به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما؛ تصمیم ارمنستان به افتتاح رسمی سفارتش در فلسطین اشغالی و اعزام سفیر مقیم به رژیم صهیونیستی پس از سفر مشاور امنیت ملی وقت کاخ سفید در پاییز ۲۰۱۸ به ایروان و ترغیب آن کشور به همراهی با اهداف آمریکا، مطرح و براساس زمانبندی، پایان مارس ۲۰۲۰ ( ۱۱ فروردین ۹۹ ) عملیاتی می شود که به این ترتیب ارمنستان جزو ۹۰ کشور دارای سفارت در سرزمینها اشغالی خواهد بود.
علاوهبر توصیه آمریکا به دولت غربگرای ارمنستان برای تقویت روابط با رژیم صهیوینستی؛ وزارت خارجه و سیستم امنیتی این رژیم غاصب نیز از مدتها قبل، مقامات ارمنستان را با تشویقهای لازم و رفت و آمدهای متعدد مجاب کرده که ایروان اقدام به گشایش سفارت در فلسطین اشغالی بنماید و حتی درخواست کردهاند که بیتالمقدس محل استقرار این سفارتخانه باشد و بدیهی است یکی از اولویتهای اساسی صهیونیستها از تحکیم روابط با کشورهای منطقه قفقاز تاثیرگذاری بر فضای ژئوپلیتک آن به ویژه ایجاد اختلال در روابط کشورهای سهگانه قفقاز جنوبی با ایران از یک سو و بهره مندی از فرصت همجواری این کشورها با جمهوری اسلامی ایران به منظور پیشبرد اقدامات امنیتی و اقتصادی ضدایرانی خود از سوی دیگر میباشد.
برغم رقابت ارمنیها و یهودیها ( رقابت سخت لابی ارامنه و یهود ) در جهان و ضعف پیوندهای طبیعی میان آنها و با وجود اینکه ارمنستان تا سال ۱۹۹۲ روابط با اسرائیل را تحریم کرده بود، اما بعد از کنفرانس صلح مادرید، فصل جدیدی از ایجاد روابط و توسعه آن با رژیم صهیونیستی را شروع کرد و اکنون افتتاح سفارت ارمنستان در اسرائیل رویدادی است که از جنبههای مختلفی حائز اهمیت است و تاکنون آنگونه که شایسته توجه بوده است واکاوی نشده است.
اجرایی شدن تصمیم دولت ارمنستان مسالهای است که میتواند بر روابط ایران و ارمنستان تاثیر گذار باشد. هر چند ایران طی سالهای گذشته به دلیل ملاحظات ایدئولوژیک و به منظور ملاحظه مسلمانان جمهوری آذربایجان هیچ گونه روابط نظامی و دفاعی با ارمنستان نداشته است، لیکن از منظر حسن هجواری و الزامات ناشی از همسایگی، بخشی از مشکلات ارمنستان به واسطه ارتباط این کشور با ایران مرتفع شده است. ارمنستان در شرایط کنونی به علت ادامه مناقشه قره باغ ازسوی باکو و با توجه به اختلافات مرزی با ترکیه و تفاوت دیدگاه با این کشور در بحث کشتار ارامنه ازسوی آنکارا، محاصره مرزی شده و تنها مرز مشترکش با ایران و گرجستان است. مسیر ترانزیت ایران تنها راه دائمی حمل و نقل و تجارت برای ارمنستان محسوب میشود و مرزهای شمالی آن کشور با گرجستان به علل مختلف و مشکلات عینی بسیار مشکل زاست. ارمنستان بخش عمده نیازمندی به گاز طبیعی را از ایران تامین کرده و تنها ۱۰ درصد از گاز مورد نیازش را از طریق مرز گرجستان از روسیه خریداری میکند.
تامین نیاز انرژی ارمنستان از طریق خط لوله تبریز ـ مغری است که هم اینک حجم آن تقریبا به ۵/ ۲ میلیارد مترمکعب میرسد. همچنین ایران و ارمنستان براساس قرارداد تهاتر انرژی منعقده در سال ۲۰۰۴ که اعتبار ۲۰ ساله دارد علاوه بر گاز طبیعی نیازمندی خود به برق را از طریق ایران فراهم میکند. به طوری که انتقال برق به ارمنستان به ۴۰۰ مگاوات میرسد. حجم مبادلات تجاری دو کشور حدود ۳۰۰ میلیون دلار است که سفیر آن کشور در اظهار نظر اخیر خود از این میزان اظهار گلایه کرده و خواستار افزایش آن بوده است؛ در چنین شرایطی حداقل انتظار از دولت ارمنستان رعایت ملاحظات عادلانه ج.ا.ا است و طبیعی است گسترش ندادن روابط با رژیم اشغالگر قدس از مهمترین مصادیق این ملاحظات محسوب میشود.
طبیعی است که ایران در قبال همکاریهای نظامی ـ امنیتی رژیم صهیونیستی با همسایگان در مرزهای خود ساکت نخواهد بود. فراهم کردن زمینههای حضور فعال رژیم صهیونیستی از سوی ارمنستان به عنوان رژیمی که هم دشمن مسلمانان و هم ایران است، بسیار قابل تامل است. شاید ارمنستان به علت حضور در عرصه بین المللی و اثبات پتانسیلهای خود نیازمند توسعه همکاریها با سایر کشورها باشد، ولی در رابطه با اسرائیل باید هزار بار اندیشه و احتیاط کند، زیرا به تبع چنین تصمیمی شاید منافع کوتاه مدتی را کسب کند، اما حتما هزینههای مادی و سیاسی زیادی را متحمل شده و منافع زیادی را از دست خواهد داد.
تصمیم دولت ارمنستان مبین این مساله است که سیاستمداران واشنگتن، نیکول پاشینیان بی تجربه را به این باور رسانده اند که ایران سرانجام در شرایط فشار حداکثری تحریمهای آمریکا به پایان خط خواهد رسید و آنها همزمان رژیم صهیونیستی را بعنوان باغ سبزی برای ارمنستان ترسیم کرده اند که میتواند مشکلات متعدد ارامنه را حل نماید، اما بدیهی است ارامنه به زودی متوجه اشتباه محاسباتی خود خواهند شد و شاید آن روز اندکی دیر شده باشد. در شرایط کنونی ایروان به دلیل ضعف سیستم اقتصادی خود در بسیاری از امور جاری کشورش در مضیقه قرار دارد. تجمعات اعتراضی مردم و جوانان ارمنی در خیابانهای ایروان به دلیل وضع بد اقتصادی بارها و بارها تکرار میشود و حکومت فعلی این کشور نیز قدرت لازم برای کنترل اوضاع اقتصادی در ارمنستان ندارد و عمق مشکلات در حدی است که این کشور تعطیلی برخی سفارت خانههای خود در کشورهای اروپایی را در دستور کار قرار داده است و در چنین شرایطی چه بسا تاسیس سفارت در رژیم صهیونیسیتی به امید حل مشکلات اقتصادی ایروان صورت میگیرد که با توجه به شرایط خاص ارمنستان هر گونه امید بستن به صهیونیستها نه تنها گرهای از مشکلات ارامنه باز نخواهد کرد بلکه شرایط آنها را پیچیدهتر مینماید.
ارمنستان که بخشی از اراضی جهان اسلام (مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان) را در اشغال خود دارد؛ با علنی سازی روابط خود با اشغالگران صهیونیستی در حال تلاش شاید ناخواستهای است تا پسوند "اشغالگر" را به اسم خود اضافه نماید. طبیعی است نزدیکی بیش از پیش این کشور به صهیونیستها، ارمنستان را مغضوب بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان خواهد نمود و دولتهای اسلامی هم مواضع سرسختانه تری نسبت به ارامنه خواهند داشت و جمهوری آذربایجان در چنین شرایطی راحتتر از قبل میتواند برای آزادی سازی قره باغ اقدام نماید و لذا یکی از اهداف اعلامی ارمنستان از تحکیم روابط با رژیم صهیونیستی که ایجاد مانع برای فروش سلاح توسط صهیونیستها به جمهوری آذربایجان میباشد عملا نتیجه عکس خواهد داد.
رژیم صهیونیستی که براساس سیاستهای اقتصادی و امنیتی؛ منطقه قفقاز را بعنوان یکی از مهمترین بازارهای تسلیحاتی خود تعریف کرده است، پس از تحکیم روابط با ارمنستان؛ فاز جدیدی از سیاست فروش تجهیزات نظامی را آغاز خواهد نمود که به ایجاد و توسعه نوعی جنگ سرد منطقهای (بین ارمنستان و آذربایجان) منجر خواهد و طبیعی است تبعات این مساله برای کل منطقه زیان بار خواهد بود.
دولتمردان غربگرای ارمنستان که علنی نمودن روابط با صهیونیستها و افتتاح سفارت در رژیم صهیونیستی را به عنوان مرحله نخست یا پیش نیاز همگرایی با اروپا و آمریکا تعریف کرده اند؛ لازم است بدانند روسیه به دلیل تسلط همه جانبه خود بر ارمنستان اجازه چنین همگرایی را به آنان نخواهد داد و اصرار تیم پاشنیان بر این مساله سرنوشت دولت مردان پیشین گرجستان را برای آنان رقم خواهد زد.
در شرایط کنونی آنچه مهم به نظر میرسد اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مجموعهها و شخصیتهای تاثیرگذار در دیپلماسی عمومی و حتی ارامنه مقیم ایران، بایستی دولتمردان ارمنستان را متوجه اشتباه استراتژیک خود کرده و غیر واقع بودن محاسبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی آنان را که چه بسا هزینههای سنگینی برای ارامنه درپی داشته باشد یادآوری کنند.
فرایند قرار گرفتن کارتهای واشنگتن در دست پاشینیان علیه جمهوری اسلامی
اعتراضات آوریل ۲۰۱۸ ارمنستان که در پاسخ به تغییر نظام حکومتی از پارلمانی به ریاستی و برای تثبیت موقعیت سرژ سارکیسیان، نخست وزیر پیشین ارمنستان صورت گرفت سبب حضور سیاستمدار جوانی در عرصه قدرت شد که کار خود را از روزنامه نگاری آغاز کرده بود. شخصیتی به ظاهر مردمی و برخاسته از میان توده مردم که قرار بود با پیاده روی چند صد کیلومتری از گیومری تا ایروان به قهرمان ملی ارمنستان و رهایی بخش موعود از منجلابی شود که طی دو دهه ناسیونالیستهای داشناک توده ارمنی را در آن گرفتار کرده و با در پیش گرفتن سیاست اشغال و نژادپرستی، موجبات انزوای اقتصادی ارمنستان از سوی دو همسایه غربی و شرقی خود را فراهم کرده بودند که از آن جمله میتوان به افزایش بیکاری، موج مهاجرت به خارج از کشور، افزایش فساد و فحشا اشاره کرد.
هرچند این اعتراضات و متعاقب آن روی کار آمدن پاشینیان در ارمنستان موجی از امیدها را در دل توده ارمنی زنده کرد، اما واقعیت امر چیز دیگری بود و خود پاشینیان نیز پس از زمان کوتاهی از تکیه زدن بر مسند قدرت با فوجی از مشکلات روبرو شد که به گفته خود میراث شوم دولتهای قبلی و از جمله حزب جمهوریت و داشناکهای ناسیونالیست بوده است. اما برای واضحتر شدن موضوع روی کار آمدن پاشینیان تحلیل قدرت گیری وی از دید طرفداران ارمنی وی در داخل ارمنستان که برای بهبود وضعیت معیشتی، اجتماعی و سیاسی خود به شخص وی امید بسته بودند کفایت نمیکند و برای شکافتن این مساله باید موضوع را از دید کلانتر و به عبارتی با در نظر گرفتن برنامههای کلان ژئوپلیتیکی حامیان وی در خارج از مرزهای ارمنستان بررسی کرد.
با نگاهی اجمالی به تحولات صورت گرفته در بازه زمانی ماههای مارس و آوریل ۲۰۱۸ میتوان متوجه این نکته ظریف شد که تاریخ خروج آمریکا از برجام و اعمال فشارهای سنگین اقتصادی و سیاسی بر جمهوری اسلامی دقیقا مصادف با تاریخ روی کار آمدن دولت غربگرای پاشینیان در ارمنستان است. به فاصله یک ماه از این تحولات کشمکش میان ترکیه و آمریکا بر سر کشیش صهیونیست-مسیحی (برانسون) که بخشی از دخالتهای آشکار آمریکا در سازمان دهی کودتای نافرجام در ترکیه از طریق وی و از سوی سرویس اطلاعاتی ترکیه مسجل شده بود به اوج خود رسید. سوال این است؛ آیا تمامی این تحولات متصل به مرزهای جمهوری اسلامی ایران یک حادثه بود؟ و آیا سفر جان بولتون به ایروان به فاصله بسیار کوتاهی بعد از روی کار آمدن پاشینیان، اتفاقی بود؟
نیروهای دخیل در روی کار آمدن پاشینیان
با نگاهی دقیق به تحولات صورت گرفته میتوان سه نیروی تاثیرگذار در این موج اعتراضی را برشمرد:
۱. نیروهای رادیکال و مردمی ناراضی از وضع موجود که در واقع میتوان از آنها به عنوان موتور محرکه تمامی حرکتهای میدانی و خیابانی یاد کرد.
۲. نیروی سیاسی لابی ارمنی که در خارج از کشور حضور داشته و از عملکرد حکومت سرژ سارکیسیان در قبال روسیه ناراضی بوده و حمایت خود از نیروهای مخالف داخلی را در برابر حکومت سارکیسیان افزایش دادند.
۳. اما نیروی سوم که در این حوادث نقش حائز اهمیتی داشت و از دید مخاطبین به نحوی غایب بود، دستهای پنهان سناریونویسان آمریکایی و صهیونیستی بود. در ادامه گزارش اهداف رژیم صهیونیستی و آمریکا از حمایت از پاشینیان و دولت غربگرا در ارمنستان و اقداماتی که این دولت از زمان روی کار آمدن در راستای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و حرکتهای اسلامی منطقه، گام به گام در حال اجرا کردن است اشاره خواهد شد.
سیاست پیرامونی صهیونیستها و شراکت ارمنستان در راهبرد امنیتی اسرائیل
بر کسی پوشیده نیست که غربیها در راستای اهداف استعماری خود، غده سرطانی صهیونیزم را به زور و به ضرب گلوله در بیت المقدس یعنی شاهراه جهان اسلام جای دادند و هدف سازماندهی خاورمیانه و جهان اسلام براساس منافع غرب و دولت خود خوانده اسرائیل را برای صهیونیزم جهانی تعریف کردند و رژیم صهیونیستی ماموریت یافت تا از طریق راهبرد اساسی یعنی "قدرت یابی فزاینده" این وظیفه را به نحو احسن بجا آورد، اما مقاومت جنبشهای اسلامی منطقه کار را برای صهیونیستها سخت نمود و به نوعی در انزوای نسبی قرار داد.
صهیونیستها برای شکستن محاصره و انزوای منطقهای خود به سیاست پیرامونی روی آوردند یعنی آنها برای عبور از حلقه مقاومت، راهبرد ارتباط با دولتهای غیرعرب سکولار و گروهای قومی و مذهبی مخالف با وحدت اسلامی را در پیش گرفت
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در شمال ایران (پایگاه گفتمانی جنبشهای اسلامی)، فضای جدیدی را برای تنفس صهیونیستها در ورای سرزمینهای اشغالی فراهم کرد تا با حضور در قفقاز و آسیای مرکزی راهبردهای خود در قبال حرکتهای اسلامی و جمهوری اسلامی را جامه عمل بپوشانند.
صهیونیستها همانند غربیها در مرحله اول سریعا دولتهای جدید سکولار و نسبتا ناسیونالیست قفقاز را به رسمیت شناختند تا مبادا حرکتهای اسلامی قدرت را در این کشورها بدست گیرند سپس به اتفاق غربیها از طریق همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی با همین دولت ها، موجب سرکوبی جنبشهای اسلامی گردید. در حوزه اقتصادی نیز با همکاری در زیرساختهای اقتصادی بخشهای زیربنایی کشاورزی و صنعتی را در اختیار گرفته و برنامههای مربوط به منابع معدنی و انرژی را به سمت منافع خود و غرب هدایت نمودند
متاسفانه حساسیت به حضور صهیونیستها در مرزهای شمالی با لطایف الحیل لابیهای متکی به گفتمان لیبرالی و نگاه منفعتگرای منسوخ در داخل کشور، بجای حساسیت کلی و راهبردی در منطقه قفقاز تنها بر روی مصادیق مربوط به یک کشور مانند جمهوری آذربایجان منوط و محدود شدند و به همین خاطر فعالیتهای راهبردی و اساسی اسرائیل در گرجستان، قزاقستان، قیرقیزستان، ترکمنستان، تاجیکستان و علی الخصوص ارمنستان از دیدهها پنهان مانده است.
اوج حضور و نفوذ اسرائیل و البته آمریکا در ارمنستان را به راحتی میتوان در اعتراضات خیابانی علیه سرژ سارکیسیان مشاهده کرد؛ که با بسیج تودههای مردمی و حمایت رسانهای به راحتی موفق شدند یک دولت غربگرا را در بازه زمانی دو هفتهای در برابر چشم جهانیان در ارمنستان روی کار آورده و طومار جریان قبلی را که حمایت تمام قد روسیه را در تمامی وجوه احساس میکرد در هم بپیچند.
ماموریت پاشینیان و دولت غربگرای وی بعد از روی کار آمدن، علیه جمهوری اسلامی ایران
دولت پاشینیان دقیقا در راستای راهبرد پیرامونی اسرائیل و آمریکا علیه کشورهای مستقل، حرکتهای اسلامی و انقلاب اسلامی اقدام و فعالیت مینماید که در ذیل به مواردی از آن اشاره میشود. همچنین باید به این نکته توجه داشت که صهیونیستها و آمریکاییها در کشورهای مسلمان قفقاز هر چند به دولتهای سکولار نزدیک شده و سعی در پیشبرد اهداف استعماری و ضد اسلامی خود دارند، اما از امکان زیادی برای مقابله با جمهوری اسلامی برخوردار نیستند، زیرا حرکتهای اسلامی در این کشورها، مانع جدی استعمارگران است به همین خاطر در راهبرد پیرامونی، انتخاب کشورهای غیر انقلابی و غیراسلامی برای چنین اهدافی از اولویت بالایی برخوردار است.
۱. حضور پاشینیان در باشگاه آرارات با بنر معروف "قره باغ متعلق به ارمنستان است والسلام" از یک طرف در واقع استارت فعالیتهای وی علیه مواضع رسمی جمهوری اسلامی در مورد قره باغ بود در ثانی تاکتیکی برای ایجاد واگرایی اسلام گرایان، خصوصا حسینیون جمهوری آذربایجان با انقلاب اسلامی بود
۲. بستن تمامی مبادی ورودی ارز به کشور از مبدا ارمنستان و مسدود کردن تمامی حسابهای ایرانیان و حتی ارامنه ایران در سیستم بانکی ارمنستان برای جلوگیری از ورود ارز به کشور، در راستای اهداف سیاسی تحریم آمریکا برای اعمال فشار حداکثری به جمهوری اسلامی ایران و ممانعت از دور زدن تحریمها بود
پیش دستی در بستن مرزهای خود با ایران به محض اعلام وجود ویروس کرونا علی رغم در داخل مرزهای ایران و باز نقش لابی حامی ارمنی در پنهان کردن این امر از دید رسانه و ... جملگی مصادیق بارز باز با کارتهای صهیونیست هاست.
افتتاح سفارت، آخرین پرده تئاتر ایروان ـ تلاویو ـ واشنگتن
موضوع تاسیس سفارت ارمنستان در اراضی اشغالی فلسطین که چندین ماه گذشته به صورت جسته و گریخته در رسانهها دیده میشد در روزهای اخیر بیش از پیش جدیتر شده است. " زهراب مناتسکانیان وزیر امورخارجه ارمنستان اعلام کرده است که هدف ایروان از توسعه روابط دیپلماتیک با اسرائیل آغاز ماموریت جدید در عرصه دیپلماسی است، البته وی در ژانویه سال جاری در مصاحبهای با روزنامه جروزالم پست اظهار کرده بود که ارمنستان به گسترش روابط خود با اسرائیل بهویژه در حوزه نظامی بسیار علاقهمند است. "
به نظر میرسد ارمنستان برای خروج از انزوای اقتصادی و سیاسی که از زمان اشغال قره باغ، سعی دارد تا با برقراری ارتباط دیپلماتیک و نظامی با نیروهای فرامنطقهای خود را از خفه شدن در زیر بار فشارهای اقتصادی و سیاسی رها کند. در این میان نباید فراموش کرد که وعدههای آمریکا، رژیم صهیونیستی و لابی ارمنی خارج نشین، در این خصوص بی تاثیر نبوده است. در ارتباط با این موضوع که واکنش جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود و آیا ارمنستان از واکنش ایران در این موضوع هراس ندارد؟ باید اشاره کرد که تحلیلگران آمریکایی و صهیونیستی به نحوی پاشینیان و دولت متبوع وی را با این توهم اقناع کرده اند که کار جمهوری اسلامی ایران زیر با سنگین تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا طی چند ماه آینده تمام است و نقش ژاندارمی قفقاز را با حل یکجانبه مساله قره باغ به نفع این کشور همچون اقدام یکجانبه در موضوع فلسطین و معامله قرن، به دولت ارمنستان پیشنهاد داده اند؛ و دولت پاشینیان نیز با اتکا به این توهم در حال زمینه چینی برای حضور قدرتمند خود به عنوان بازوی واشنگتن برای دوره پسا جمهوری اسلامی در قفقاز است؛ که البته باید گفت زهی خیال باطل.
ضرورت واکنش قاطع ایران در قبال اقدامات صهیونیستپسند ارمنستان
سکوت نفعگرایان لیبرال و حامیان فعال ارمنی که در پانلها و نشستهای به نفع ارامنه موضعگیری کرده و با ترتیب دادن مصاحبه با وزیر امور خارجه خود خوانده قره باغ، احساسات اسلامی و وطنی مسلمانان قفقاز را جریحه دار میکردند، بسیار معنادار است. کسانی که در برخی روزنامهها برای نفرت پراکنی علیه مسلمانان جمهوری آذربایجان، افراط خواندن حرکتهای اسلامی در دیگر کشورهای قفقاز، از هیچ فرصتی فروگذار نمیکردند. اکنون در قبال افتتاح سفارت صهیونیست گرایان ایروان در تلاویو روزه سکوت پیشه کرده اند؟!
ارمنستان در شرایط فعلی از سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه در محاصره اقتصادی قرار گرفته و تنها مرز زمینی برای ارتباط با جهان خارج از طریق ایران و گرجستان امکانپذیر است که میتواند تنها راه برونرفت ارمنستان از محاصره باشد. مرزهای شمالی آن کشور با گرجستان به دلایل ادعاهای ارضی ارامنه بسیار مشکلزاست و مسیر ترانزیت ایران تنها راه دائمی حملونقل و تجارت برای ارمنستان محسوب میشود. علاوه براین ارمنستان بخش عمده نیازمندی به گاز طبیعی را از ایران تامین کرده و تنها ۱۰ درصد از گاز مورد نیازش را از طریق مرز گرجستان از روسیه خریداری میکند. همچنین ایران و ارمنستان براساس قرارداد تهاتر انرژی منعقده به سال ۲۰۰۴ که اعتبار ۲۰ ساله دارد علاوه بر گاز طبیعی نیازمندی خود به برق را از طریق ایران فراهم میکند. بهطوریکه انتقال برق به ارمنستان به ۴۰۰ مگاوات میرسد. با توجه به نقش تخریبی که دولت کنونی ارمنستان با کارتهای ارائه شده از سوی واشنگتن علیه ایران برعهده گرفته است. جمهوری اسلامی ایران در اسرع وقت باید با بستن مرزهای خود به روی ارمنستان و قطع روابط سیاسی و اقتصادی سیلی محکمی بر دهان مثلث تلاویو-ایروان-واشنگتن بکوبد در غیر این صورت این چرکین هر روز متورمتر خواهد شد.
جمع بندی:
ارمنستان به زمین بازی وارد شده است که بقول خودشان بازیگر اصلی آن صهیونیستها هستند و اهداف زیر را در راستای قدرتیابی فزاینده تعقیب میکنند:
۱. نزدیکی با ممالک غیرعرب و غیرمسلمان
۲. نزدیکی به کشورهای حاشیه امنیتی مرکز انقلاب اسلامی مانند ارمنستان، گرجستان
۳. محدود کردن حوزه نفوذ جمهوری اسلامی و دولتهای اسلامگرا در قفقاز
۴. بدست گرفتن زیرساختهای اقتصادی کشورهای مسلمان قفقاز
۵. مهار اسلامگرایی در قفقاز، جلوگیری از ائتلاف حرکتهای اسلامی
۶. همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولتهای سکولار قفقاز و جلوگیری از قدرت یابی جنبشهای اسلامی
۷. نفوذ در ارتش کشورهای مسلمان از طریق فروش تسلیحات و غیر مردمی کردن آن
۸. حمایت و شکل دهی به حرکتهای قومی و مذهبی ضداسلامی
۹. به انزوا کشیدن جمهوری اسلامی و متوقف کردن اهداف انقلاب اسلامی
۱۰. به بن بست کشیدن آرمانهای نئوارو آسیاگرایی روسیه
با توجه به موارد یاد شده به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران میتواند در روابط خود با ارمنستان تجدیدنظر کرده و برای جلوگیری از نفوذ صهیونیستها به حاشیه امنیت ایران اقدامات راهبردی اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی را علیه ارمنستان بکار گرفته و مناسبات خود را با کشورهای مسلمان منطقه تقویت کرده و حصار امنیتی قدرتمندی را مقابل به اصطلاح ائتلاف راهبردی ایروان ـ تل آویو ـ واشنگتن ایجاد کند و همه اقدامات لازم را برای قدرت یابی حرکتهای اسلامی در منطقه بکار گیرد و جنبشهای اسلامی منطقه هم میبایست این تهدیدات را جدی تلقی کرده و راهبرد قدرت یابی فزاینده خود را برای مقابله با این نوع تهدیدات در پیش گیرند.
>>> در این باره بیشتر بدانیم و بخوانیم...
اعزام سفیر ارمنستان به اسراییل؛ بازی سیاسی مخاطرهآمیز نیکول پاشینیان
آرمن سرکیسیان، رئیسجمهور ارمنستان در فرمان انتصاب آرمن سمباتیان، سفیر ارمنستان در سرزمینهای اشغالی، تغییراتی ایجاد کرد که براساس آن محل اقامت سفیر ارمنستان از ایروان به تلآویو تغییر میکند. به گزارش پایگاه خبری حقایق قفقاز از رادیو ارمنستان، این اقدام بنا به توصیه نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان و تصمیم رئیسجمهور این کشور محقق شده است. براین اساس در حکم انتصاب سفیر ارمنستان در ۳۱ مارس ۲۰۱۸ کلمات «اقامت در ایروان» با کلمات «اقامت در تلآویو» اصلاحشده است.
نخستوزیر ارمنستان در سپتامبر ۲۰۱۹ و در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک اعلام کرد که مایل است سفارت این کشور در تلآویو را در اسرع وقت افتتاح کند. دلیل این تصمیم را نیز حصول اطمینان از توسعه پایدار روابط دوجانبه میان این کشور با رژیم صهیونیستی اعلام کرد.
تحلیل رویداد
بطور قطع هر کشوری در داشتن یا نداشتن و تنظیم سطح روابط با دیگران دارای آزادی عمل است و تمام قوانین و حقوق بینالمللی هم بر این حق تصریح دارد. بر این اساس در بدو امر شاید اینگونه به نظر برسد که چه مانعی برای این تلاشهای دولت ارمنستان وجود دارد. ارمنستان یک کشور با ملت دیرینه است که هزاران سال تمدن و فرهنگ داشته و همواره در طول تاریخ یکی از قومیتهایی بوده که بهترین حسن همجواری را با ایران و ایرانیان داشته است. گر چه در طول تاریخ چند هزار سال اخیر این کشور و قوم غالباً در قالب حاکمیت سرزمینی ایران بوده است.
جنگهای ایران و روس در اوایل قرن نوزده میلادی باعث جدایی نواحی شمالی ایران و از جمله مناطق ارمنینشین شد. مرارتها و محنتهای وارده بر این مردم در طول این جنگها و اشغالگریها باعث شد تا آنها برای حفظ جان و مال و فرهنگ و سرزمین خود از هیچ تلاشی فروگذار نکنند. تلاش این مردم در کنار دسیسههای اشغالگران و تحولات پس از آن در اروپا و جهان؛ باعث رشد شدید احساسات ناسیونالیستی شد. احساساتی که در واقع واکنشی طبیعی برای محافظت از خود در برابر هجوم نیروها و فرهنگهای مهاجم بود. تداوم و غلیان این احساسات و تلاش برای کسب مجدد استقلال و آزادی باعث شد تا در برهههای مختلف با همسایگان خود درگیر شوند. درگیری ارامنه با ترکها در غرب که باعث به وجود آمدن شائبه قتلعام ارامنه در جنگ جهانی اول شد، درگیری با آذریها در شرق که بحران اشغال قرهباغ و قتل و خونریزیهایی که تا الآن هم ادامه داشته است را در پی داشته و نزاع با گرجستان بر سر مالکیت بر چند استان جنوبی این کشور و احقاق حقوق ارامنه گرجستان از جمله این واکنشها است که پیامدهای آنها تا حال حاضر نیز ادامه داشته و بر همه شئون داخلی و خارجی ارمنستان و ارامنه جهان سایه انداخته است.
جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ همواره در تلاش بوده است تا به احقاق حقوق مستضعفین جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان اهتمام ورزد. در این راه نیز هزینههای زیادی را متحمل شده است که از تحمیل جنگ خانمانسوز هشتساله و ترور نخبگان و مسئولان آن گرفته تا تحریمهای شکننده طولانیمدت را شامل شده است. با این وجود تلاش کرده تا رعایت حسن همجواری سرلوحه رفتارش با همسایگان باشد بهویژه اینکه این همسایگان روزگاری نهچندان دور جزء قلمرو همین سرزمین بودهاند.
مسئولان ارمنستان از هرگونه اقدامی که بوی خصومت میدهد بایستی دوری کنند. یکی از موارد این خصومت ورزی که اخیراً خبرساز شده است فضا دادن و توسعه روابط با دشمن خونی ج. ا. ایران و مسلمانان و آزادی خواهان جهان یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی است. در طول سالهای پس از استقلال ارمنستان از شوروی گرچه این کشور همراه با بقیه کشورهای تازه استقلالیافته ابتدا از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سر باز زد و این رژیم را نامشروع و اشغالگر نامید، اما با فشارهای بینالمللی و بهویژه لابیهای صهیونیستی؛ رویه خود را از سال ۱۹۹۲ عوض کرده و آرامآرام به سمت بهبود روابط با این رژیم حرکت کردند.
گرچه در طول سالهای اخیر گاهی مقامات ارمنستان یا رژیم صهیونیستی به سرزمینهای یکدیگر سفر میکردند و بعضاً تفاهمنامههای مختصری هم امضا میکردند، اما به دلایل مختلف روابط دو کشور رشدی نداشت. دو دلیل عمده در این راه وجود داشت اول اینکه رژیم صهیونیستی بر روی توسعه روابط با دو کشور همسایه ارمنستان یعنی ترکیه و جمهوری آذربایجان سرمایهگذاری کرده بود و البته که به این روابط هم بهشدت نیاز داشت. نسلکشی ارامنه موضوع دیگری بود که به دلیل روابط گسترده رژیم صهیونیستی با ترکیه؛ بر سر عادیسازی روابط ارمنستان با رژیم صهیونیستی مانع ایجاد میکرد. مرور زمان و تقویت اقتصادهای پیرامون ارمنستان و عقبماندگی این کشور؛ باعث شد تا مقامات این کشور به فکر توسعه روابط با بازیگران فعال و اثرگذار منطقه و دنیا بیفتند. نتیجه این تفکر؛ در پیش گرفتن سیاست موازنه قوا و روابط با قدرتها و بازیگران خارج از منطقه بود. یعنی بهاشتباه بهجای اینکه به این فکر بیندیشند که روابط خود را با همسایگان بهبود بخشیده و با در پیش گرفتن حسن همجواری با کشورهای پیرامون خود؛ راه دوستی و پیشرفت را بپیمایند، به این سمت حرکت کردند که با توسعه روابط با نیروهای بیرون از منطقه؛ مسائل و چالشهای خود را حل کنند، حتی اگر این نیروها؛ یک رژیم جعلی و اشغالگر باشد.
توسعه روابط ارمنستان بارژیم صهیونیستی نافی حسن همجواری دو کشور است. مقامات و دولت ارمنستان بهخوبی میدانند که در نزاع با جمهوری آذربایجان برخلاف همه رویههای بینالمللی بخشهایی از خاک یک کشور همسایه را اشغال کرده و مردم آنجا را کشته و آواره کردهاند و این اقدام در حقوق بینالملل؛ از مصادیق جنایت علیه بشریت و نقض بسیاری از قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل محسوب میشود. در عین حال واضح است و همگان بهخوبی میدانند که اگر ج. ا. ایران در سه دهه اخیر در حمایت از جمهوری آذربایجان پیش رفته و اقدام به بستن مرزها و ممانعت از ترانزیت کالا و انرژی به این کشور میشد؛ قطعاً ارمنستان نمیتوانست تا الآن ۲۰ درصد از خاک یک کشور دیگر را در اشغال خود نگهداشته و الآن هم به سمت توسعه روابط با یک رژیم اشغالگر حرکت کند.
تبادل سفیر بین جمهوری ارمنستان با رژیم اشغالگر قدس که ظاهراً قرار است در تاریخ ۳۰ مارس (۱۱ فروردین) صورت گیرد این توقع را در بین آحاد جامعه ایران ایجاد میکند که مسئولان یک واکنش قاطع نشان دهند. این واکنش میتواند از تغییر رویکرد نسبت به مسئله قرهباغ تا ایجاد محدودیت در تبادلات مرزی و هوایی با این کشور باشد. چنین اقدامی یعنی تشدید محاصره ارمنستان از سه وجه شرق توسط جمهوری آذربایجان، از جنوب توسط ج. ا. ایران و از غرب هم توسط جمهوری ترکیه خواهد بود. قطعاً اینگونه رفتارها با رویکرد انسان دوستانه ج. ا. ایران که بههیچعنوان خواهان آزار و اذیت همسایگان خود نیست، مطابقت ندارد؛ لذا مسئولان و مقامات دولت همسایه؛ یعنی ارمنستان؛ باید بهگونهای رفتار کنند که مقامات کشور ما هم ناچار از اقدامات خلاف میل خود نشوند.
نتیجهگیری
رویکرد حسن همجواری جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخ همواره زبانزد عام و خاص بوده و تلاش کرده است تا بهویژه در چند دهه اخیر با دوری از ورود به روابط دوجانبه همسایگان؛ استقلال آنها را بهصورت عملی و واقعی به رسمیت بشناسد. بعضی مواقع رفتارهای بعضاً خصمانهای هم از سوی همسایگان رخداده که بازهم با رأفت ج. ا. ایران مواجه شده است. اما این رفتارهای دولتهای همسایه تا جایی میتواند ادامه داشته باشد که به کیان سرزمینی و امنیت ملی ج. ا. ایران خدشه وارد نکند. افتتاح سفارت ارمنستان در تلآویو و بهطور متقابل افتتاح سفارت رژیم صهیونیستی در ایروان؛ به معنی باز کردن جای پای دشمن شماره یک آن در گستره مرزهای شمالی ج. ا. ایران است که بهشدت با تأمین امنیت ملی آن در تضاد است. این امر بهویژه با توافقات لغو روادید بین دو کشور ج. ا. ایران و ارمنستان هم حساستر میشود، چون مقامات ایران تا الآن اینگونه میاندیشیدهاند که اینگونه توافقات و رفتوآمدها؛ باعث تداوم دوستی ملتها و گردش سرمایه و توسعه دو طرف میشود، اما اگر قرار باشد که در آنجا؛ سفارت یک کشور دشمن راهاندازی شود، انتظار از دولت ارمنستان این است که با رعایت حسن همجواری؛ مصالح ج. ا. ایران را هم محترم شمارد و از توسعه روابط با رژیمی که از هیچگونه دشمنی در حق ملت و دولت آن فروگذار نکرده است، دوری کند.
زیانهای محتمل گشایش سفارت ارمنستان در تل آویو
به باور کارشناسان امور ارمنستان، گشایش سفارت این کشور در تل آویو زیانهای جدی متوجه ارمنستان خواهد کرد:
۱- در شرایطی که به علت رونمایی اخیر از طرح آمریکایی ـ صهیونیستی معامله قرن برای پایمال کردن کامل حقوق ملت مسلمان فلسطین، تمامی ملل اسلامی احساسات جریحه دار شدهای دارند، و حتی برخی دولتهای عربی وابسته به غرب نیز ناگزیر به اعلام موضع مخالف با این طرح شده اند، ارمنستان بدترین شرایط را برای گسترش روابط با اسراییل انتخاب کرده است. در این شرایط، ارمنستان به عنوان کشوری که بر سر بحران قره باغ با جمهوری آذربایجان دچار مناقشه سیاسی است، در صورت گشایش سفارت در تل آویو خواه نا خواه پیام منفی و زنندهای به جهان اسلام و بخصوص ملتهای مسلمان ارسال خواهد کرد. قطعا ارسال پیام غیردوستانه از سوی ارمنستان به جهان اسلام به ویژه در شرایط موجود عاقلانه نیست و این برداشت را تقویت میکند که در اتخاذ این تصمیم منافع ارمنستان و ارامنه، قربانی خواسته ترامپ، رییس جمهوری خودکامه آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است. طبعا مسلمانان جهان که دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی را طی سالها و بخصوص ماههای اخیر بیش از پیش احساس کرده اند، در صورت مشاهده این رویکرد از ارمنستان، نگاهی مشابه رژیم اشغالگر قدس و آمریکا به ارمنستان خواهند داشت.
۲- ارمنستان روابط حساس و راهبردی با جمهوری اسلامی ایران دارد و نادیده گرفتن اهمیت این روابط در مقابل گسترش روابطی با رژیم صهیونیستی که آیندهای مبهم و حتی مخاطره آمیز دارد، دور از منطق و عقل سلیم است. گرچه ممکن است این تصور پیش آید که به علت غیرمسلمان بودن ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران حساسیت چندانی به گشایش سفارت ارمنستان در تل آویو بروز نخواهد داد، اما خویشتنداری دیپلماتیک و سیاسی تهران به معنای کاهش حساسیت عمومی ایران به هر نوع گسترش روابط همسایگانش با دشمنی همچون رژیم صهیونیستی نیست. زیرا، رژیم صهیونیستی آشکارا و با وقاحت دشمنی خود با ایران را ابراز و اجرا کرده است و برغم تمامی پنهان کاری هایش، تلاش موذیانه این رژیم برای سوء استفاده از کشورهای همجوار برای ضربه زدن به ایران موضوعی پنهان نیست که مقامات ارمنستان از آن اطلاع کافی نداشته باشند. بخصوص که رژیم صهیونیستی از روابط دیپلماتیک و سیاسی و امنیتی و نظامی و حتی به اصطلاح همکاری در زمینههای کشاورزی و راه سازی و پزشکی و اجرای طرحهای این چنینی به عنوان پوششی برای اجرای طرحهای خصمانه و جاسوسی و ضدامنیتی خود علیه ایران استفاده میکند. قطعا ارمنستان نیز در صورت گسترش روابط با رژیم صهیونیستی، همانند جمهوری آذربایجان به میدانی برای این نوع دسیسههای رژیم صهیونیستی تبدیل خواهد شد و بدبینیهای جدی را در منطقه ایجاد خواهد کرد.
۳- روسیه به عنوان قدرتی که در سطح جهانی بازیگری میکند، برغم این قدرت خود و برغم روابط نزدیکی که با رژیم صهیونیستی دارد، طی سالهای اخیر بخصوص در جریان بحران سوریه، زیانهای جدی از نیرنگهای رژیم صهیونیستی متحمل شده است که خدعههای ارتش رژیم صهیونیستی بعضا منجر به سرنگونی هواپیماهای روسیه در سوریه نیز شده است. از این رو، شک و نگرانی روسیه از ناحیه رژیم صهیونیستی در طول دوره موجودیت منحوس این رژیم و تاریخ روابط مسکو – تل آویو، هم اکنون در بالاترین سطح خود میباشد که میتوان گفت این شک و نگرانی روسیه از ناحیه رژیم صهیونیستی بی سابقه است. در چنین شرایطی، بی اعتنایی ارمنستان به ملاحظات روسیه در قبال رژیم صهیونیستی نامعقول است. بخصوص که روسیه مهمترین شریک سیاسی و تجاری و نظامی و امنیتی و فرهنگی ارمنستان در منطقه و جهان است. قطعا صهیونیست در صورت نفوذ بیشتر در ارمنستان، سعی خواهند کرد بر روابط ارمنستان با روسیه نیز تاثیر منفی بگذارند؛ بنابراین روسیه نیز در باطن نظر خوبی به گشایش سفارت ارمنستان در تل آویو نخواهد داشت.
۴- روابط ارمنستان با ترکیه طی سالهای اخیر برغم تمامی تلاشها برای بهبود مناسبات میان دو کشور، هیچ چشم انداز روشنی ندارد و حتی در سالهای اخیر برخی مقامات ترکیه و از جمله شخص رجب طیب اردوغان تهدیدهای آشکاری علیه ارمنستان به بهانه بحران قره باغ و در حمایت از جمهوری آذربایجان بیان کرده اند یا دستکم با این نوع تهدیدها به مانورهای سیاسی اقدام کرده اند. در همین حال، دولت اردوغان در ترکیه بخاطر اشتباهات راهبردی ناشی از تبعیت از سیاستهای کلان غرب و جریان صهیونیسم، در وضعیت شکنندهای در منطقه قرار دارد و ناگزیر شده است هر از گاهی این شکنندگی را با تحرکات ماجراجویانه منطقهای در شمال عراق و سوریه و لیبی جبران کند و دامنه این نوع ماجراجوییها در صورت کسب بهانههای جدید میتواند حتی به ناحیه قره باغ نیز گسترش یابد. موضع گیریهای تند و آتشین گاه و بی گاه رجب طیب اردوغان در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی نیز از دیگر ترفندهای اردوغان برای پنهان کردن شکستهای ترکیه بخاطر گیر افتادن در چنبره سیاستهای غرب میباشند. در چنین شرایطی، گشایش سفارت ارمنستان در تل آویو ممکن است به دستاویز جدیدی برای تنش میان ترکیه و ارمنستان تبدیل شود. بخصوص که آنکارا از منظر همبستگیهای ترک گرایانه با جمهوری آذربایجان نیز تظاهر به این میکند که اجازه نمیدهد ارمنستان در معادلات و مناسبات منطقهای موازنه را به نفع خود تغییر دهد و از این رو، ترکیه مناسبات جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی را بر مناسبات ارمنستان با همین رژیم ترجیح میدهد؛ بنابراین، هر حرکتی برای گسترش مناسبات ارمنستان با رژیم صهیونیستی از دید ترکیه نیز دور نخواهد ماند و امکان هر نوع بهره برداری ماجراجویانه از آن برای آنکارا را نیز فراهم خواهد کرد.
۵- گشایش سفارت ارمنستان در تل آویو، نوعی دلگرمی و پیروزی برای لابی جهانی صهیونیست تلقی خواهد شد که همواره در رقابتی تنگاتنگ با لابی ارمنی قرار دارد. لابی صهیونیست به این باور خواهد رسید که نهایتا توانسته است پس از نزدیک به سه دهه از استقلال ارمنستان، ارامنه را مجبور به گشایش سفارت در تل آویو با چشم پوشی بر تمامی منافع ارمنستان و قبول مخاطرات ناشی از آن بکند. ایجاد این نوع احساس پیروزی و برتری لابی صهیونیستی قطعا تاثیر روانی منفی جدی در رقابتهای لابی یهود با لابی ارمنی خواهد داشت. بخصوص که ارمنستان بدون گرفتن هیچ گونه امتیازی حاضر به گشایش سفارت در تل آویو شده است. ارمنستان و لابی ارمنی سالها برای به رسمیت شناختن شدن نسل کشی ارمنی در کنست اسراییل تلاش کرده اند و صهیونیستها برغم تمامی بازیهای سیاسی و بهره برداریهایی که از طرح گاه و بی گاه موضوع نسل کشی ارمنی در کنست برای تحت فشار گذاشتن ترکیه به راه انداخته اند، هیچ گاه حاضر به شناسایی رسمی آن نشده اند و در مقابل، اکنون ارمنستان در شرایطی که همواره از صهیونیستها جواب منفی شنیده و هیچ امتیازی دریافت نکرده است، به خواسته رژیم صهیونیستی برای گشایش سفارت در تل آویو تمکین میکند که چنین تمکین عاجزانهای، قطعا مطالبات صهیونیستها از ارمنستان را چندبرابر خواهد کرد.
در نتیجه، با توجه به اینکه به زیانهای مترتب بر گشایش احتمالی سفارت ارمنستان در تل آویو، موارد بیشتری را نیز میتوان اضافه کرد، به نظر میرسد هنوز برای تجدیدنظر ارمنستان در این تصمیم بی فایده و زیانبار وقت باقی مانده است.
قره باغ پاره تن اسلام است و اشغالگران ارامنه باید از این خاک بیرون برن.
قره باغ پاره تن اسلام است و اشغالگران ارامنه باید از این خاک بیرون برن.