مقاله اشپیگل،
ترامپ آمریکا را به ورطه فروپاشی میکشد
اشپیگل در مقالهای با عنوان «چگونه ترامپ آمریکا را به ورطه فروپاشی کرونایی میکشد؟» به بررسی ابعاد «مدیریت بحران» فاجعه آمیز ترامپ پرداخت.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، هفته نامه آلمانی اشپیگل در مقالهای با عنوان «چگونه ترامپ آمریکا را به ورطه فروپاشی کرونایی میکشد؟» به بررسی ابعاد «مدیریت بحران» فاجعه آمیز رئیس جمهور آمریکا و سقوط ناگهانی و بی مثال اقتصادی این کشور پرداخت.
سئوالی که در اینجا مطرح است آن است که «آیا جهان قرار است شاهد انفجار درونی یک ابرقدرت باشد؟»
در این گزارش آمده است گرِگ تِرنر، یک میانسال ۵۵ ساله ساکن شهر «آلامِدا»ی ایالت «کالیفرنیا» که در یک عصر دوشنبه همانند دهها شهروند آمریکایی با حضور به موقع خود، به خیل دریافت کنندگان توزیع غذا (ی رایگان) این شهر پیوسته است. ترنر در پاسخ به این سئوال که آیا او شغلش را از دست داده است، گفت: سه هفته پیش، درجا بعد از ۱۵ سال که به عنوان یک اپراتور در یک شرکت بسیار بزرگ تحویل دهنده مواد شیمیایی به نام «داو دوپون» (بزرگترین تولید کننده آمریکایی مواد شیمیایی جهان) کار میکردم، اخراج شدم. سیندی هاتس ۶۳ ساله نیز که مسئول (این پایگاه خیریه) توزیع غذاست در این باره گفت: توزیع امروز ما به ده برابر روزهای معمول خود رسیده است و اتفاقا روز به روز هم بیشتر میشود. او برای فایق آمدن بر هجوم نیازمندان (به غذا)، تصمیم گرفته است مرکز توزیع غذای خود را به یک منطقه صنعتی واقع در حومه شهر منتقل کند. صف (دریافت کنندگان غذای رایگان) تا نبش دو خیابان بعدی هم رسیده است. کسی که (برای دریافت غذا) با خودرو میآید و وسیله نقلیه اش را در محلهای تعیین شده، پارک میکند، حق ندارد شیشه اتومبیلش را پایین آورد (و سپس غذا دریافت کند) بلکه او باید نخست موتور ماشینش را خاموش کند و سپس در صندوق عقب را باز بگذارد. سه مددکار، یکی پس از دیگری در حالی که ماسک بر صورت داشتند به پای صندوق عقب خودرو آمدند و سه پاکت کاغذی (حاوی غذا) را داخلش گذاشتند. یکی از پاکتها حاوی مواد غذاییِ با ماندگاری بالا و نیز فرآوردههای لبنی و قرص نان، سه عدد میوه و همین طور سبزیجات بود. هیچ کلامی در این بین، رد و بدل نشد و تنها صدای شُرشُر باران بر روی سقف خودرو به گوش میرسید.
اشپیگل در ادامه نوشت: هیچ کجا بحران کرونا در آمریکا ملموستر از این برنامه توزیع غذای رایگان در این کشور نیست. یکی از مدیران (موسسات خیریه) در شیکاگو، روزانه، بیش از سه تن ماده غذایی در میان نیازمندان توزیع میکند. در منهَتن نیز مردمِ چندین بلوک ساختمانی در مقابل یک محل توزیع غذای محرومان میایستند. این صحنهها چنان سیاه و سفید است که به سختی میتوان آنها را از سالهای دهه سی میلادی قرن گذشته تمیز داد. زمانی که دونالد ترامپ، سه سال پیش به عنوان رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد، وعده حفظ کرامت و منزلت ملی و توانمندیهای جدید را برای آمریکا مطرح کرد.
او در نخستین نطق خود در بیستم ژانویه سال ۲۰۱۷ گفت: «ما مشاغل (از دست رفته) را باز میگردانیم. ما ثروت را (به این کشور) برمی گردانیم.» وی حتی گفت جهان را از «فاجعه و مصیبت بیماری» میرهاند. ترامپ آن موقع افزود: «غرور ملی جدید، جانهای ما را بیدار و نگاهمان را بینا میکند و به مناقشاتمان خاتمه میدهد.»، اما حالا ویروس کرونا، آمریکا را در بزرگترین بحران از زمان «رکود بزرگ» (یک دهه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم که از سال ۱۹۲۹ شروع و در اواخر دهه ۱۹۳۰ در آمریکا و سایر کشورهای جهان بوقوع پیوست و میتوان آن را عمیقترین، طولانیترین و گستردهترین بحران اقتصادی سده بیستم دانست) سرنگون کرده است.
اشپیگل در ادامه افزود: متفاوت از بحرانهای جهانی دیگر، آمریکا به عنوان قدرت پیشرو و رهبری کننده جهان (از گردونه) حذف شده است. آمریکای امروز، (حسابی) درگیر خودش شده است. در این میان ترامپ نیز اغلب، خیر و سعادت خود را در آن میبیند که به سازمان بین المللی که نامش «سازمان جهانی بهداشت» است و واقعا مبارزه جهانی با این بحران را باید هماهنگ کند، حمله کند. او (ترامپ) تهدید کرد پرداختهای مشارکتی خود (به این سازمان) را متوقف خواهد کرد. چون این سازمان، «گند زده است». وی در نخستین نطق خود در ژانویه سال ۲۰۱۷ گفته بود: «آمریکا دوباره میبرد و ما هیچگاه مثل قبل، نمیبریم.»
اکنون آمریکا در حکم «چراغ عقب» و «کودک مساله دار» مبارزه با این ویروس است. در حالی که چین و کره جنوبی، جزء نخستین کشورهایی هستند که توانستند شیوع (عامل این بیماری) را متوقف کنند و در حالی که بخشهایی از اروپا در تلاش برای بازگشت تدریجی و آهسته به شرایط عادی هستند، آمریکا رکورد منفی میزند.
به باور کاخ سفید، در هیچ کشور کره زمین، شمار مبتلایان (و قربانیان) به اندازه آمریکا نخواهد بود. کاخ سفید تا پاییز امسال تا ۲۴۰ هزار مرگ و میر بر اثر ابتلا به کرونا را محتمل میداند. بر اساس مطالعه «بانک فدرال رزرو سنت لوئیس» آمریکا در ژوئن امسال، ۴۷ میلیون آمریکایی، شغل خود را از دست میدهند. رئیس جمهور آمریکا ماهها این بحران را بی خطر جلوه میداد و آن را پس میزد. او نتوانست تصمیم بگیرد این ویروس، اساسا ویروسی جدی است و حتی به عنوان زاییده خیال دموکراتها نیز آن را در نظر میآورد و خلاصه اصطلاحا زیربار نمیرفت. طوری رفتار میکرد که انگار حقهای در کار است تا انتخاب مجدد او (در انتخابات ریاست جمهوری امسال) ضایع شود. ترامپ باید بار دیگر از سوی مشاورانش؛ آنهم به زحمت بر سر عقل آورده شود؛ موردی که اغلب، چندان جواب هم نمیدهد.
زمانی که ترامپ، جمعه گذشته اعلام کرد مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا موسوم به «سی دی سی»، مصرف ماسک صورت را توصیه میکند، وی بلافاصله تاکید کرد فکر نمیکند از ماسک استفاده کند. او در این باره گفت: «نمی توانم برای خودم چنین چیزی را تصور کنم.» با این حرفها او در واقع یک ملت آشفته و سردرگم را عقب مانده ذهنی فرض کرد. البته این عالم گیری (کرونایی) ضعفهایی را آشکار کرد که پیش از ترامپ وجود داشت. منظور نظام سلامتی است که عدل در آن لحظهای که به فوریترین و ضروریترین شکل به وجودش نیاز است، شکست میخورد؛ (نظام) سرمایه داری که فقط به فکر رشد و بالارفتن است و برای سقوطهای ناگهانی، هیچ توقفی را نمیشناسد. آمریکا به خصوص آن دموکراسی است که سازش و مصالحه را از یاد برده است. براستی آیا جهان، فروپاشی یک ابرقدرت را تجربه میکند؟ در پاییز سال ۱۹۵۶ میلادی مصر تصمیم خود را در مناقشه بر سر کانال سوئز گرفت و آن را به کل جهان، طوری نشان داد که دوران امپراطوری بریتانیا را به طور قاطع به گذشته سپرد. با این حساب آیا آمریکا نیز (امروز) به گفته راش دوشی، استاد علوم سیاسی از واشنگتن، در لحظه «سوئزی» خود قرار گرفته است؟
با وجودی که اغلب، پایان عصر آمریکا حتمی و در مورد تحققش، سوگند یاد شده است، اما این پایان، هیچگاه، نشانه بحرانی به این آشکار نداشته است. این ویروس از یک بازار عرضه حیوانات و جانوران وحشی در شهر «ووهان» چین به سراسر جهان گسترش یافت. با این حال چین، نخستین ملتی در جهان بود که موفق شد این عالم گیری را مهار کند. اکنون همین کشور (منظور چین است)، ساده ترین، اما در عین حال کمیابترین محصولات، شامل تب سنج، ماسک و روپوش محافظ (گان پزشکی) را از طریق حمل هوایی، تحویل آمریکا میدهد. این حمل هوایی از شانگهای به نیویورک برغم آنکه نوعی ژست همبستگی است، اما در عین حال یک اقدام و رفتارِ از نوع «روابط عمومی» نیز هست. اینکه قدرتمنداران پکن به آمریکا همانند یک کشور در حال توسعه کمک میکنند، نماد جابجایی روابط جهانی قدرت را نشان میدهد. این یعنی آنکه بیمار آمریکایی، نیازهای پزشکی اش توسط پزشک جدی، اما خوش قلب و مهربان چینی تامین میشود.