به گزارش
خبرگزاری صداوسیما ،مرکز فارس ،شاید مظفرالدینشاه هم نمیدانست که فلک کردن یک بازرگان قند، جرقه انقلابی عظیم را میزند. واقعهای که سبب تحصن جمع زیادی از مردم به رهبری طباطبایی و آیتالله بهبهانی در حرم عبدالعظیم شد و آنها تأسیس عدالتخانه را بهعنوان خواستهی خود برای پایان دادن به تحصن مطرح کردند؛ خواستهای که البته با کارشکنی عینالدوله صدر اعظم محقق نشد و منجر به تحصن دوبارهی علما و مردم در قم شد. اما این بار نه تاسیس عدالتخوانه که افتتاح «دارالشورا» در صدر خواستهها قرار گرفت.
آرمان تاسیس دارالشورا یعنی نهادی که مهمترین وظیفه آن محدود کردن شاه و استوار کردن مملکت بر مدار قانون بود ریشه در وضعیت نابسامانی داشت که استبداد شاهی و دخالت خارجی مهمترین عاملش بودند.
استعمارگران بر جان و مال مردم تسلط یافته بودند. ایران میرفت که به طمع آنان قطعه قطعه شود و امضا عهد نامههای گلستان و ترکمانچای بهترین شاهد آن. اندک نقدینگی ملت خرج سفرهای شاه به فرنگستان میشد و سهم مردم از این نقدینگی قحطی بود و مرض. ۹۷ درصد مردم بی سواد بودند و میرغضب بیشتر از معلم. گماشتههای شاه و شاهزادگان بر ستم به مردم دست دراز داشتند و همینها شد آتش زیر خاکستر
با روشن شدن آتش خشم مردم در تهران و تبریز / مردم فارس نیز در اوایل سال ۱۲۸۴ شمسی علیه استبداد و ستمگریهای شعاع السلطنه فرزند مظفرالدین شاه، حاکم وقتِ این ایالت که بنای ستمگری گذاشته بود، بپا خاستند رهبری حرکت و بسیج عمومی مردم شیراز در این مرحله بر عهده مجتهد برجسته فارس، آیت اله میرزا ابراهیم محلاتی بود. او مردم را به اجتماع در حرم مطهر شاه چراغ فراخواند
اجتماع بزرگ شاه چراغ، گستردهترین مرحله از مبارزات مشروطه خواهی شیراز به شمار میآید. به دنبال تعطیلی گسترده شیراز به یک باره جمعیتی بالغ بر بیست هزار نفر در حرم مطهر این امامزاده حضور یافتند. جمعیت ناراضی با برپایی چادر در صحن، شبستان و حتی پشت بامهای شاه چراغ یکصدا شعار حیدر حیدر سر میدادند.
احمدپژوه نویسنده کتاب "تاریخچه انقلاب مشروطه در ایران" که خود شاهد اجتماع شاه چراغ بوده در گزارشی مینویسد:همه روزه مردم بازاری در صحن شاه چراغ گردآمده و روحانیون و منبریان در حرم امامزاده جلسه داشتند و روی منبر از بیداد و ستمگری شعاع السلطنه حکمران ایالت فارس سخن میراندند. مردم هیاهو میکردند و چه بسا از قیام تهران هم الهام میگرفتند
آیت اله محلاتی در این شرایط با ارسال پیامی به ولیعهد (محمدعلی میرزا) که در تبریز بود اعلام کرد تا اخراج کامل حاکم فارس به تحصن خود در بقاع متبرکه ادامه خواهند داد.
سرانجام پس از ماهها ایستادگی و مبارزه مردم و علما علیه استبداد که با شهادت و مجروح شدن تعدادی از آنان نیز همراه بود مظفرالدین شاه تسلیم خواست مردم شد و حکم به اخراج شعاع السلطنه از فارس داد. بدنبال این واقعه علما و برخی بزرگان شهر به همراه مردم در حرم مطهر احمدبن موسی (ع) جمع شده؛ مراسم شکرگزاری برگزار کردند.
با گسترش دامنه اعتراضات در تهران و تبریز مظفرالدین شاه مجبور به پذیرش خواست مردم شد. ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ فرمان مشروطیت صادر شد. چند ماه بعد نمایندگان فارس به مجلس شورای ملّی در تهران رهسپار شدند. نخستین دورهی مجلس شورای ملی ۱۲ مهر ۱۲۸۵ شمسی افتتاح شد. انتخابات نخستین دوره مجلس شورای ملی صنفی برگزار شد؛ ۳۲ نماینده از اصناف، ۱۰ تن از تجار، ۱۰ تن از زمینداران، ۴ تن از علما و ۴ نفر از خاندان قاجار به مجلس راه یافتند مجلسی که با مرگ مظفر الدین شاه و روی کار محمد علی شاه عمری نپایید و پس از ماه ها کشمکش میان مجلس و دربار، روز سهشنبه دوم تیر ۱۲۸۷ با دستور شاه و توسط کلنل لیاخوف روسی به توپ بسته شد جنگ حدود چهار ساعت به طول انجامید و نعش خونین مشروطه طلبان، صحن بهارستان را پُر کرد.
با توپ بستن مجلس توسط شاه، مرحله جدیدی از مبارزات مردمی در کشور و از جمله استان فارس آغاز شد.
سید عبدالحسین لاری که پیش از این و در دوره اول مبارزات مشروطه خواهان به دعوت و برای حمایت مردم شیراز به همراه دو هزار نفر از لارستان به این شهر آمده بود رفتار شاه را در به توپ بستن مجلس محکوم کرد و حکومت او را خلاف شرع دانست.
با گسترش مبارزات، حوزه نفوذ سید به سراسر جنوب ایران گسترش یافت و شهر لار یکی از چهار مرکز بزرگ مشروطه خواهان شد
در سایر کشور از جمله گیلان، آذربایجان و اصفهان قوای طرفدار مشروطه در دفاع از مشروطه جنگیدند. با ورود مجاهدان گیلان از قزوین و مجاهدان بختیاری از راه اصفهان و فتح شهر تهران در خرداد ۱۲۸۸ شمسی، محمد علی شاه قاجار که با اتکاء به قدرت بیگانگان در برابر خواست مردم مقاومت کرده بود، به سفارت روسیه پناهنده شد و بدین ترتیب، فتح تهران و خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت، آغازی بر شکل گیری دومین دوره مجلس شورای ملی بود.
در دوران حکومت آخرین پادشاه قاجار، چهار دوره مجلس شورای ملی تشکیل شد.
به سبب ضعف احمد شاه قاجار، نفوذ جریان فراماسونری و گروههای وابسته به غرب، اختلاف شدید میان مشروطه خواهان و طرفداران مشروطه مشروعه که به اعدام، ترور و حذف رهبران اصلی مشروطیت شیخ فضل الله نوری، آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی منجر شد و نیز سرپیچی دولتها از مصوبات مجلس، مجالس دورههای دوم تا پنجم شورای ملی نتوانستند موفقیتی آنچنان که باید کسب کنند.
مجلس دوم شورای ملی پس از حدود دو سال فعالیت با حکم ناصر الملک نائب السلطنه منحل شد. مجلس سوم که پس از سه سال تعطیلی مجلس دوم تشکیل شد مصادف با جنگ جهانی اول با اشغال غرب ایران توسط عثمانیها و اشغال شمال و جنوب توسط روس و انگلیس منحل شد.
مجلس چهارم بعد از ۶ سال انحلال مجلس سوم و در سال ۱۳۰۰ افتتاح شد، اما با قدرت گرفتن رضاخان در این دوره و خودسریها و سرپیچی او از مصوبات مجلس، این مجلس نیز دورانی سراسر حادثه را پشت سرگذاشت.
مجلس پنجم نیز که اکثریت نیروهایش تحت امر رئیس الوزرا وارد بود عملا به وسیلهای برای تبدیل حکومت قاجارها به پهلوی تبدیل شد. رضاخان که توانسته بود از ضعف شاه جوان و با کمک انگلیسیها برای خود موقعیتی بیابد با نیروهای تحت امرش همه چیز را تحت نظر داشت و توانست با اعمال نفوذ شدید نمایندگان زیادی را به مجلس بفرستد.
استقرار نظام پارلمانی در ایران در دوران قاجارها هیچ گاه به آرمانهای خود که محدود کردن قدرت پادشاه و اداره مملکت بر موازین قانونی بود دست نیافت آرمانهایی که در دوران پهلوی اول و دوم کاملا به فراموشی سپرده شد.
در این دوران مردم به علت نداشتن اعتماد به نظام و کارگزاران سیاسی، تمایلی به مشارکت سیاسی نداشتند.
حسین فردوست در خاطرات خود میگوید: در زمان نخست وزیری علم، محمد رضا دستور داد باعلم و منصور کمیسیونی سه نفره تشکیل دهیم برای انتخاب نمایندگان مجلس، منصور اسامی افراد مورد نظر را میخواند و علم هر که را میخواست تایید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف میداد. سپس علم افراد مورد خود را معرفی میکرد و همه بدون استثنا وارد لیست میشدند.
بدین ترتیب با سیطره استبداد، از مجالس دوره ششم تا بیست و چهارم شورای ملی هم آبی برای ملت ایران گرم نشد. مجالسی که تصویب جدایی بحرین از ایران که با توافقات پشت پرده خارجی شاه و نمایندگان مجلس بیست و سوم اجرا شد بیش از پیش ماهیت سست این مجالس را به نمایش گذاشت.