پخش زنده
امروز: -
بدون تردید قیام مردمی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به عنوان مبداء و سرآغاز انقلاب اسلامی بود که منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، قیام ۱۵ خرداد جنبشی است ماندگار که راه مبارزه در برابر ظلم و ستم را به مردم آموخت و رهبر و پیشوای انقلاب نیز با مشاهده حمایت و پشتیبانی مردم از او، با اتکا به خداوند و این حمایت مردمی، در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی گامهای خود را راسختر برداشت.
بدون تردید قیام مردمی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به عنوان مبداء و سرآغاز انقلاب اسلامی بود که منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد. قیامی برخاسته از خاستگاه مذهبی و ملی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی و در جهت حفظ حریم مرجعیت و روحانیت شکل گرفت. قیام ۱۵ خرداد جنبشی است ماندگار که راه مبارزه در برابر ظلم و ستم را به مردم آموخت و رهبر و پیشوای انقلاب نیز با مشاهده حمایت و پشتیبانی مردم از او، با اتکا به خداوند و این حمایت مردمی، در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی گامهای خود را راسختر برداشت. سؤالی که مطرح است، چرا این واقعه اتفاق افتاد؟ علل و عوامل وقوع قیام ۱۵ خرداد و ماهیت و ویژگیهای این حادثه چیست؟ در این نوشتار تلاش میشود ضمن بررسی ابعاد قیام ۱۵ خرداد، به این سؤالات نیز پاسخ داده شود.
۱ ـ استبداد و خفقان در کشور و وابستگی شدید محمدرضا پهلوی به آمریکا
با کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، محمدرضا پهلوی که از کشور گریخته بود به تهران بازگشت و پایههای قدرت خود را مستحکم کرد. سقوط دولت ملی صرفاً به معنای شکست سیاست ملی کردن صنعت نفت نبود، بلکه فاجعهای تاریخی برای سرنوشت ملت ایران بود. این شکست موجب شد تا مردم ایران امیدشان را برای آزادی و استقلال از بیگانه، از دست بدهند و راه برای ظهور مجدد استبداد در مخربترین و مخوفترین شکلی که ایران تجربه کرده است باز شد. (کاتوزیان، ۱۳۷۳: ۳۸)
با کودتای ۲۸ مرداد و شروع به کار دولت کودتا، همه دستاوردهای سیاسی در نهضت ملی یک شبه نابود شد. روابط سیاسی آیت ا... بروجردی و دولت پهلوی که تا قبل از کودتا تا حدودی خوب بود پس از این واقعه رو به سردی و تیرگی نهاد. محمدرضا پهلوی که بعد از کودتا پایههای سلطنت خود را مستحکم میدید؛ دیگر نیازی به نزدیکی به آیت ا... بروجردی نداشت. از این رو، سیاستهای دولت و حکومت پهلوی به سمت تقابل با روحانیت و علما پیش رفت تا تعامل.
از طرفی جان. اف. کندی با شعار اجرای اصلاحات در کشورهای پیرامون از جمله ایران در آمریکا در اواخر سال ۱۳۳۹ روی کار آمد و بلافاصله دستورالعمل اجرای این اصلاحات را برای حکومت ایران فرستاد. اما محمدرضا پهلوی به دلیل نفوذ غیر قابل انکار آیت ا... بروجردی در ایران که مرجعیت مطلق را داشتند اجرای اصلاحات مورد نظر آمریکاییها را تا حدودی به تعویق انداخت. تا اینکه در فروردین ۱۳۴۰ آیت ا... بروجردی به رحمت خدا رفت و محمدرضا پهلوی بلافاصله پس از رحلت ایشان، با انتصاب علی امینی مُهره مورد وثوق آمریکاییها به نخست وزیری در صدد اجرای اصلاحات برآمد. البته محمدرضا پهلوی برای آسوده شدن از مخالفتهای احتمالی علمای قم علیه اصلاحاتش، در صدد برآمد تا پایگاه مرجعیت را از قم به نجف اشرف در عراق منتقل کند. از این رو، پیام تسلیت رحلت آیت ا... بروجردی را به آیت ا... سید محسن حکیم، مجتهد شیعی عراقی ارسال کرد. (فراتی، ۱۳۷۸: ۳۰) روحانیان مبارز این اقدام شاه را بی اعتنایی به مراجع قم و قدم اول در راه تضعیف روحانیت ایران تلقی کردند. هرچند محمدرضا شاه در چنین هدفی ناکام ماند، اما علاقهمند بود تا این مقام در مراجع قم متمرکز نگردد و پراکندگی و تشتت مرجعیت از نگرانیهای او بکاهد. در درجه بعد واکنشهای متعددی نیز در حوزه علمیه قم در قبال مسئله مرجعیت به وقوع پیوست. نگرانی از آینده زعامت حوزه سبب شد تا آیت ا... بهبهانی از علمای بزرگ قم که در مظان مرجعیت بودند را دعوت کند تا در نشست اضطراری درباره سرنوشت حوزه تصمیم مشترکی اتخاذ کنند. از این جلسه به بعد بود که به تدریج امام خمینی در کنار عالمانی همچون آیت ا... گلپایگانی و آیت ا... نجفی مرعشی مرجعیت تقلید را برعهده گرفت. بنابراین، از این زمان به بعد شاهد هستیم که امام خمینی (ره) به عنوان مرجع تقلید در کنار مسائل مربوط به امور دینی و مذهبی مردم به امور اجتماعی و سیاسی جامعه واکنش نشان میدهند.
۲ ـ سیاستها و برنامههای ضداسلامی نظام پهلوی
الف- مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی
همانطور که اشاره شد، رژیم پهلوی بعد از رحلت آیت ا... بروجردی که تصور میکرد کسی نمیتواند جای خالی وی را پر کند، در صدد اجرای سیاستها و برنامههای اصلاحی ضددینی و مذهبی برآمد. در اولین گام در ۱۶ مهر سال ۱۳۴۱ به تصویب لایحه اصلاحی قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی اقدام نمود. به موجب این لایحه، واژه اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده و انتخاب شوندگان نیز به جای این که مراسم تحلیف را با قرآن به جای آورند، از این پس این کار را با کتاب آسمانی خود انجام میدادند.
امام خمینی که تصویب لایحه مذکور را مقدمه برنامههای ضد قانونی و ضد اسلامی رژیم شاه میدانست، بلافاصله علمای طراز اول قم را دعوت کرد تا درباره این لایحه به مشورت و تصمیم گیری بپردازند. امام در این جلسه، اهداف دولت را برملا کرد و نسبت به تصویب چنین لایحهای اعلام خطر کرد. در پایان جلسه نیز تصمیمات زیر گرفته شد؛
قیام ۱۵ خرداد ۴۲
امام خمینی به مناسبت چهلم حادثه فیضیه دعوت به برگزاری مجلس ختم کرد و روز بعد در بیانات آغاز درس حوزه، دولت را مورد حمله قرار داد. وی در همین زمان علمای نجف و قم را نیز مورد عتاب قرار میدهد. مذمت دولت در رابطه با حمایت از فرقه بهایی و یادآوری خطر نزدیکی ایران به اسرائیل از مضامین مورد تأکید امام خمینی بود. ایشان پیش از آغاز محرم، وعاظ را مورد خطاب قرار داد و از آنها خواست سیاستهای ضداسلامی شاه و همدستی او با اسرائیل را مورد انتقاد قرار دهند. ساواک نیز متقابلاً عدهای از وعاظ را احضار نمود و از آنان خواست به سه مطلب اشاره نکنند؛ ۱. برضد شاه سخنی نگویند ۲. علیه اسرائیل مطلبی نگویند.۳. مرتب به مردم نگویند اسلام و قرآن در خطر است.
امام خمینی از آغاز محرم در منزل خود مجلس روضهخوانی منعقد میکند و هر شب نیز به یکی از مجالس سوگواری محلههای قم سر میزند. پیشتر به مراجع و علمای قم نیز پیشنهاد کرده بود تا در روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی نموده و از مظالم رژیم سخن گویند. در این زمان، غلیان و التهابی در شهر پدید آمده و بسیاری نیز از دیگر شهرها به قم آمدند. بعدازظهر عاشورا - ۱۳ خرداد ۴۲ - امام خمینی برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه ره سپار شد. جمعیت بسیاری در اطراف فیضیه و در صحن حرم تجمع نمودند. اکنون این امام بود که واکنشهای او امواج اجتماعی را به حرکت درمیآورد؛ امام خمینی در سخنرانی کوبنده خود، حادثه حمله به فیضیه را مورد مؤاخذه قرار میدهد، به اسرائیل و نقش او در سیاست ایران حمله میکند، و به نصیحت شاه میپردازد. صبح این روز در تهران نیز مردم به خیابانها ریخته و در میدان بهارستان و دانشگاه تهران تجمع میکنند. روز بعد نیز تظاهرات و حرکتهای خیابانی ادامه مییابد. این حرکتها در قم در شکل دستههای عزاداری تا پاسی از شب ادامه یافت. شاه دیگر دریافته بود که موجهای خروشان در دستان امام قرار گرفته و بدین سان تصمیم میگیرد با حذف او از صحنه، به هر شکل ممکن، به کنترل امور بپردازد. در نیمه شب ۱۲ محرم -۱۵ خرداد- مأمورن نظامی به منزل امام خمینی هجوم آورده، او را دستگیر نموده، به باشگاه افسران تهران و از آنجا به پادگان قصر منتقل مینمایند. در روز ۱۵ خرداد با رسیدن خبر دستگیری امام، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد. تظاهرات تبدیل به شورش گسترده خیابانی میشود و دستجات مردم بیمهابا در مواجهه با نظامیان مستقر در شهر قرار میگیرند. در خیابانهای مرکزی قم و تهران سیل جمعیت غیرقابل کنترل میشود. مأموران نظامی به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سرپل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین مردم را قتل عام کردند. (حدیث انقلاب، ۱۳۷۷: ۲۲۸-۲۲۷)
شاه دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمال عبدالناصرنسبت دهد. سستی ادعاهای شاه بر هیچ کس پوشیده نبود. برخلاف ادعاهای مکرر شاه، عناصر چپ و کمونیستها نه تنها هیچ گونه مشارکتی در این قیام نداشتند بلکه حزب توده و دیگر کمونیستهای ایران در نوشتهها و مواضع خویش به تکرار تفسیر رادیو مسکو و روزنامههای شوروی از وقایع پانزده خرداد میپرداختند. حزب کمونیست شوروی، قیام ۱۵ خرداد را حرکتی کور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقّیانه شاه میدانست. ادعای کذب دیگر شاه (در مورددخالت دولت مصر) نیز علیرغم تلاش و دسیسه ساواک هیچ گاه از سوی احدی باور نشد. استقلال تمام عیار قیام پانزده خرداد آنچنان برملا و فاحش بود که اینگونه اَنگها نمیتوانست کمترین لطمهای بدان وارد سازد. (سایت جماران)
امام خمینی نیز در بازداشت، با استناد به اینکه استقلال قضایی در ایران وجود ندارد و قضات تحت فشارند، از پس دادن بازجویی خودداری کرد. علما و روحانیون در ایران و عراق، با صدور تلگرامهایی دستگیری امام خمینی و دیگر روحانیون و کشتار مردم عزادار دوازدهم محرم را محکوم کردند. امام خمینی در ۴ تیرماه به زندان پادگان عشرتآباد منتقل شد و ۴۰ روز در آنجا حبس گردید. در ۲۹ تیرماه، همه روحانیون دستگیر شده به استثنای امام خمینی، شیخ بهاءالدین محلاتی و حاج آقا حسن قمی و دستغیب آزاد شدند. در ۱۱ مرداد، امام خمینی، محلاتی و قمی به یکی از منازل ساواک در داودیه تهران منتقل شدند. مردم به محض اطلاع، برای دیدار وی به محل اقامت روانه شدند و صف طویلی از دیدارکنندگان پدید آمد. از روز بعد ملاقات با امام ممنوع اعلام شد و منزل به محاصره پلیس درآمد، ایشان سه روز بعد به منزلی در قیطریه منتقل گردید. امام در مدت اقامت در این محل، از طریق آمد و شد نزدیکان اخبار را دریافت میکرد و دستورات و توصیههای خود را انتقال میداد. در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳، پس از سالگرد واقعه فیضیه و پیش از ماه ذیحجه و محرم، رژیم پهلوی امام را آزاد کرد. خبر آزادی امام موجی از شادی آفرید و دیدارکنندگان را از قم و شهرهای دیگر، به سمت منزل ایشان روانه ساخت.
نتایج، آثار و پیامدهای قیام ۱۵ خرداد ۴۲
راز ماندگاری پانزده خرداد در این است که به عنوان نقطه عزیمت و سرمنشاء بسیاری از تحولات ایران به شمار میآید. گرچه خود نیز با توجه به کارکردهای علما و گروههای دینی در دهههای گذشته میباشد. به عبارت دیگر پانزده خرداد ثمره تلاشهای گذشتگان بود و خود نیز نقطه عطفی در مبارزات سیاسی و دینی انقلاب اسلامی میباشد. بنابراین، عمدهترین نتایج، آثار و پیامد قیام ۱۵ خرداد ۴۲ را میتوان به شرح ذیل برشمرد: