در ادامه خبرنگار شبکه العالم از دورههای آموزش مسائل شرعی و در ادامه آموزش تسلیحات پیشرفته در داعش پرسید که یکی از تروریستها در پاسخ گفت: «پس از آنکه به دولت اسلامی پیوستم، ابو جواد القلمونی، قاضی شرع آنان در ولایت بادیه، از ما استقبال کرد و گفت لازم است مجاهدان در دولت اسلامی (داعش) مسائل باب الجهاد را بیاموزند، زیرا قتل کفار وظیفه است. آنان درس هایشان را از آیات قران میگفتند مثلا در آیه إِنَّ اللَّهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ، را قرائت میکردند و میگفتند، یُقتلون همان عملیات شهادت طلبانه است یعنی خود را منفجر کنید و مردمی را که در اطرافتان حضور دارند بکشید. بیست و پنج روز دوره آموزش مسائل شرعی بود و پس از آن از ما برای خلیفه ابوبکر البغدادی بیعت گرفتند.»
این تروریست افزود «پس از اجرای مراسم سوگند ما را به اردوگاهی آموزشی بردند که زیر نظر قیس الحلبی، امیر اردوگاههای تأمین نیروی انسانی، فعالیت میکرد. آنجا روند کار با تسلیحات مختلف را آموزش دیدیم. آموزش تسلیحات مختلف مثل کلاشنیکف و ام شانزده را آموزش دیدیم. تسلیحاتی که آموزش دیدیم مختلف و متنوع و بسیاری از آنها برای ما جدید بودند، چون این تسلیحات آمریکایی بودند که ام شانزده، مسلسل براونینگ و موشکهای لاو و تاو نمونههایی از این نوع سلاح هستند.»
وی افزود: «این دوره دو ماه طول کشید، پس از پایان دوره آموزش نظامی، تسلیحاتی به ما دادند و ما را به منطقه جبل البشری اعزام کردند.»
نفر دوم نیز پاسخ داد: «دوره آموزش شرعی را زیرنظر ابوتراب الجزائری گذراندم، در دوره آموزش مسائل شرعی بیشتر درباره فقه الصلوه و فقه الجهاد آموختیم. در این دوره اتباع کشورهای مختلف در سنین ۱۸ تا ۱۹ سال حاضر بودند. پس از پایان این دوره ما را از ولایت رقه به شرق ولایت الخیر یا همان دیرالزور منتقل کردند (اسامی بر اساس اصطلاحات مرسوم در داعش است).»
در ادامه یکی از تروریستها درباره هویت اکثریت اعضاء داعش که با آنان سر و کار داشت گفت: «بسیاری از عربستان بودند، اما اتباع ترکستان و خراسان هم بودند، به طور کلی اتباع کشورهای مختلف در داعش حضور دارند. اتباع چچن، ازبک، داغستان، جمهوری آذربایجان، فرانسه، انگلیس، اندونزی و دیگر اتباع هم هستند.»
خبرنگار دیگری از حامی اساسی و لجستیک داعش و درباره روند هماهنگی میان داعش و حامیان پرسید که یکی از تروریستها گفت: «هماهنگی با دو نفر به نامهای ابوسفیان الجزروای و ابو جنید الحلبی بود که دومی مدیریت کل ولایت بادیه را بر عهده داشت، مسائل مالی هم بر عهده ابراهیم الدمشقی بود این فرد هر ماه به پایگاه التنف مراجعه میکرد. پایگاه التنف، حامی اساسی ما بود. تقریبا هر ماه از این پایگاه خودرویی حامل مواد غذایی، مهمات و سلاح به ما میرسید که بسیاری از این اینها آمریکایی بودند. تسلیحاتی که میرسید بسیار متنوع بود حتی غذاهای که میآمد متنوع و از نوع آمریکایی بود. سوخت مورد نیاز مثل بنزین، گازوئیل و مازوت هم به همین شیوه و تقریبا به صورت هر ماه یک بار تأمین میشد. ابو ابراهیم الدمشقی به هر جنگجویی در بادیه ۱۰۰ دلار، امیر مجموعه ۵۰۰ دلار و والی و فرمانده نظامی ۱۰۰۰ دلار یا بیشتر پرداخت میکرد. در این زمینهها آمریکا حامی اساسی بود.»
خبرنگاری با اشاره به شناسایی گورهای جمعی پرسید، آیا شاهد کشتار جمعی نظامیان و غیر نظامیان بودید؟
یکی از تروریستها پاسخ داد «در منطقه البشری این اتفاقات زیاد بود، خودم یک بار شاهد کشته شدن نزدیک به ۲۱ نفر و دفن آنان در گور جمعی بودم. بار دیگر هم در منطقه سخنه بود که چندین نظامی سوری را دستگیر کردیم و سرهایشان را جدا کردیم و اجسادشان را دور انداختیم.»
دیگری گفت: «در بیست کیلومتری شمال تدمر در استان حمص کمین کردیم. خودرویی با سه سرنشین غیر نظامی را توقیف کردیم و آنان را پیش قاضی ابو جواد القلمونی بردیم، او حکم قتل یکی از آنان را صادر کرد که سرش را با کارد قطع کردند و او را به مکانی آویختند تا درس عبرتی برای دیگران باشد.»
خبرنگاری درباره چگونگی انتخاب افراد برای عملیات انتحاری پرسید که یکی از سه تروریست پاسخ داد: «در دوره آموزش مسائل شرعی غالبا عمر افراد حاضر در کلاس هفده تا هیجده سال بود. از نظر هویتی نیز از اتباع کشورهای مختلف بودند. آنان با آیات قرآن و احادیث، ما را به اینگونه عملیات تشویق میکردند ضمن اینکه مبالغی نیز برای این کار توزیع میکردند. مواردی از اجرای عملیات انتحاری را که شاهد بودم مجریانش تقریبا شانزده سال سن داشتند.»
خبرنگار سما تی وی پرسید آیا پایگاه آمریکایی در التنف برای شما پناهگاه امن بود یا آنجا را پایگاه دشمن میدانستید؟
تروریست سوم پاسخ داد: «آنجا مکان امنی برای ما بود. چون هر آنچه که نیاز داشتیم از جمله سوخت مورد نیاز را از آنجا تأمین میکردیم اگر از ما کسی زخمی میشود و جراحتش شدید بود آنان مداوایش میکردند. به طور کلی هر چه نیاز داشتیم از آنجا تأمین میکردیم، حمایت مالی ما از آنجا بود، به طور کلی منطقه التنف منطقه امنی برای ما بود.»
دیگری پرسید فارغ از اینکه پایگاه آمریکایی برای شما چه کرد آیا شما آنان را کافر میدانستید، دیدگاه شما درباره ارتش سوریه و غیر نظامیانی که خارج از اندیشه دولت اسلامی بودند چه بود؟
یکی از تروریستها گفت: «به طور کلی در دولت اسلامی (داعش) پایگاه التنف منطقه امن بود، اما بر اساس آموزشی که در دورههای آموزش شرعی دیده بودیم هر آنچه در خارج از دولت اسلامی (داعش) باشد کافر است. به همین دلیل تعامل با منطقهای مثل پایگاهی آمریکاییها در التنف برای ما عجیب بود، اما توجیهشان اینگونه بود که نظامیان آمریکایی شرایطشان متفاوت است، زیرا مثل طرفی هستند که با ارتش نظام سوریه میجنگند در نتیجه دوستان ما به شمار میآیند. در سال ۲۰۱۶ ارتش نظام سوریه کار بررسی منطقه بادیه را آغاز کرده بود که این امر موجب شده بود به شدت در تنگنا قرار بگیریم، هزاران نیروی ارتش از هوا و زمین کارشان را آغاز کردند. تعداد ما بیش از دویست نفر نبود و نمیتوانستیم در برابر ارتش بایستیم. به امیر منطقه وادی الوعر یعنی حسن الجزراوی، خبر دادیم. دستور دادند استفاده از تلفن همراه و دستگاه بی سیم و همچنین روشن کردن چراغ اتومبیلها ممنوع است. او دستور داد به به سمت منطقه امن برویم. شبانه به سمت منطقه التنف حرکت کردیم، پیاده میرفتیم و نمیدانستیم کجا میرویم. به یک باره خودروهای گروه مغاویر الثوره (ارتش آزاد) را دیدیم، آنان سلاح و خودروهای ما را گرفتند و ما را وارد پایگاه التنف کردند. آنجا به زخمیهای ما رسیدگی کردند. ایراد خودروهای ما را بر طرف کردند و به طور کلی خیلی به ما کمک کردند، تقریبا نوزده روز آنجا ماندیم و پس از آن به پایگاه خود در منطقه بادیه بازگشتیم.»
خبرنگار روسیا الیوم پرسید آیا آمریکاییها در آموزش به شما از شما خواستند ارتش سوریه یا روسیه را هدف قرار دهید؟
یکی از تروریستها پاسخ داد: «در آموزشهایی که در پایگاه آمریکایی یعنی التنف داشتیم امیر ما یعنی حسن الجزراوی به صورت مستقیم از ما خواست نظامیان ارتش را به ویژه در منطقه تدمر و مناطقی، چون پایگاه هوایی تی فور و مناطق نفتی مثل میدان نفتی الشاعر هدف قرار دهیم. یکی از افراد نزدیک به الجزراوی پیش ما آمد و گفت نشستی با آمریکاییها در التنف داشتیم. آنان از ضرورت حمله به منطقه تدمر و فرودگاه تی فور گفته اند، آنها برای چنین حملاتی به ما اسلحه، موشک انداز و تسلیحات نیمه سنگین میدهند ضمن اینکه خودروهایمان را تامین میکنند، همچنین از ما حمایت مالی میکنند و به طور کلی کمکهای قابل توجهی به ما خواهند داشت. حتی ما را به نرم افزاری ویژه در تلفن همراه مجهز میکنند که بتوانیم تحرکات ارتش و فرودگاههای این منطقه را رصد کنیم. حسن الجزراوی هم با این پیشنهادها موافقت کرده بود، اما از آنان فرصت خواست تا بتواند نیروهایی را از شرق فرات به کمک بگیرد، چون تعداد ما اندک بود.»
سئوال بعدی درباره این بودکه آیا زیرنظر افسران آموزشی آمریکا آموزش دیده اید؟
یکی از سه تروریست حاضر گفت: «فرمانده گروه ما به ما گفته بود برای استفاده از موشکهای تاو نیروی متخصص نداریم، به همین منظور مجبوریم به التنف برویم تا بتوانیم روند کار با این موشک را بیاموزیم. به التنف رفتیم و در آنجا حدود هفده روز حضور داشتیم، مربیان آمریکایی آنجا به ما آموزش دادند، نیروهایی از مغاویر الثوره هم مترجم ما بودند که یکی از آنها فردی به نام احمد البلخی از فرماندهان مغاویر الثوره، بود. آنجا روند کار با موشکهای تاو و لاو را به ما آموزش دادند، در کنار این آموزش روند کاربرد برخی تسلیحات دیگر را هم آموختیم.»
خبرنگاری درباره روابط مستقیم فرماندهان داعش با آمریکاییها و نقش نیروهای کرد در این زمینه پرسید.
یکی از تروریستها گفت: «وقتی در رقه بودیم گفتگو میان نیروهای قسد (نیروهای سوریه دموکراتیک) و دولت اسلامی (داعش) وجود داشت. این روابط با هدف انجام هماهنگی بود. در واقع تلاش برای هماهنگیهای اینگونه را در رقه شاهد بوده ایم و نیروهای قسد هم تحت حمایت آمریکا هستند. وقتی از رقه به سمت ولایت الخیر یعنی دیرالزور منتقل شدیم، چند خودروی آمریکایی از جمله دو خودروی هامر و دو بالگرد آپاچی و بخشی از تجهیزات نیروهای قسد هم از پشت سر ما را همراهی میکردند.»
خبرنگار تلویزیون سوریه درباره روابط داعش با ارتش آزاد و روند برخورد یگانی که این تروریستها بدانها وابسته بودند با گروگانها به ویژه زنان و دختران پرسید.
تروریستی پاسخ داد: «فرماندهان و امرای ما با مغاویر الثوره هماهنگ بودند، مغاویر الثوره هم همان ارتش آزاد است، غالبا دیدارها هم در التنف انجام میشد، اما درباره گروگانها، آنان را به پایگاهی که در زیر زمین آماده کرده بودند میآوردند.»