پخش زنده
امروز: -
اصلی ترین سیاست راهبردی واشنگتن برای مهار پکن همانا درگیر کردن چین به مسائل و مشکلات داخلی خود همچون تایوان، هنگ کنگ، سین کیانگ و تبت است.
پژوهش خبری صدا و سیما: با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان نظام دوقطبی، آمریکا با ارائه نظریه «نظم نوین جهانی» مدعی کسب جایگاه قدرت بلامنازع به عنوان قدرتمند ترین دولت در نظام بین الملل شد و از این طریق تلاش کرد سایر اعضای جامعه بین الملل را به پیروی از خود ملزم نماید. با این همه، سایر قدرت های بزرگ با به چالش کشیدن جایگاه آمریکا، تلاش خود را برای تغییر این شرایط با برنامه ریزی های بلندمدت و استراتژیک ادامه دادند و این بازیگران همیشه به عنوان یک رقیب بالقوه جایگاه برتر آمریکا را تهدید می کردند. در چند دهه گذشته چین یکی از مهمترین قدرت های بزرگ بوده است و توانایی های بالقوه پکن برای تبدیل شدن به ابرقدرتی جدید و به چالش کشیدن جایگاه فعلی آمریکا باعث نگرانی مقامات آمریکایی شده است. در نتیجه آمریکا در دهه دوم قرن بیست ویکم تمرکز استراتژی امنیت ملی خود را از غرب آسیا به شرق آسیا انتقال داد تا بتواند با این تهدید بالقوه مقابله کند.
مطالعات نشان می دهد حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا نه تنها هژمونی آمریکا را تثبیت نکرد بلکه از آن جایی که موجب تنش در نقاط مختلف منطقه غرب آسیا شده به نوعی برای واشنگتن تنها هزینه زا بوده و سیاست خارجی آمریکا عملا ناکارآمد بوده است.
در این نوشتار تلاش شده با مصاحبه با آقای دکتر ”رحمت حاجی مینه“ مناسبات چالشی آمریکا و چین در منطقه شرق آسیا بررسی و اطلاعات ضروری ارائه شود.
متن کامل این مطلب در اینجا قابل دریافت است.
پژوهشگر:مرتضی هوشیار