آن سوی اهداف راستگرایان حاکم بر دولت ترامپ از آزادی زندانیان طالبان
بر اساس بندهای لحاظ شده در توافق امریکا با طالبان نه تنها می توان گفت تردیدهای جدی در صلح زایی این توافق جود دارد بلکه مسیر این توافق می تواند به تهدیدی برای تمامیت ارضی افغانستان ختم شود.
توافقنامه ای که دولت راستگرا و تجدید نظر طلب ترامپ در 10 اسفند با دور زدن دولت مرکزی افغانستان و نادیده گرفتن روندی که بعد از توافقنامه بین المللی بن در افغانستان طی شده است، با گروه طالبان به امضاء رساند، از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی و در موارد متعدد با انتقادهای گسترده روبرو شده است.
با وجود اینکه از این توافقنامه به توافقنامه صلح تعبیر شده اما تردیدهای جدی در باره صلح زایی این توافقنامه وجود دارد و بخشی از این تردیدها به غیرمتعارف بودن این توافقنامه و یا نادیده گرفتن بازیگران دخیل در افغانستان و بخش دیگر به اصول و بندهایی مربوط می شود که در این توافقنامه لحاظ شده است.
برای مثال در این توافقنامه دولت قانونی افغانستان قبل از آغاز مذاکرات به اصطلاح صلح در چارچوب توافقنامه دوحه ملزم به آزادی 5 هزار تن از زندانیان طالبان شده که بازداشت آنها که کاری بسیار مشقت باری بوده گامی در جهت کاهش خشونت و بازگرداندن ثبات به این کشور بوده و لذا این سوال مطرح است که آزادی اینها چه کمکی می تواند به افزایش ضریب ثبات و امنیت در افغانستان بکند؟
آنچه این سوال را قابل تامل تر می کند این است که تجارب کشورهای آشوب زده و بحران زده در خاورمیانه و شمال آفریقا طی یک دهه گذشته نشان داده است که آزادسازی زندانیان خودیکی از اقدامات عوامل آشوب ساز بوده ودر این راستا در زندان ها در همان ابتدای آشوب ها بازگشایی شد و امریکا چه در عراق و چه در سوریه بارها اقدام به فراری دادن زندانیان داعش و دیگر گروه های تکفیری کرد.
بر این اساس پیش بینی می شود که دولت قانونی و مرکزی افغانستان در آزادی زندانیان طالبان سرسختی نشان خواهد داد و تا جایی که می تواند زیر بار آن نخواهد رفت . از دیگر سو این مسئله به بلاتکلیفی سیاسی در افغانستان تقارن پیدا کرده است و علی رغم اینکه ماه ها از برگزاری انتخابات افغانستان می گذرد اما هنوز بر سرکرسی رئیس جمهوری اختلاف وجود دارد و این بلاتکلیفی سیاسی با حوادث این روزهای لبنان و عراق نیز تقارن یافته است و به نظر می رسد از یک منبع و اتاق فکر واحد هدایت و مدیریت می شود.
با توجه به این موارد به نظر می رسد که انگیزه واقعی امریکا و راستگرایان حاکم بر این کشورنه برقراری صلح پایدار در این کشورها از جمله افغانستان بلکه ایجاد شرایطی برای تقویت نیروهای گریز از مرکز است که حاکمیت ملی و یکپارچگی تمامیت ارضی این کشورها را تهدید می کند و از این دید کاسه ای زیر نیم کاسه ادعای صلح زایی توافقنامه دوحه وجود دارد.
-------------------------------
احمد کاظم زاده