پخش زنده
امروز: -
ایران با استفاده از تجربیات جنگ هشت ساله با عراق و با مشاهده و مطالعه الگو جنگ های آمریکا در منطقه و مقتضیات و بضاعت محدود کشور الگو و مدل نبرد در سطح جهانی را پیاده سازی کرد تا در صورت بروز هرگونه تهاجمی قدرت مقابله و تاب آوری و مقاومت کشور را بالا ببرد و در نهایت بر دشمن فائق شود.
پژوهش خبری صدا وسیما: مشاهده و رصد بیماری جهان گیر کرونا از همان شیوع این بیماری در چین آغاز شد و بررسی تجربیات آن تا سالیان پس از این نیز ادامه خواهد داشت.
یکی از مهم ترین مواردی که نیاز به بررسی دارد و پس از این نیز تلاش های زیادی را مصروف خود خواهد کرد تبیین الگو و مدلی واحد و جهانی برای مقابله با پاندمی های مشابه است. الگو و مدل کارآمدی که در هر نظام سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ای و در هر اقلیم و جغرافیایی پاسخگوی متغیرهای فراوان این نوع از فراگیری جهانی باشد.
مشاهده رفتارهای کشورهای گوناگون از چین و ژاپن و کره جنوبی و هنگ کنگ و سنگاپور تا ایران و ایتالیا و این روزها آلمان و فرانسه و انگلیس و آمریکا حاکی از رفتار و مدلی ملی است که برآمده از همان متغیرهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و جغرافیایی این کشورها می باشد مدلی که در برابر یک چالش واحد جهانی و یک مسئله واحد جهانی کارآمد نیست.
کرونا ویروس در همه جا کرونا ویروس است و همه جا با انسان سروکار دارد فارغ از پیش فرض های پررنگ این روزها که ممکن است این بیماری مهندسی شده و دستکاری خود انسان و حمله بیولوژیک یا فرار تصادفی ویروس باشد. لذا پاسخ به یک چالش و مسئله جهانی نیز اگر می خواهیم که کارآمد و موثر و کم هزینه باشد بایستی در مقیاسی جهانی و واحد باشد که در این صورت نیازمند الگو و مدلی واحد و جهانی است.
مهم ترین راهبرد عقلانی و علمی و توصیه شده برای پیشگیری از شیوع جهانی شکستن چرخه تصاعدی شیوع است. خصوصا که در مورد این نوع ویروس فاصله آلودگی به ویروس و بروز نشانه های بیماری به قدری زیاد است که نرخ آلودگی آن را بسیار بالا می برد.
هر الگو و مدلی که بخواهد شکل بگیرد بایستی با توجه به این مقدمات شکل بگیرد.
مشاهده بیماری و گسترش آن نشان داد که محاسبات مبتنی بر همکاری و مشارکت مردم و حتی واکنش دولت های گوناگون در جهان پاسخگو و کارآمد نیست .
قرنطینه به معنای گسترده و محاصره یک شهر یا منطقه جغرافیایی نیز تبعات متعددی دارد که مدیریت متمرکز بر بیماری و مقابله واحد با آن را دچار شکست می کند.
پس چه الگو و مدلی می تواند فرصت مهار بهینه و موثر پاندمی را پاسخگو باشد؟
اگر دقت کنیم گسترش ویروس تابعی از الگوها و مدل های ارتباطی مانند شایعه است. در زمان رسانه های جمعی متمرکز سرعت انتقال شایعه چهارصد کیلومتر در ساعت بود . امروز با توجه به وجود اینترنت و پدیده " موبایل رسانه" سرعت گسترش شایعه به هزاران کیلومتر رسیده است.همین الگو با کم و بیش تفاوت و اندک اغماضی بر پاندمی حاکم است اما از همان الگوی ارتباطی مشابه برخوردار است. انتقال فرد به فرد در بیماری و پرواز یک آلوده از مثلا ژاپن به آمریکا یا از چین به ایران طی چند ساعت مشابه انتقال شایعه از یک قاره به قاره ای دیگر طی چند ثانیه است.
در مقابله با هر دو اینها یعنی ویروس به معنای یک اختلال پزشکی و شایعه به معنای یک اختلال رسانه ای نیازمند قطع این چرخه هستیم.
با تمرکز بر این ایده قطع چرخه در بستر سیاسی و اجتماعی ناگزیر از رفتارهای قهرآمیز و سخت مانند قرنطینه کامل و در مقابل آن رفتارهای سلیقه ای و جزیره ای نخواهیم بود بلکه می توانیم با بهره گیری از مدل های ارتباطی کمک کنیم تا این چرخه انتقال بر بستر ارتباط شکسته شود.
گمان می کنم چنین الگو و مدلی مشابه به آنچه گفتم نزد ماست و امروز روزی است که می توان آن را به صحنه و میدان عملی آورد و کارآمدی آن را در پاسخگویی به چالشی جهانی اثبات کرد.
ایران با استفاده از تجربیات جنگ هشت ساله با عراق و با مشاهده و مطالعه الگو جنگ های آمریکا در منطقه و مقتضیات و بضاعت محدود کشور الگو و مدل نبرد در سطح جهانی را پیاده سازی کرد تا در صورت بروز هرگونه تهاجمی قدرت مقابله و تاب آوری و مقاومت کشور را بالا ببرد و در نهایت بر دشمن فائق شود.
دو ویژگی مهم این مدل جنگ که نبرد علوی نام دارد بر استقلال واحد های کوچک استانی و پیشگیری از گسترش جنگ از یک منطقه جغرافیایی به منطقه مجاور و به معنای دیگر شکستن چرخه انتقال و گسترش جنگ به سطحی گسترده است.
در این دکترین که زیرساخت ها و ابزار آن نیز طی سالیان طولانی بعد از تصویب آن در صنایع نظامی و لجستیک جنگ فراهم شده است و نمونه هایی مشابه آن در ریشه کنی داعش در عراق و سوریه کارآزمایی شده است مدیریت و تمرکزی واحد در قالب پروتکل ها و برنامه هایی پیش بینی شده وجود دارد که همه شبکه به صورت هماهنگ به پیشبرد آن کمک می کنند.
فرض در نبرد علوی گسستگی شبکه های ارتباطی و جداافتادگی واحد های منطقه ای از مدیریت و فرماندهی مرکزی است. بدترین سناریو ممکن در هر جنگی قطع ارتباط نیرو از فرماندهی و جزیره ای و پراکنده عمل کردن نیروها در صحنه عمل میدانی است فرضی که دکترین نبرد علوی بر پایه این گسستگی شبکه ارتباطی و فرماندهی متمرکز و واحد در میدان نبرد شکل گرفته است. بر این اساس هر استان کشور به یک واحد مستقل تبدیل شده است تا در هنگام معرکه و قطع ارتباط دچار فروپاشی نگردد. این تقسیم بندی نبرد موزاییکی نام دارد. در نبرد موزاییکی هر استان دارای یک سپاه است که بایستی بتواند تمامی نیازهای لجستیک و نظامی و تجهیزاتی و پزشکی و امدادرسانی و ارتباطی و حمل و نقلی خود را در محدوده استان یا همان موزاییک خود داشته باشد و از قطع ارتباط دچار سردرگمی و نگرانی نشود. در چنین حالتی با پیروی از پروتکل های واحد و بدون توجه به چگونگی وضع در واحدهای همسایه و موزاییک های کناری می داند که چراغ خاموش عمل می کند اما کور عمل نمی کند.
تقسیم واحدهای جغرافیایی به مناطق کوچک مدیریت جنگ و فهم روابط حاکم بر میدان های کوچک تر را بسیار راحت تر از مدیریت جنگ و فهم روابط متغیرهای صحنه میدانی در یک مقیاس بزرگ تر می کند.
در مقابله با پاندمی ما شاهد اختلال در فهم درست از روند و فرایند های رسانه ای و اجتماعی و فرهنگی و پزشکی و سیاسی و در نتیجه شاهد روند آزمون و خطا در مقابله با این فراگیری در همه کشورها هستیم.
حال بیاییم الگو و مدل نبرد علوی و جنگ موزاییکی را برای مقابله با ویروس کرونا در کشور خود در حد توان و بضاعت پیاده سازی و مشابه سازی کنیم.
در صورت بهره گیری از چنین مدلی در مبارزه با کرونا :
_با استفاده از الگوی نبرد علوی قرنطینه خودخواسته می شود بدون آن که مدیریت استان و مردم از بابت جداافتادگی از کشور دچار نگرانی و سردرگمی و اضطراب شوند.
کلیه نیازهای این استان در خود آن وجود دارد و نیازمندی های دیگر آن که موجود نیست یا دچار کمبود می شود از واحد های همجوار و موزاییک های کناری پشتیبانی می شود.
یکی از نگرانی های مردم خسارات ناشی از این جداافتادگی است. فرض کنیم دختری مجرد مادر زمینگیر خود را برای ساعتی تنها گذارده و برای سفری چند ساعته به تهران آمده است . در حالت قرنطینه هیچ منطقی و قانونی و نیرویی نمی تواند این دختر را از شکستن قرنطینه و فرار از آن مانع شود و اگر هم بشود وضع مادر او در خانه چه می شود. این مثال را به موارد مشابه و متعدد ممکن تعمیم دهید .حتی تصور آن دلهره آور است.
اما در نبرد علوی چنین احتمالی از بین می رود زیرا مدیریت متمرکز و فرماندهی واحد با استفاده از پروتکل های واحد در عین مدیریت و محدودیت در رفت و آمد جایگزینی برای رفت و آمدهای ضروری در نظر می گیرد. در کنار رفت و آمدهای فرماندهان و نیروهای میدانی مکانیزمی طراحی می شود که چنین افرادی نیز بتوانند با استفاده از شبکه حمل و نقلی متمرکز و تحت نظارت فرماندهی متمرکز با رعایت ضوابط بهداشتی و گندزدایی افراد این شبکه حمل و نقلی و تجهیزات آن ضمن پیشگیری از شیوع به چنین نیازهایی نیز پاسخ دهد.
یکی از ویژگی های پاندمی کرونا نرخ رشد سریع آن و همزمان نرخ پایین کشندگی این بیماری است. هم کناری این دو ویژگی منجر به عدد بزرگی از مرگ و میر نهایی است. این دو ویژگی باعث می شود که در حلقه آخر که نیاز به مراقبت های Icu می باشد با انباشت و تراکم بیماران در آستانه مرگ روبرو شویم و تهیه و تجهیز امکانات و مراقبت های Icu در سطح پاندمی به آسانی ممکن نیست لذا به بزرگی عدد مرگ و میر می انجامد.
در حالت استفاده از الگو و مدل نبرد علوی که اصل بر استقلال واحد های کوچک تحت مدیریت فرماندهی پروتکل های متمرکز است ما با چنین انباشتی از بیماری ها در حلقه آخر روبرو نخواهیم شد. در چنین حالتی تمامی افراد مشکوک و آلوده در خانه تحت مراقبت قرار می گیرند و نیروهای میدانی تحت فرماندهی واحد امکانات خودمراقبتی و درمانی را به کوچکترین مقیاس های جغرافیایی این الگو یعنی خانه ها خواهد رساند و بیمار از راه دور پایش منظم و مستمر خواهد شد و در صورت نیاز به مراجعه باز مدیریت واحد اقدام به انتقال بیمار خواهد کرد.
به هر یک از حوزه ها و پیش نیازهای ممکن که سرک بکشیم و با این الگو مطابقت دهیم پاسخ مناسب و مطلوب دریافت می کنیم.
در هر حال در این شرایط جهانگیری بیماری نیاز است تا چنین مباحثی طرح گردد تا با بررسی ابعاد متعدد این پدیده کمک شود به الگو و مدلی در مقیاس جهانی دست یابیم.
تصور من این است که این الگو و مدل نزد ماست و می تواند مورد ارزیابی و راستی آزمایی های بیشتر تئوریک و میدانی قرار گیرد.
پژوهشگر: محمدرضا دامرودی
این استراتژیک های جنگی در مقابله با ویروس جوابگو نیست . پیاده سازی استراتژی نیازمند منابع هست ....