آن سوی اجرای قانون قیصر در سوریه و لبنان و تلاش برای اجرا ی فاز جدید پروژه ناامن سازی منطقه
دولت ترامپ در پی اجرای قانون موسوم به "قانون قیصر" علیه سوریه از 27 خردادماه جاری است به نظر می رسد هدف اصلی از این اقدام جلوگیری از بازسازی و در تنگنا قراردادن مردم وشوراندن آنها علیه دولت این کشور است.
مجلس نمایندگان امریکا در دی ماه 1397 این قانون را با هدف تشدید تحریم های اقتصادی و تجاری علیه دولت و مردم سوریه و همپیمانان آن به تصویب رساند و سال گذشته نیز مجلس سنا در چارچوب بررسی قانون بودجه دفاعی امریکا برای سال 2020 آن را تصویب و سرانجام دونالد ترامپ در آذرماه سال گذشته آن را تایید کرد.
این قانون برگرفته از نام عکاس نظامی ارتش سوریه است که در سال 2013 هنگام اجرای پروژه گسترش اعتراض های مردمی موسوم به بهار عربی از کشورهای شمال افریقا و خاورمیانه به سوریه طبق یک برنامه از پیش طراحی شده از ارتش سوریه جدا شد و با فرار و در اختیار قرار دادن تصاویری از داخل ارتش به سازمان اطلاعات مرکزی امریکا موسوم به سیا از این کشور پناهندگی دریافت کرد و تصویب قانونی به نام وی نوعی برند سازی از خائنان ارتش و مردم سوریه است.
حال اولین سوالی که مطرح می شود این است که چرا این قانون بعد از 6 سال از فرار وی تصویب شد؟ و سوال بعدی که مطرح می شود این است که چرا بعد از حدود 6 ماه از تایید آن اجرا می شود؟
پاسخ این سوال را می توان در بطن تحولاتی که در این ایام روی داده است پیدا کرد. با این توضیح که بعد از سال 2013 که پروژه ناامن سازی و تجزیه سوریه با محوریت وارد کردن گروه های تکفیری به داخل سوریه و حمایت و پشتیبانی گسترده آن از سوی ائتلافی موسوم به دوستان سوریه یا همان ائتلاف برانداز آغاز شد و تا زمان تصویب قانون موسوم به قیصر در کنگره امریکا همه تلاش های نظامی و سیاسی که برای تغییر و براندازی دولت و نظام سیاسی سوریه اجرا شد یکی پس از دیگری به شکست انجامید و سوریه با وجود دادن تلفات گسترده نظامی و غیرنظامی و تحمل میلیاردها دلار خسارت اقتصادی در نهایت سربلند از پروژه براندازی بیرون آمد و اکنون در کنار تلاش برای آزادسازی باقیمانده خاک این کشور در حال بازسازی خرابی های ناشی از جنگ است و لذا یکی از اهداف مهمی که از قانون قیصر دنبال می شود جلوگیری از بازسازی خرابی های ناشی از جنگ در کنار تشدید فشارهای اقتصادی برای دامن زدن به دور جدید اعتراض های مردمی در سوریه است.
به همین ترتیب باز پاسخ سوال دوم را می توان در تحولاتی پیدا کرد که در خلال حدود 6 ماه گذشته بعد از تصویب و تایید قانون قیصر در سطح جهان و منطقه روی داده است. یکی از این تحولات عمده و کلان ظهور و شیوع کرونا است که خیلی از کشورهای جهان و در راس آن امریکا را تحت تاثیر قرار داده به گونه ای که با وارد کردن چند تریلیون دلار خسارت و بجا گذاشتن بیش از 45 میلیون بیکار, اقتصاد امریکا را وارد رکود کرد.
علاوه بر این گسترش کرونا در امریکا بیش از یکصد هزار کشته از مبتلایان برجای گذاشت که هر روز به جمع آنها اضافه می شود و با توجه به اینکه اغلب آسیب دیدگان و کشته ها از سیاه پوستان و اقلیت های امریکا هستند لذا به شکل گیری جنبش نوظهور موسوم به " نمی توان نفس بکشم" انجامیده است که هر روز بر گستره آن اضافه می شود.
این جنبش یادآورجنبش اعتراضی یک درصدی هاست که متعاقب بحران اقتصادی امریکا در سال 2009 شکل گرفت اما با گسترش دامنه آن به خارج از غرب زمینه را برای خیزش های مردمی درشمال افریقا و خاورمیانه فراهم کرد و با این پیشینه این احتمال وجود دارد که اجرای قانون قیصر در این مقطع زمانی با هدف تلاش برای تغییر مکان اعتراض ها از امریکا و سایر کشورهای غربی بحران زده به محور مقاومت در منطقه است و همینکه هم زمان با اجرای قیصردر سوریه در لبنان نیز به ناامن سازی این کشور دامن زده و خلع سلاح حزب الله مطرح و یا برای تغییر ماموریت نیروهای یونیفل تلاش می شود که علیه حزب الله وارد عمل شوند همگی بخشی از اضلاع یک پروژه جدید را تشکیل می دهد که امتداد آن را می توان در حتی در مذاکرات راهبردی دولت ترامپ و دولت نوپا و انتقالی مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق مشاهده کرد و هدف نهایی همه این تحرکات بسترسازی برای اجرای طرح الحاق کرانه باختری به فلسطین اشغالی برای توسعه مرزهای این رژیم است و از این نظر رد پای این رژیم را می توان در تمام این تحرکات مشاهده کرد.
هرچند که این اقدامات بنام امریکا و دولت ترامپ صورت می گیرد اما افسار کار در دست رژیم صهیونیستی و دولت راستگرای نتانیاهو است و آنها از اینکه ترامپ انتخابات آتی را ببازد به شدت دچار هراس شده و لذا تمام تلاش خود را بکار گرفته اند که از فرصت چندماهه آتی حداکثر بهره برداری را از دولت ترامپ ببرند و در صورتی که قربانیان این پروژه بتوانند برای چند ماه آینده صبوری کنند و از توانایی های داخلی حداکثر بهره برداری را برای مقابله با چالش ها داشته باشند و در عین حال ائتلافی را برای عبور از این مرحله تشکیل دهند که بتوانند از ظرفیت های اقتصادی چین و روسیه نیز بهره ببرند، پیروز میدان خواهند بود.
----------------------------------------------------
احمد کاظم زاده