ویروس کرونا فرصت خوبی برای فرار عربستان از باتلاق یمن
اعلام آتش بس دوهفته ای از سوی عربستان ممکن است مانور سیاسی باشد اما با تاکید بر واقعیت های میدانی به نظر می رسد ویروس کرونا بهانه خوبی برای عربستان است تا سعودی ها خود را از باتلاق یمن نجات دهند.
ا
ئتلاف متجاوز سعودی اعلام کرده است از روز پنجشنبه 21 فروردین آتش بس دوهفته ای را در یمن به اجرا خواهد گذاشت تا بر مبارزه با ویروس کرونا متمرکز شود.
پیش از این آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد خواسته بود که درگیری ها در مناطق جنگی به دلیل شیوع ویروس کرونا متوقف شود و به نظر می رسد سعودی ها اکنون برای اینکه نشان دهند که از توصیه های انساندوستانه حمایت می کنند موضوع آتش بس دوهفته ای را مطرح کرده اند.
اما با وجود اعلام آتش بس, با فرا رسیدن زمان آتش بس اعلامی از سوی ائتلاف سعودی, اماراتی, این ائتلاف همچنان با نقض آن به بمباران مناطق تحت کنترل ارتش وکمیته های مردمی یمن در استان هعای الجوف والبیضا ادامه داده است.
پیش از این هم سعودی ها بارها با هدف فریب افکار عمومی اعلام کرده اند که به دلایل بشردوستانه به دنبال برقراری آتش بس و راههای مسالمت آمیز هستند اما درعمل هیچگاه به این عده خود عمل نکرده اند. زیر توافق استکهلم زدن یا پیش از آن کارشکنی سعودی ها در میانجیگری های کویت و عمان نمونه هایی از این وعده هاست.
ائتلاف سعودی, اماراتی 25 مارس 2015 به فرمان محمدبن سلمان ولیعهد فعلی و وزیر دفاع وقت عربستان عملیات طوفان قاطعیت را با تهاجم نظامی به یمن آغاز کرد و وعده داد که در کمتر از سه هفته منصور هادی رئیس جمهور مستعفی و فراری را به قدرت خواهد رساند وحوثی ها را از بین خواهد برد اما اکنون این تجاوز نظامی وارد ششمین سال خود شده است و ائتلاف متجاوز نه تنها هیچ دستاوردی در جنگ به دست نیاورده است بلکه عمق خاک عربستان درزیر ضربات موشکی و پهپادی ارتش و کمیته های مردمی یمن قرار دارد.
هر چند سعودی ها همواره با فرافکنی سعی دارند که بر شکست های میدانی وسیاسی خود با ادعای حمایت نظامی ایران از حوثی ها سرپوش بگذارند اما هیچگاه این ادعا از سوی سازمان ملل تائید نشده است ضمن اینکه از یکسو گستره محاصره زمینی, هوایی ودریایی یمن از سوی ائتلاف سعودی و همچنین ایستادگی ارتش وکمیته های مردمی یمن در مقابل متجاوزان حکایت از این دارد که این ادعا نمی تواند درست باشد و سعودی ها برای برای حفظ آبرو و تداوم تجاوز نظامی خود به فرافکنی روی آورده اند.
این سوال مطرح است به فرض حمایت معنوی ایران از حوثی ها, چگونه است که ائتلاف سعودی با وجود داشتن زرادخانه های پیشرفته تسلیحات و همچنین بهره مندی از کمک های اطلاعاتی ونظامی دهها کشور غربی از جمله امریکا, انگلیس, فرانسه وحتی رژیم صهیونیستی وبه میدان آوردن هزاران مزدور از سودان ودیگر کشورها که بسیاری از آنها نیز به اسارات در آمده اند نتوانسته است در جنگ توفیق به دست آورد؟ ایا این شکست ها نشانه این نیست که سعودی ها نه با حوثی ها بلکه با ملت یمن وارد جنگ شده اند؟ و اگر اینگونه نبود چرا سیاست فرسایشی کردن جنگ و گرسنگی دادن به 25 میلون یمنی را برای تسلیم آنها در دستور کار دارند؟
البته به نظر می رسد سعودی ها نیز به خوبی این واقعیت را درک کرده اند که ادامه جنگ هیچ نتیجه ای برای آنها جز شکست های پی در پی و حتی احتمال از دست دادن زیربناهای حیاتی شان مانند تاسیسات نفتی آرامکو در برنخواهد داشت اما اتاق جنگی آنها در امریکا قرار دارد و تا دولت ترامپ فرمان پایان جنگ را صادر ننماید آنها مجبورند که به جنگ ادامه دهند. این نداشتن اختیار را در جنگ نفتی عربستان با روسیه می توان ملاحظه کرد.
سعودی ها پیش از این هم در سال های گذشته چندین جنگ با حوثی ها را آزموده اند درحالیکه این گروه در داخل هم با فشار دولت وقت علی عبدالله صالح روبرو بوده است اما هیچگاه در جنگ های گذشته به پیروزی دست نیافته بودند. آیا در آن مقاطع هم ایران از شکست حوثی ها جلوگیری می کرد؟
اکنون با توجه به واقعیت های میدانی و پیروزی های ارتش وکمیته های مردمی در عملیات های زمینی اخیر از جمله نصر من الله وبنیان مرصوص و همچنین شکاف در ائتلاف سعودی اماراتی که مشروعیت ادعاهای آنها را نیز در آغاز کردن جنگ بر باد داد می توان اینگونه ارزیابی کرد که سعودی ها چاره ای جز عقب نشینی و برقراری آتش بس ندارند وزمان حاضر فرصت خوبی است تا آنها به بهانه مبارزه با ویروس کرونا پای خود را از معرکه و باتلاق یمن بیرون بکشند و آبروی نداشته خود را حفظ کنند.
عربستان اکنون در داخل با مشکلات اقتصادی شدید ناشی از کاهش قیمت نفت, جنگ قدرت, گسترش ویروس کرونا و انزوا در میان همسایگان بسر می برد و چاره ای جز این ندارد که به جای فرافکنی, گوش سپردن به فرمان های کاخ سفید, مشروعیت ملت یمن در تعیین سرنوشت خود را بپذیرد و به جای فرافکنی ومتهم کردن ایران, جایگاه راهبردی انصارالله در میان مردم یمن را درک کند و به جای تعیین تکلیف کردن و مداخله در این کشور, سرنوشت سیاسی یمن را به مردم این کشور واگذار نماید.
مشکل سعودی ها در یمن طمع به ثروت های این کشور, اشغالگری و جلوگیری از استقلال این کشور است نه ایران, همانگونه که مشکل امریکا در عراق یا در سوریه اشغالگری و چشم طمع داشتن به ثروت های این دو کشور است و نه ایران. اتهام زدن به ایران مشکلی را از آنها حل نخواهد کرد.
اینکه سعودی ها تصور کنند در یمن می توانند هم جنگ, هم دولت و هم صلح را با فرافکنی ومتهم کردن ایران به مداخله در یمن فرماندهی کنند توهمی بیش نیست و چنین واقعیتی دیر یا زود بر اشغالگران تحمیل خواهد شد. چنانچه در عراق هم خرابکاری هایشان و ایجاد ناامنی در این کشور از طریق گروههای تروریستی با شکست روبرو شد و سرانجام سعودی ها واقعیت موجود در عراق را پذیرفتند. هر چند فتنه افکنی هایشان شکل جدیدی به خود گرفت و از فاز نظامی وارد فاز سیاسی شد.
------------------------------------------------------------
رضا محمدمراد