یادداشت روز
ورزش را جور دیگر باید دید
ورود چشم رنگیها به ورزش ایران مربوط به امسال و پارسال نیست قدمتی چند ده ساله دارد اگر چه سهم فوتبال از این پدیده بیشتر است، اما گهگاهی در سایر ورزشها سورپرمن داستان یک خارجی بوده است.
از رایکوف و راجرز سالهای دور فوتبال و ولاسکو دهه قبل والیبال گرفته تا کی روش و ویلموتس همین اواخر، پدیدههایی که جدای از تحمیل هزینههای سرسام آور به ورزش کشور با ایرانیزه جلوه دادن خود جایی در قلبها هم باز کردند.
در این که عملکرد برخی از این سرمربیان قابل دفاع است بحثی نیست، اما حرف اصلی اینجاست چرا ورزش کشور " آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد"
ورزش ایران چهرههای اثر گذار در طول سالها کم نداشته افرادی که وجهه بین المللی داشته و حداقل در منطقه سایه شان روی سر خیلی از کشورها سنگینی میکند.
به نظر میرسد تکیه بر دانش و تجربه ایرانی اگر به زعم برخیها ریسک است، اما ریسکی لازم برای ورزش کشور است.
حالا گذر زمان نشان میدهد که فوتبال یا والیبال، چهرههای قابل اتکای خود را به چشم رنگیها ترجیح میدهد، ترجیحی که علاوه بر حس خودباوری و غرور، زمینه ساز رویهای مبارک در سایر ورزشها هم میشود.
البته لازمه این رویه، تفکری متحول گراست به قول معروف "چشمها را باید شست جور دیگر باید دید"