به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران، نوروز خوانی، آیین سه هزار سالهای است که از نیمه اسفندماه در مناطق مختلف استان مازندران اجرا میشود و نوروز خوانان، با حضور در شهرها و روستاها، شادباش آمدن بهار را میدهند.
مازندران از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیل آریایی برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه؛ مراسمهای باستانی و به دلیل علاقه به دین و مذهب، مراسم مذهبی با شکوهی در این دیار کهن برگزار میشود. پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی درآمیخته و بنا بر این شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است
در نوروز خوانی افرادی که به آنها نوروز خوان گفته میشود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دوره گردی به شهرها و روستاهای مختلف میروند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه میخواندند. این اشعار به زبان فارسی و یا زبانهای محلی بود و پس از اسلام اغلب پس از ستایش خدا در مدح امامان شیعه گفته میشده است.
باد بِهارون بِیَمو / نِئروز سِلطون بِیَمو
مژده هادین دوستان رِ / گل بیَمو گلستون رِ
بهار آمد بهار آمد خِش آمد / علی با ذولفقار آمد، خوش آمد
نِئروزتان نِئروز دیگر / شِه ما رِ سال نِئ بووئه مِوارِک
نوروز خوانی، گونهای از آواز خوانی ایرانی است که در گذشتههای دور در سرزمین پهناور ایران اسلامی رواج داشت و در حال حاضر این آیین بیشتر در استانهای مازندران و گیلان اجرا میشود و به تاکید کارشناسان، دلیل اصلی اجرای این آیین بشارت نوروز به مردم بود که متاسفانه به دلایل مختلف شاهد از میان رفتن آن در جامعه هستیم.
صورت معمول این آیین در روستاهای مازندران بدین صورت است: هنگامی که نوروزخوانان وارد محلی میشوند یکی از آنها نوروزخوانی را انجام میدهد و دیگری یا همراهان وی بعد خوانش اشعار توسط نوروزخوان اصلی، آن شعر را تکرار میکنند و یکی از آنان به انجام حرکاتی نمادین که شادی بخش باشد روی میآورد.
نوروزخوانان وقتی در حیاط خانهای وارد میشوند، صاحبخانه را به نام صدا میزنند و با بکار بردن نام وی در شعر نوروزخوانی، از وی تقاضای مژدگانی میکنند. برای مثال در برخی اشعار این گونه بیان میشود: " مشتی گوهِرِ مهربون، خِنِهی جا بِرو بیرون، بموئه نوروزِخون، … " یا در جایی دیگر " صد سِلامُ و سی عَلِیک، بِرار سلامَ عَلِیک، ته سِرپیششِ زممه پا، ته جا گیرمه جِمه تَنخا، باد بهارون امده، نوروز سلطون آمده، مژده دهید دوسِتان، گل در گلستون آمده " و یا " مشت عمویِ با ایمون، شَکِرِ شیرین ته زِبون، صَدِف هَسسه ته دندون، انعام ر بیار بیرون"، " مشتی هاجر باوفا، خنه جا برو دیا، سننخ در رِ هاکِن وا، انعامِ تو هاده اِما"
اشعار این گروهها که با همراهی ساز و پاسخ همخوانان خوانده میشود مردم شهر و روستا را دعوت میکند که برای تبریک چیزی به نوروزخوان بدهند و البته باید یادآور شوم که نوروزخوانان این انعام را در قالب شعر در میآورند و بیان میکنند. به عبارتی دیگر انعام را از صاحبخانه درخواست میکنند. در این هنگام افراد صاحبخانه به پاس آنکه این نوروزخوانان آمدن بهار و سرزندگی را به خانواده آنها مژده داده و شادی را به خانه شان آورده بودند، مقداری میوه، شیرینی، تخم مرغ، برنج، پول یا هر چیز دیگری را به آنها مژدگانی یا انعام میدهند. یکی از نوروزخوانان معمولا همراه خود کیسهای داشته و این انعام را در آن کیسه میریزد.