از زمانی که طرح موسوم به معامله قرن از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا ارائه شده مجموعه واکنش هایی چه در داخل و چه خارج از سرزمین های اشغالی صورت گرفته است اما این واکنش ها در حدی نبوده که بتواند نقشی بازدارنده در برابر اجرای این طرح ایجاد کند و طراحان طرح را در وضعیتی قرار دهد که به توقف یا حتی تجدید نظر در محتوای طرح راغب باشند.
در چنین وضعیتی بیم آن وجود دارد که بازیگران دخیل در این طرح روند اجرای این طرح را سرعت بخشند که می توان ائتلافی از راستگرایان اسرائیلی و امریکایی و تازه به دوران رسیده های سعودی و اماراتی به سرکردگی محمد بن سلمان و محمد بن زاید و همچنین برگزیتی های انگلیسی را در پشت آن احساس کرد.
در طرح معامله قرن علاوه بر محروم کردن فلسطینی ها از داشتن دولتی مستقل ولو محدود و یا سلب حق بازگشت آوارگان فلسطینی و همچنین امحاء هویت اسلامی از فلسطین و بخصوص قدس شریف، تغییر نقشه خاورمیانه نیز در دستور کار قرار گرفته است و بناست همانند سایکس- پیکونقشه جدیدی را بر خاورمیانه تحمیل کند که حاصل آن می تواند استمرار بی ثباتی و ناامنی و تاخیر در روند توسعه و همگرایی در خاورمیانه باشد.
تنها فرقی که نقشه جدید با قبلی دارد این است که سایکس- پیکو با محوریت فرانسه و انگلیس و با هدف تامین منافع این دو کشور تهیه شده بود اما معامله قرن با هدف تامین منافع راستگرایان اسرائیلی و امریکایی تهیه و تدوین شده که البته در کنار آن وعده هایی هم به تازه به دوران رسیده های سعودی و اماراتی داده شده است و لذا این دو کشور از چند سال پیش با آغاز حملات تجاوزگرانه به استقبال این طرح رفته و انتظار داشتند روند تحولات در یمن به گونه ای پیش برود که امکان تقسیم ارضی آن را بین این دو کشور فراهم کند.
حال سوالی که پیش می آید این است که چگونه می توان با طرح موسوم به معامله قرن مقابله و از چه شیوه هایی می توان استفاده کرد که هم نوعی اتحاد و وفاق را دربین مخالفان داخل و خارج طرح معامله قرن ایجاد کند وهم اینکه اجرای آن چندان برای آنها سخت ودشوار نباشد و بتوان با حداقل هزینه آن را اجرا کرد؟
به نظرمی رسد پاسخ این سوال در تحریم خرید کالاهای امریکایی نهفته است که در دهه های گذشته به عنوان یک اهرم مورد استفاده قرار می گرفت و در مواردی هم موثر و تاثیر گذار بوده است و برای دولت و بخصوص شخص ترامپ نیز با توجه به گرایش های تجاری وی می تواند هشدار آمیز و بازدارنده باشد و در عین حال استفاده از این حربه می تواند پای رقبای بین المللی امریکا را نیز به ماجرا بکشاند.
با این حال این حربه تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است و در صورتی که در دستورکار قرار گیرد می تواند نقشی بازدارنده در رویکرد یکجانبه گرایانه حاکم بر دولت ترامپ ومهار سیاست های افسارگسیخته آن ایفاء کند.
---------------------------------------
احمد کاظم زاده