یادداشت اختصاصی؛
ماجرای شستا و اتاق شیشهای
عرضه سهام شستا در بورس انصافا کار بزرگی بود. علیرغم همه زحماتی که در دهههای گذشته در شستا کشیده شده بود، از منظر عموم عملکرد شستا مبهم بود، نه داده ای! نه اطلاعاتی! نه حرفی! نه شفافیتی.
سهام شستا بالاخره در بورس عرضه شد. عرضه سهام شستا در بورس انصافا کار بزرگی بود. علیرغم همه زحماتی که در دهههای گذشته در شستا کشیده شده بود، از منظر عموم عملکرد شستا مبهم بود. نه داده ای! نه اطلاعاتی! نه حرفی! نه شفافیتی.
هر از چند گاهی هم اخبار نگران کننده از آن به بیرون درز میکرد، که به دلیل عدم شفافیت، متخصصان نه میتوانستند آن را رد کنند و نه بپذیرند. میگفتند حیاط خلوت است. اینکه بوده یا نبوده الله اعلم!
خواست همه مسولین دلسوز بر شفافیت در این ابر نهاد مالی بود. همت بر این شد که شستا بورسی شود و تاریکخانه در اتاق شیشهای گذاشته شود. راه هموار نبود و دست انداز زیاد داشت. اگر بپرسند کار کامل است خیر. تازه ابتدای راه هستیم. برای رسیدن به قله باید از پایین شروع کرد. ممکن است ناهمواری زیاد باشد و در مواردی نیاز به اصلاح هم داشته باشد.
شستا ابر هلدینگ بزرگی است. در شرکتهای تابعه اش هلدینگهای معظمی مثل تاپیکو و تاصیکو وجود دارد با پتانسیلهای نهفته فراوان.
توجه و تمرکز خوانندگان عزیز را به بررسی بیشتر ستاره خلیج فارس، ذغالسنگ طبس، سنگ آهن مرکزی، پتانسیلهای فراوان هلدینگ انرژی تامین، پتانسیلهای فراوان سیمان تامین، پتانسیلهای بینظیر رایتل و ... جلب میکنم.
به خواست خدا این زیر مجموعهها هم به زودی بورسی خواهند شد و ارزش آنها در آن زمان بیشتر عیان خواهد شد. از دید بنده پتانسیلهای نهفته در شستا فراوان است و سرمایه گذاران باید برای آشکار شدن بخشی از آن کمی صبر داشته باشند، شاید تا پایان سال.
برای ارزش گذاری شرکتها رویکردهای مختلفی استفاده میشود که عبارت است از:
۱- رویکرد درآمدی: این رویکرد متداولترین مدل برای ارزشگذاری سهام شرکتها محسوب میشود. در این رویکرد ارزش شرکت با استفاده از تنزیل خالص جریانات نقدی مورد انتظار آتی محاسبه میشود؛ که شامل ۳ روش تنزیل جریانات نقد حقوق صاحبان سهام، تنزیل جریانات نقد شرکت و تنزیل سود تقسیمی مورد انتظار آتی شرکت است.
۲- رویکرد بازار: در ارزشگذاری مبتنی بر رویکرد بازار ارزش یک شرکت با توجه به چگونگی قیمتگذاری شرکتهای مشابه، برآورد میشود. برای انجام این مقایسه، ابتدا قیمتها به ضرایبی تبدیل میشوند -استانداردسازی قیمتها- و سپس این ضرایب در میان شرکتهای که قابل قیاس خوانده میشوند، مقایسه میشوند. قیمتها را میتوان با توجه به ملاکهای درآمد، ارزش دفتری، سود یا متغیرهای خاص صنعت استانداردسازی کرد.
۳- رویکرد دارایی: متداولترین روشهای مبتنی بر رویکرد دارایی، روش ارزش نقدشوندگی و ارزش جایگزینی است. ارزش نقدشوندگی شرکت روش متداول ارزشگذاری مورد استفاده کارشناسان رسمی دادگستری است که در آن تعیین میشود که بازار حاضر است چه مبلغی برای دارایی مورد نظر بپردازد. در روش ارزش جایگزینی نیز از ارزش خرید مجدد داراییهای یک شرکت منهای میزان استهلاک فیزیکی و اقتصادی آنها (در صورتی که قابلاندازهگیری باشد) استفاده میشود.
بهطور کلی ارزشیاب از مدلهای ارزشگذاری تنزیل جریانهای نقدی در افقهای بلندمدت و با فرض تداوم فعالیت و از مدلهای ارزشگذاری نسبی در افقهای کوتاهمدت استفاده میکند. همچنین با فرض انحلال شرکت، از رویکرد ارزشگذاری مبتنی بر داراییها استفاده میشود.
در ارزش گذاری با چالشهایی هم مواجه هستیم. برخی چالشهای ارزشگذاری سهام شرکتها عبارتست از:
• وجود عدم قطعیتها و استفاده از قضاوت حرفهای برای برآورد متغیرهای ارزشگذاری به علت عدم ثبات متغیرهای اقتصادی و دشواری تعیین اثرات آتی شرایط خاص مانند تحریمهای اقتصادی علیه ایران،
• دشواری و زمانبر بودن گردآوری دادههای قابل اتکا در خصوص عملکرد تاریخی و دستیابی به گزارشات مورد نیاز در خصوص برنامههای آتی شرکت مورد بررسی و راستی آزمایی آن،
• کمبود وجود ارزشیابان مجرب و متخصص در صنعت مورد بررسی به منظور برآورد دقیق وضعیت عرضه- تقاضا، ترند قیمتها و در نهایت برآورد دقیق درآمدها و هزینههای آتی شرکت مورد بررسی،
• دشواری در یافتن شرکت کاملا مشابه شرکت مورد بررسی و همسانسازی صحیح شرکتهای قابل قیاس براساس ویژگیهای مبنایی مورد نظر در روش ارزشگذاری مبتنی بر بازار
در ارزش گذاری شستا به فراخور موضوع از روشهای فوق استفاده شده و با دشواریهای ذکر شده مواجه بوده ایم. امید است این حرکت بزرگ سر منشا شفافیت بیشتر در فضای اقتصادی کشور باشد.
|
یادداشت از: دکترسلمان خادم المله |