مازندران
سحری خوانی، نوای بیداری روزه داران
سحری خوانان با حرکت در کوچه پس کوچه های روستاها، مردم را برای سحر بیدار میکنند.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران، آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم فرهنگ مردم بوده که به واسطه قدمت خود، از قداست ویژهای برخوردار است و متأسفانه در دوران جدید، بسیاری از این سنتهای زیبا به بوته فراموشی سپرده شده و بسیاری دیگر نیز کم رنگتر شدهاند و از آنجا که این رسوم با باورهای اعتقادی و فرهنگی آمیخته شدهاند، اهمیت فراوانی نیز دارند.
از جملۀ آیینهای دیرینه و زیبا در ماه رمضان در مازندران که امروزه در حال فراموش شدن است «سحری خوانی» است. در ماه رمضان بسیاری از مردم مناطق مختلف استان با نوای مناجات سحرخوانان یا شب خوانان از خواب برمی خاستند و به آماده کردن سحری و انجام فرایض دینی میپرداختند.
سحری خوانان با حرکت در کوچه پس کوچههای روستاها، مردم را برای سحر بیدار میکنند. در قدیم، سحری خوانان با به راه افتادن در کوچهها و محلات با نوای خوش، اهالی روستا و محله را بیدار میکردند و میخواندند «سحر شد بپا خیز هنگام نماز است» و همسایهها نیز با این آواز همسایگان خود را برای سحری بیدار میکردند.
" خداوندا تو ستاری همه خوابن تو بیداری / به حق لا اله الله، همه عالم نگه داری"
یکی از معروفترین اشعاری است که در این سنت بسیار دیرینه در جای جای کشور خوانده میشد و اگر چه امروز مردم با انواع ابزارها، نیازی به بیدار شدن با آهنگ دلنشین و اجرای زنده سحری خوان ندارند و این نوا در پشت دیوارهای بلند برجها و آپارتمانها گم شده است، اما هنوز هم میتوان نوای خوش سحری خوانان را در محلات و دهکدههای ییلاقی و قدیمی ایران شنید که روزه داران را به ضیافت الهی فرا میخوانند.
* سحری خوانی از رسوم بسیار قدیمی مازندرانیها
سحری خوانی از جمله رسوم بسیار قدیمی ایرانیها و مازندرانی هاست که امروزه به ندرت میتوان آن را در گوشه و کنار این استان به نظاره نشست، رسمی که برآمده از سنتهای رمضانه و آیینی است.
اما با این حال، هنوز آداب و رسومی از جمله سحری خوانی در منطقه بندپی بابل و دیگر مناطق استان دیده میشود که طی آن، سحری خوانان با حرکت در کوچه پس کوچههای روستا، مردم را برای سحر بیدار میکنند و در قدیم، سحرخوانان با به راه افتادن در کوچه و محلات با نوای خوش، روزه داران را بیدار میکردند و میخوانند: "سحر شد بپا خیز هنگام نماز است " و همسایهها نیز با این آواز، دیگران را برای سحری بیدار میکردند.
سحری خوانان از دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار میشدند و با خواندن اشعار مذهبی و کوبیدن به طبل، روزه داران را برای ادای مراسم سحر از خواب بیدار میکردند. البته سحری خوانان دو نفر بودند تا شرایط دشوار خستگی راه و طی مسیر و بویژه تاریکی کوچه پس کوچههای آن زمان و نابسامانی این کوچهها و خیابانها با وجود گل و لای فراوان و شاید ترس از وجود حیوانات وحشی را سادهتر نماید.
البته لازم به یادآوری میباشد زمانی که صدای سحری خوانان دچار گرفتگی میشد، یا بیمار میشدند شخص دیگری، اقدام به نواختن طبل که البته بصورت حلبی بوده است مینمودند.
نمونهای از شعر سحری خوانان به قرار زیر است:ای خالق ذوالجلال وای بار خدای تا چند رَوَم در به در و جای به جای
یا خانه امید مرا در بر بند یا قفل مُهمّـات مـرا بـاز گشـای
برای سحری خوانی، افراد خوش صدا، به حسب وظیفهای که میراث اجدادی شان بود و یا به حسب تکلیفی که برخود واجب میدانستند، یک ساعت یا دو ساعت به اذان مانده، مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار شاعران پهنه ادب پارسی بود، بر نال (بالکن) خانه شان با نوایی خوش به اجرا در میآوردند و مردم با این آوازها بیدار شده و به تدارک سفره سحری میپرداختند.
چه بسا سحری خوانان تا بیدار کردن آخرین خانوادههای روستایی و بازگشت به خانه خود، اذان صبح به گوششان میرسید و بدون سحری روزه میگرفتند. البته بعضی از خانوادهها نیز از سحری خوانان دعوت میکردند تا کنار سفره سادهی آنان به خوردن سحری مشغول شوند.
دوران قدیم در مازندران رسم بود افرادی که فرزند پسر میخواستند نذر میکردند که در طول ماه مبارک رمضان، مردم را برای خوردن سحری بیدار کنند، به این صورت که یک پیت حلبی خالی به گردن خود میآویختند و با چوب به آن ضربه میزدند تا مردم برای سحری بیدار شوند که البته این رسمها هم اکنون از بین رفته است.
این آواز خوانی در هر نقطه نام خاصی دارد، اما در مضمون، نیایش و توسل در آن جاری است این نامها بدین گونه اند: مناجات خوانی، مناجات سحری، سحر خوانی، شب خوانی رمضان، سحر آوازی.
* هدیه سحری خوانان
و، اما حق الزحمه، پاداش و یا هدیه سحری خوانان که از سوی اهالی تامین میشد در نوع خود جالب توجه میباشد. هدایا، روز عید فطر درون بقچهای سفید رنگ پوشیده میشد و توسط یکی از اعضای خانواده به منزل سحری خوان برده میشد.
درون بقچه با توجه به تمکن مالی خانوادهها شامل اقلامی مثل پارچه پیرهنی یا شلواری، برنج، پول نقد، تخم مرغ و ... بود.
از طرفی مرغ، اردک، غاز، بوقلمون، کره محلی و .. نیز جزو اقلام هدایا محسوب میشد که تقدیم سحری خوانان میشد.
اما به نظر میرسد اجرای زنده مناجات خوانی و خواندن سحری توسط اهل فن و تجربه که در عین حال عاشق هستند و بی دل، اگر امروزه نیز در کوچه پس کوچههای روستا و شهرمان تکرار شود، مورد استقبال آحاد مردم قرار بگیرد و جایگاه خاص خود را محفوظ نگهدارد.