پخش زنده
امروز: -
بیش از دو هفته از شبیخون ویروس کرونا به کشور می گذرد؛ موجودی شوم که در برابر میلیاردها نفر سینه سپر کرده و هر روز هزاران نفر در سراسر دنیا را به کام مرگ می کشاند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای قم نخستین خبر از ورود ناخوانده و بدون دعوت کرونا ویروس در ایران از قم مخابره شد؛ روز 30 بهمن بود که رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت بهداشت از مثبت بودن نتایج آزمایش دو مورد از بیماران قمی به ویروس کرونا خبر داد؛ سرعت شیوعش بالا بود و در کمتر از یک هفته کرونا شد مهمترین خبر کشور؛ سرعت شیوعش آنقدر بالاست که نمی توانم در لحظه نوشتن این گزارش و حتی این خط، بگویم تا کنون چند نفر مبتلا شده اند و چند نفر جان خود را از دست داده اند؛ آمارها لحظه ای تغییر می کند، از این رو بیشتر از آنکه بخواهم به سراغ آمار و ارقامی بروم که یک عده می گویند و عده ای دیگر تکذیب می کنند، به سراغ واقعیت های این روزهای شهرم می روم؛ همان هایی که با چشم خود می بینم؛ فارغ از سیگنال هایی که تزریق نا امیدی می کنند و امواجی که امید کاذب به مردم می دهند!
خبر از اینجا شروع شد؛ بیمارستان کامکار
نام بیمارستان کامکار این روزها بیش از هر زمان و هر بیمارستان دیگری در کشور بر سر زبان هاست؛ این بیمارستان نخستین مرکزی بود که تست کرونای دو نفر از بیمارانش در آن مثبت در آمد؛ سه روز بعد از اعلام رسمی وجود کرونا در قم و قرنطینه کردن بیمارستان کامکار راهی این بیمارستان شدم؛ در تمام طول عمرم خیابان های منتهی به بازار قدیم قم را اینگونه خلوت ندیده بودم؛ آن هم در روزهای پایانی سال!
همزمان با نزدیک شدن من به درب ورودی، یک آمبولانس وارد بیمارستان شد؛ از آنجایی که بیمارستان در قرنطینه کامل بود و ورود و خروج ها به شدت کنترل می شد، اجازه ورود به بیمارستان را پیدا نکردم؛ تمامی افرادی که در اطراف بیمارستان و در نزدیکی ورودی آن بودند ماسک به صورت زده بودند و دستکش در دست داشتند؛ چه کادر حراست و حفاظت بیمارستان و چه همراهان بیمارانی که پشت درب بیمارستان مستاصل بودند و منتظر خبری که از داخل برایشان آورده شود؛ با یکی از آنها به گفتگو نشستم؛ مردی حدود 50 سال که می گفت خواهر همسرش شب گذشته در بیمارستان فوت کرده است؛ می گفت 47 ساله بوده و بعد از سه روز بستری، شب گذشته به آنها اطلاع داده بودند که بیمارشان فوت شده است؛ او آنجا آمده بود تا مقدمات جواز فوت را انجام دهد.
سری به داروخانه 19 دی زدم؛ داروخانه ای که جنب بیمارستان کامکار قرار دارد؛ یکی از فروشنده های داروخانه می گفت بسیاری از همشهری ها که ماسک گیرشان نمی آید به این داروخانه مراجعه می کنند در صورتی که نمی دانند این محوطه منبع آلودگی است؛ او از در خطر بودن جان خودش و همکارانش در داخل بیمارستان می گفت، اما با اطمینان خاطر گفت تمام تلاششان را می کنند تا شهر به روزهای خوبش برگردد.
کرونا در دانشگاه علوم پزشکی
خبرهای ضد و نقیض زیاد بود؛ از آمار مبتلایان گرفته تا مرگ و میر ها؛ هماهنگی های لازم برای مصاحبه با دکتر قدیر رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم را ترتیب دادم که در ساعات پایانی روز 5 اسفند خبری از پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی مخابره شد، خبری که می گفت این ویروس با هیچ کس شوخی ندارد: تست کرونای دکتر قدیر هم مثبت اعلام شد!
فردای آن روز با قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی آقای دکتر ابرازه قرار مصاحبه گذاشتم؛ محل قرارمان دفتر کارش بود؛ جایی که به نظر می آمد بیشتر از هر اداره ای و هر جای دیگری کرونا جدی است؛ همه کارکنان ماسک زده بودند و دستکش داشتند؛ قندان های روی میز پر از قندهای بسته بندی بود و یک نفر دائم در حال ضد عفونی کردن اتاق و میزها و دستگیره ها بود.
دکتر ابرازه قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی که در غیاب دکتر قدیر سکان دار بهداشت و درمان استان شده است از بالا رفتن سرعت و تعداد شیوع بیماری در قم خبر داد به طوری که می گفت: از آنجا که تخت های دو بیمارستان کامکار و فرقانی از بیماران مبتلا و مشکوک به کرونا پر شده، دستور تخلیه بیمارستان امام رضا نیز صادر شده است.
او از طرفی این خبر نوید بخش را هم داد که بسیاری از افرادی که در هفته گذشته در بیمارستان های مربوطه بستری بودند در حال مرخص شدن هستند.
دکتر ابرازه گفت: روزانه بین 8 تا 10 درصد از بیماران بهبودی نسبی پیدا می کنند و از بیمارستان مرخص می شوند.
کرونا شکست ناپذیر نیست
نشانی و شماره تماس تعدادی از بهبود یافتگان را گرفتم و به ملاقات دو نفرشان رفتم.
هر دو خانم بودند و سنی حدود 50 سال داشتند؛. خانم سلیمی قبلا سابقه بیماری قلبی داشته و به گفته خودش 29 بهمن به خاطر تنگی نفس شدید به بیمارستان کامکار مراجعه می کند و بعد از بستری و انجام معاینات متوجه وجود ویروس در بدن او می شوند.
از او درباره مراودات و رفت آمدهایش قبل از بستری شدن پرسیدم؛ همسر او کارمند اداره بهداشت بود و خودش خانه دار؛ آنطور که می گفتند نه از قم خارج شده بودند و نه مهمان خارجی داشتند، که همین خود باعث می شد چگونگی ورود ویروس به قم همچنان در هاله ای از ابهام بماند.
خانم سلیمی از حال خوبش گفت و اینکه به توصیه پزشک باید مراقبت های لازم را انجام دهد تا بهبودی کامل کسب کند.
خانم صحراگرد دیگر بهبود یافته ای بود که در جنگ تن به تن با کرونا پیروز میدان مبارزه شده بود.
او تنها در خانه اش بود و می گفت به خانواده گفته ام کمتر پیش من بیایند؛ خانم صحرا گرد از 29 بهمن تا 4 اسفند در بیمارستان کامکار بستری بوده و هیچ بیماری زمینه ای نداشته؛ به یکباره دچار تنگی نفس شدید و سرفه های پی در پی شده است؛ او برایم از رفتار بسیار خوب و محترمانه کادر درمانی بیمارستان گفت؛. او می گفت از هیچ تلاشی مضایقه نمی کردند و شبانه روز در خدمت بیماران بودند.
خانم صحراگرد با همان ادبیات مادرانه اش گفت: " الهی که تن همه شما سلامت باشد و هیچ بیماری به سراغتان نیاید؛ مخصوصا کرونا"
بهتر شدن حال تعدادی از بستری شده ها بهترین خبری بود که در این روزها می شد شنید.
مرگ در تنهایی
در یک روز بارانی که امید ها به شسته شدن آلودگی ها در دل ها زنده می شد، به جایی رفتم که این روزها شاهد صحنه های دلخراشیست؛ آرامستان بهشت معصومه؛ جایی که تمامی جان باخته های این ویروس شوم را در آنجا به خاک می سپارند؛ می توانم بگویم سخت ترین لحظات عمر کاری ام بود، رفتن به سمت جایی که آدم ها در تنهایی محض دنیا را بدرود می گفتند!
قطعه 42 آرامستان بهشت معصومه قم جایی بود که به متوفیان کرونا اختصاص داشت؛. هر چند به گفته آقای رمضانی مسئول آرامستان، اجباری بر دفن در این قطعه نیست.
به جمع بازماندگان یکی از افرادی که در حال خاکسپاری اش بودند رفتم؛ به گفته یکی از بازماندگان، متوفی مردی حدود 60 ساله و جانباز شیمیایی بوده که به کرونا مبتلا شده و بعد از چند روز بستری در بیمارستان از دنیا رفته بود.
جسد را کارگران بهشت معصومه در خاک می گذاشتند؛ با شیوه ای متفاوت و پوششی شبیه پرستاران بیمارستان ها؛ اینگونه که طنابی زیر جسد قرار می دادند و آن را از دو طرف آرام آرام وارد قبر می کردند. زیر و روی جسد را هم آهک می ریختند؛. بازماندگان سعی می کردند با حداکثر فاصله سوگواری کنند؛ جسد در یک پلاستیک پیچیده شده و در یک کاور قرار داده شده بود و به گفته شاهدان و نزدیکان بدون غسل و کفن و تلقین به خاک سپرده می شد! تنها عمل شرعی که بر جنازه صورت می گرفت نماز بود، آن هم از فاصله دور!
همه افراد با فاصله بیش از 10 متر از قبر ایستاده بودند و جنازه ها بدون تشییع روانه قبر می شد؛. ماشین ویژه حمل جسد جنازه را تا پای قبر می برد و از آنجا به خانه ابدی سپرده می شد.
چه مرگ غریبانه ای بود؛ اما چاره ای نبود؛ باید این روزهای تلخ و سیاه را به امید رسیدن به روشنایی پشت سر گذاشت؛ برای متوفی طلب مغفرت کردم و برای خانواده اش آرزوی سلامتی و صبر.
کرونا؛ یک دلهره جهانی
ساعت ها و روزها سپری می شود و نمودار ها نشان می دهد فراگیری کرونا در جهان بیشتر و بیشتر می شود.
حالا دیگر به جز چین و ایران، ایتالیا، آمریکا و کره جنوبی و دهها کشور دیگر هم درگیر ماجرا شده اند؛ در ایران اما قم همچنان به عنوان کانون بحران شناخته می شود چرا که بر اساس آخرین آمار بیشترین تعداد مبتلایان در این شهر هستند.
در همه جای شهر اثری از هراس ابتلا به کرونا، یا به قول آقای جهان بخش سخنگوی وزارت بهداشت و درمان، کویید-19 وجود دارد.
در برخی از نانوایی ها شاطرها دستکش یک بار مصرف گذاشته اند تا مردم با دست های احتمالا آلوده نان به خانه هایشان نبرند.
آقای شهبازی یکی از شاطرهای مسئولیت پذیر شهر که در محله شیخ آباد کاسبی می کند گفت: یک نیروی جدید به نانوایی اش اضافه کرده که فقط مسئول دریافت پول از مردم است و به هیچ عنوان به نان ها دست نمی زند!
بسیاری از مغازه داران مدام مغازه های خود را ضدعفونی می کنند و اکثر مردم تمام تلاششان را می کنند تا جانب احتیاط را رعایت کند؛ گاهی هم از گوشه و کنار خبرهایی از سواستفاده برخی ها به گوش می رسد.
همان هایی که خطرشان برای جامعه بسیار بیشتر از خطر کروناست؛ انگل وار در جامعه بزرگ می شوند و به هیچ کس رحم نمی کنند.
روابط عمومی سازمان صمت نشانی دو انبار ضبط شده از مواد ضد عفونی را در اختیارم گذاشت؛ حیاط یک منزل مسکونی و یک ساختمان سه طبقه!
آقای شعبانی رئیس بازرسان سازمان صمت با بیان اینکه تنها 20 دقیقه پس از گزارش های مردمی مبنی بر احتکار این اقلام، بازرسان در محل حاضر شدند گفت: این کشفیات به حدی بود که پس از ضبط، نياز اوليه دارويي و بهداشتي 20 تا 30 داروخانه قم مربوط به داروهاي ويروس کرونا را تامين کرد.
او اما امیدوارانه به من گفت: خبرهای احتکار مواد بهداشتی ضروری مردم انگشت شمار است اما خبرهایی از جنس نوع دوستی، بیشمار.
مسئولیت پذیری مردم در برابر ویروس منحوس
تصاویری از یک داروخانه به دستم رسید که صاحب داروخانه ماسک رایگان در اختیار مردم می گذاشت.
همچنین تصاویر بیشماری از پرستاران و پزشکانی که با پوشش های پلاستیکی و ماسک و عینک و در شرایط سخت، از قرنطینه ها پیام شادی می فرستند؛ آنهایی که مدافعان سلامتی لقب گرفته اند و بی هیچ منتی شبانه روز خود را وقف سلامت مردم کرده اند.
با یکی از پرستاران بیمارستان فرقانی تلفنی صحبت کردم و از شرایط عمومی و جسمی خود و همکارانش پرسیدم؛ می گفت باید صبر کنیم و تلاش؛ به گفته او بیشتر کادر درمانی یک یا بیش از یکی از علایم را دارند؛ سر درد های متوالی و گاهی تنگی نفس که با مسکن و تقویت بدن تا حدی با آن مقابله می کنند.
به او خدا قوت گفتم با این توضیح که برای ما قطعا حتی تصور پوشیدن لباس هایی با آن شمایل، آن هم در ساعاتی طولانی بسیار بسیار سخت است چه برسد به اینکه واقعا آن ها را بر تن کنیم و سخت مشغول کار شویم!
در میان خبرهای ریز و درشت کرونایی حجه الاسلام ذالنور نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی هم از مبتلا شدنش خبر داد. چند تن از مسئولین دیگر هم؛ در اتاق های شخصیشان و با لباس کارشان.
از دکتر قدیر هم خبر رسید که حالش رو به بهبود است و باید 15 روز قرنطینه را پشت سر بگذارد. خبرهای بهبودی بیماران یکی پس از دیگری مخابره می شود، وزیر بهداشت اما گفته در هفته پیش رو موج مبتلایان به کرونا در کشور صعودی خواهد بود، بر خلاف آنچه که ما فوقش گفته بود. بر اساس گفته وزیر بهداشت قرار نیست از شنبه همه چیز به حالت عادی برگردد!
در لحظاتی که این خطوط را می نویسم هوا آفتابی شده است و دیگر باران نمی بارد. آخرین آمار روابط عمومی وزارت بهداشت هم می گوید تعداد مبتلایان از مرز ۶۰۰ نفر گذشته است! جان باختگان هم به ۴۳ نفر رسیده اند؛ خانواده هایشان را تصور می کنم که با رعایت فاصله، برای عزیزانشان سوگواری می کنند!
حالا دیگر نه فقط در شهر من قم، نه فقط در کشور من ایران، که کرونا به همه ی جهان شبیخون زده و سایه ای از بیم و امید را بر زمین حکمفرما کرده است.
پویش #کرونا-را_شکست_میدهیم به راه افتاده و بشر در تقلاست برای کشف واکسن این ویروس شوم!
ویروسی که دیگر برای هیچ کس مهم نیست بداند از سوپ خفاش به انسان رسیده یا عصاره مار!
آنچه که حالا مهم است یافتن راه حلی برای از بین بردن آن است؛ تا رسیدن به آن روز باید مرتب دست ها را بشوریم، حتی الامکان در خانه بمانیم، اصول بهداشتی را رعایت کنیم، و سیستم دفاعی بدنمان را تقویت کنیم؛ به امید اینکه سال آینده در چنین روزهایی خاطرات امسالمان را مرور کنیم و در بازارهای شهر دوشادوش هم به فکر خرید عید باشیم و همه چیز را نونوار کنیم!
همین چند روز پیش بود که از jiayou Wuhan گفته شد، جمله ای که به گوش دنیا رسید. می گفتند " طاقت بیار ووهان، امید داشته باش، مبارزه کن و خیلی معانی امید بخش دیگر"
حالا من اینجا؛ در شهری زندگی میکنم که بیش از همیشه به فریاد jiayou نیاز دارد!
شهر من قم؛ به امید نیاز دارد و انرژی مثبت؛ به نفس نیاز دارد، به تدبیر نیاز دارد، به کفایت و صداقت نیاز دارد!
دلم می خواهد این روزها بیش از همیشه در شهرم بمانم و از روشنایی بگویم. به خیابان های خلوتش بگویم آرام باشید و باز هم خود را آماده کنید؛ برای صدای بوق های ممتد چهار راه بازار ... خود را آماده کنید برای موتوری هایی که آنقدر بارشان زیاد است که به آسمان خراش متحرک تبدیل شده اند؛ چرخ دستی های بازار قدیم را می بینم که فرش های دستباف قم را یالله یالله گویان روانه تیمچه بازار می کنند؛ تصویری که در کف بازار جای سوزن انداختن نیست.
گردشگران می آیند و ساعت ها به سقف ضربی تیمچه خیره می شوند!
صدای بفرمایید سوهان داغ، بفرمایید سوهان داغ را می شنوم!
شهر من! در تو می بینم که فریاد حراج شب عید از مغازه های راسته بازارت بلند می شود؛، در تو تکاپو می بینم و زندگی و آب روانی که در قلبت جاریست!
در تو آبادی می بینم و سلامت، با مردمی که دستکش به دست ندارند، ماسک به صورت نمی زنند و از هیچ چیز نمی ترسند!
فقط این روزها باید کمی استراحت کنی، کمی کرکره هایت را پایین بکشی و با احتیاط نفس بکشی، باید مراقب خودت باشی!
در تو آسمانی آبی و قشنگ می بینم با مردمانی مهربان تر از همیشه؛ مردمانی که ماسک احتکار نمی کنند؛ کسانی که تجارت مرگ نمی کنند!
مردمانی که آرام و قرار ندارند چرا که عضوی را به درد آورده، روزگارمان ...!
شهر کویری من! مردانه بایست؛ چرا که ایمان دارم حال تو خوب خواهد شد!نیاز امروز تو امید، آگاهی، تدبیر و لبخند است .
آقانوری – خبرگزاری صدا و سیما - قم