش رفتم و عرض کردم: فدایت گردم، شما از مدینه میروید، امام بعد از شما کیست؟ آن حضرت گریست سپس فرمود: در این سال بر من نگران باش امامت بعد از من از آن پسرم علی (امام هادی علیه السّلام) است.