پخش زنده
امروز: -
ویروس کرونا نه تنها برای ما بلکه برای تمام دنیا واژهای تلخ و دردناک است؛ ویروسی که در چند ماه اخیر به کل دنیا نفوذ پیدا کرد و بسیاری را راهی خانه ابدی و هزاران نفر را مبتلا و نیز خانوادههای زیادی را سردرگم و نگران کرده است.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما مرکز مهاباد؛ در این ایام که مردم بسیاری در سراسر جهان در قرنطینه به سر میبرند و زندگیشان تحت تأثیر این بیماری قرار گرفته است؛ زمانی که کشور و مردم به کمک نیاز دارد افراد گروهها و شخصیتهای بسیاری به میدان آمدند تا به همشهریان و هموطنان خود یاری برسانند؛ از گروههای جهادی گرفته تا مدافعان سلامت و همچنین مردم عادی همه و همه در کنار هم قرار گرفتهاند تا به ریشه کن شدن این بیماری کمک کنند.
امید از سال آخرکارشناسی، خود را برای آزمون ارشد آماده می کرد و می دانست که اگر قبول نشود مجبور است در قامت سرباز وطن سلاح بر دوش بگیرد و اگر بخت و اقبال با او یار باشد در زادگاهش مهاباد کنار خانواده اش دو سال خدمت سربازی را سپری کند. او که الگوی برادر کوچکش احمد است دوست داشت با مدرک بالاتر به خدمت سربازی برود تا احتمال در مهاباد ماندنش بیشتر باشد اما فقط توانست امید پادگان شود نه امید دانشگاه.
وی، دوره آموزشی سربازی را در عجب شیر سپری کرد و حدود یک سال است که در پادگان ارومیه خدمت می کند. امید در میان هم خدمتی هایش امیدآفرین است و با تلاشهای شبانه روزی و کمک به دوستانش در پادگان به جوانمرد معروف شده است اما دریغ که کرونا ناجوانمردانه به زندگی او تاخت.
یک هفته مانده به عید در بعد از ظهری بارانی روی تخت خود در آسایشگاه خوابیده بود که رفیقش نفس نفس زنان کنار تخت او آمد و بیدارش کرد. امید که سراسیمه بیدار شده بود با نگرانی پرسید: چی شده؟ دوستش گفت: از خانه به آسایشگاه زنگ زدند و گفتند که با منزل تماس بگیرد انگار حال مادرش خوب نیست.
امید با سرعت هرچه تمام خود را به تلفنخانه آسایشگاه رساند و تلفن خانه را گرفت اما کسی پاسخگو نبود. با تلفن همراه خواهر بزرگتر از خودش تماس گرفت که یار مادر است اما او هم در دسترس نبود. امید ناامیدانه به منزل خواهر بزرگش زنگ زد که متأهل است و با همسر و بچه هایش زندگی می کند. از او شنید که سرفه های مادر شدیدتر شده بود و امروز تب بدنش نیز به 38 درجه رسیده بود و مادر را به بیمارستان امام خمینی مهاباد برده اند.
نگاه امید نگران و مضطرب به گوشی تلفن روی میز دوخته شده بود. به آخرین نگاه مادرش فکر می کرد. صدای مادر که می گفت: بعد سربازی برات عروسی می گیرم در گوش امید طنین انداز می شد.امید به اتاق برگشت و عین جسم بی جان بروی تخت خزید. به سقف آسایشگاه خیره شده بود. تمام خاطرات مادر توأم با نگرانی عمیق در مردمک چشمش تبلور می کرد و منتظر طلوع آفتاب بود تا خود را به مهاباد برساند.
شب بارانی تیره و تاریک با رعدهایی بدون برق شماره ای از زندگی امید بود که بسیار سخت گذشت. صبح که شد در نخستین لحظات حضور فرمانده با توضیح وضعیت مادرش مرخصی گرفت و در آن وضعیت کرونایی که حمل و نقل عمومی تعطیل بود با خودروهای عبوری خود را به مهاباد رساند.
مادرش در بخش ایزوله بیمارستان امام خمینی مهاباد بستری بود و امکان ملاقات نداشت. تست اولیه مادرمشکوک به کرونا بود ومنتظر جواب قطعی آزمایش بودند. ساعت ها به سختی بر خانواده امید می گذشت و پدر پیرش فرتوت تر از همیشه. احمد برادر دیگر هم که به دلیل شیوع کرونا تاریخ اعزام به خدمتش به تعویق افتاده بود در محوطه بیمارستان قدم در مسیری نامعلوم بر می داشت. روز بعد جواب قطعی آزمایش مادر مشخص و یک نفر به آمار مبتلایان به کرونا در مهاباد افزوده شد.
ساعات پایانی سال 98 برای خانواده امید ناامیدکننده بود و ساعتها به سختی برای امید می گذشت. همه کادر درمانی با تمام وجود در حال تلاش بودند اما کرونا ویروسی ناشناخته بود. تب مادر نفس ها را به شماره انداخت و سوم فروردین 99 امید و احمد رفیق بی کلک را برای همیشه از دست دادند. حالا اگرچه خانواده امید همگی مورد آزمایش قرار گرفته اند و مبتلا به کرونا نیستند اما سازمان وظیفه عمومی فراخوان داده که مشمولان اعزام اول و سوم اردیبهشت به خدمت سربازی اعزام می شوند.
امید در پادگان بود و از حمله کرونا مصون ماند اما آنچه که مشهود بود رفتار سهل انگارانه مادرش که علیرغم توصیه مسئولان بهداشتی، باعث بیماری شده بود. کرونا که اپیدمی شد پادگانها به دلیل تجمیع نفوس یکی از مکانهای ریسک بالا بودند که در کشورمان با تمهیدات فرماندهان ارشد نظامی نه تنها مورد خاصی مشاهده نشد بلکه به دستور مقام معظم رهبری نیروهای نظامی با تشکیل قرارگاه مقابله با کرونا به یاری مردم و سایر مسئولان شتافتند.
آماده سازی و تجهیز بیمارستانهای صحرایی و نقاهتگاه در داخل شهرها برای روزهای مبادا، گندزدایی و ضدعفونی خیابانها و معابر با تجهیزات لجستیک نظامی، آماد و پشتیبانی از نیروهای درمانی و هلال احمر و مدیریت بیماری کرونا با روی گشاده در کنار مردم از نکات برجسته نیروهای مسلح کشورمان در این روزهای سخت بود.
امیرسرتیپ حاجیلو فرمانده قرارگاه منطقه ای شمالغرب ارتش می گوید: رزمایش مبارزه بیولوژیک با بیماری کرونا تا ریشه کنی این ویروس ادامه خواهد داشت و ارتش در شمالغرب کشور سه برابر توان یگانهای جنگ نوین و بهداشت و درمان خود را برای مبارزه با کرونا اختصاص داده است.
او عنوان می کند: در یازده شهرستان منطقه شمالغرب کشور یکهزار و50 تخت بیمارستانی راه اندازی کرده اند و در ایستگاههای پایش ارتش در این منطقه 270 هزار نفر از هموطنان در طول مدت شیوع ویروس تا پایان مرحله اول طرح فاصله گذاری اجتماعی در زمینه بیماری کرونا پایش و از این تعداد 170 نفر برای ادامه درمان به بیمارستانها معرفی شده اند.
با این اطمینان خاطر اگرچه پدر احمد با مصیبت از دست دادن یار همیشگی زندگیش روزهای سختی را می گذراند اما نگرانی از اعزام فرزندش به خدمت سربازی را نمی تواند پنهان کند و به ما می گوید: در فضای پادگان که تجمع سربازان زیاد است نگران پسرم هستم و حالا که پسر دومم هم خودش خواسته که زودتر به خدمت سربازی برود و برگردد تا بتواند ادامه تحصیل دهد بیشتر از قبل نگران می شوم.
امیر سیاری، معاون هماهنگ کننده ارتش هم با اشاره به تقسیم کارکنان ارتش به دو گروه پایور و وظیفه گفت: در بین پرسنل کادر در سطح ارتش جمهوری اسلامی ایران، در مجموع ۱۲۰ نفر مبتلا به کروناداشتیم که کمتر یک سوم از این تعداد در بیمارستانها بستری شدند و سایرین بدون نیاز به بستری، روند درمانی خود را طی کردند و در مجموع در ارتش ۳ نفر فوتی داشتیم که دو نفر از آنها قبلاً عمل قلب باز انجام دادند و مشخص نیست که لزوماً علت مرگ آنها کرونا بوده است.
امیر سیاری خاطرنشان کرد: در کارکنان وظیفه عمومی نیز از بین دهها هزار نیرو، تنها ۴۰ نفر به کرونا مبتلا بودند که همه آنها در بدو ورود به پادگانها و در مرحله پایش سلامتی متوجه بیماری خود شدند و پس از طی مراحل درمان کار خود را در پادگانها از سر گرفتند و مطلقاً در هیچ کدام از کارکنان وظیفه ارتش به علت ابتلا به کرونا فوتی نداشتیم.
احمد با شنیدن سخنان امیر سیاری و آنچه که امید از پادگان می گوید دلش قرص می شود که می تواند با بیماری کرونا مبارزه کند چه در پادگان و چه در کمک به هموطنانش در قامت یک سرباز ...
وقتی که حرف از کمک و یاری میشود همه در کنار هم قرار میگیریم دارا و ندار، کارمند، کارگر، مهندس، پزشک همه و همه به یک هدف میاندیشیم و آن هم رهایی از بحرانی که تمام مردم را تحت تأثیر خود قرار داده است.
سردبیر : جنگلی