آنسوی درهم تنیدگی شکل گیری جنبش نوظهور" نمی توانم نفس بکشم" با پس لرزه های بحران کرونا در امریکا
این احتمال که بحران ناشی از به قتل رساندن یک شهروند سیاه پوست در امریکا اقدامی عمدی برای تحت الشعاع قرار دادن سوء مدیریت ترامپ در مواجهه با ویروس کرونا باشد قابل تامل است هر چند از هم افزایی این دو بحران به سادگی نمی توان عبور کرد.
با وجود اینکه قتل جورج فلوید به شکل گیری دور جدیدی ازجنبش ضد تبعیض نژادی درامریکا منجر شده و صداهای اعتراض زیادی را در داخل و خارج امریکا علیه این کشور ، دولت و شخص ترامپ به راه انداخته است اما هیچ عکس العمل جدی از سوی جناح راستگرای حاکم به رهبری ترامپ دیده نمی شود و برهمین اساس این سوال مطرح است که آیا امکان دارد که جناح راستگرای حاکم به عمد در بسترسازی و زدن جرقه آتش اعتراضات دست و نقش داشته باشد؟ دلایل و شواهد زیادی این احتمال را قابل تامل می کند: ازجمله اینکه با شکل گیری و گسترش این اعتراضات، توجهات چه در داخل و چه خارج امریکا به یکباره از ناکارآمدی دولت ترامپ در قبال بحران کرونا( که بیش از100 هزار کشته، 4 تریلیون دلار هزینه و میلیون ها بیکار برجای گذاشت) به شکاف های اجتماعی و اقتصادی با محوریت سیاه پوستان منحرف شد که ریشه طولانی در تاریخ امریکا دارد و اساسا تاریخ امریکا با این مسئله گره خورده است.
لذا اگر آثار و پیامدهای کرونا تماما بر دوش دولت ترامپ بود و هزینه های سیاسی آن می توانست در انتخابات پیش رو به بهای شکست ترامپ و جمهوریخواهان تمام شود اما هزینه های سیاسی و انتخاباتی شکل گیری جنبش ضد تبعیض نژادی " نمی توانم نفس بکشم" به مراتب کمتر از هزینه های ناکامی آن در قبال کروناست ضمن اینکه جمعیت سیاه پوستان کمتر از13 درصد جامعه امریکا را تشکیل می دهد.
از این نظر این احتمال که جناح راستگرای حاکم برای نجات خود از رسوایی بحران کرونا در زدن جرقه جنبش اعتراضی جاری دست و نقش داشته باشد بعید نیست و برخی نشانه ها از جمله قساوت پلیس در قتل جورج فلوید و یا اقدام تحریک آمیز ترامپ در فراخوانی ارتش و نیروهای گارد ملی برای سرکوب معترضان معنادار و قابل تامل است.
اگر چنین امری به اثبات برسد قتل جورج فلوید نه شبه عمد بلکه کاملا عمدی به حساب می آید. در مجموع این احتمال که جناح راستگرای حاکم بر کاخ سفید با قتل جورج فلوید به انتخاب گزینه بد از بدتر یا بدتر از بدترین روی آورده باشد تا بر رسوایی ناکامی های خود در قبال بحران کرونا سرپوش بگذارد بعید نیست اما دو مشکل در این زمینه وجود دارد که می توان محاسبات جناح حاکم را به هم بزند: نخست اینکه تجربه تحولات نشان داده در مواردی که زمینه و بستر اعتراضات وجود دارد زدن جرقه امکان دارد به آتشی منتهی شود که خاموش کردن آن امکان پذیر نباشد کما اینکه هنوز علیرغم گذشت نزدیک به یک دهه آتشی که در شمال افریقا و خاورمیانه با مرگ بوعزیزی در تونس آغاز شد هنوز خاموش نشده است.
دوم اینکه گستره تلفات و هزینه های بحران کرونا به قدری گسترده است که نمی توان با فرافکنی بحران بر آن فائق آمد بخصوص آنکه امکان دارد بحران کرونا با جنبش اعتراضی : نمی توانم نفس بکشم" با هم یکی شوند و به هم افزایی هم کمک کنند.
-----------------------------------
احمد کاظم زاده