ترکیه چاره ای جز پذیرش واقعیت های میدانی ادلب ندارد
دخالت ترکیه برای جلوگیری از حق قانونی دولت سوریه در پاکسازی ادلب ازگروههای تروریستی که از حمایت روسیه برخوردار است راه به جایی نخواهد برد.
چند روزی است که ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسیه عملیات پاکسازی ادلب از گروههای تروریستی را آغاز کرده و طی این مدت توانسته با آزادسازی مناطق استراتژیکی چون شهرسراقب و کنترل بزرگراههای ام 5 و ام 4 که شرق وغرب وجنوب و شمال سوریه را به هم متصل می کند مناطق مهم و راهبردی خان شیخون، معره النعمان و سراقب را نیزتحت کنترل خود در آورد.
این عملیات با واکنش شدید ترکیه مواجه شده و آنکارا بارها دمشق را تهدید کرد که از الدب خارج شود و در غیر این صورت با مقابله ارتش ترکیه مواجه خواهد شد. در همین مسیر طی روزهای گذشته شاهد نقل و انتقالات گسترده نیرو و تجهیزات از جنوب ترکیه به سمت ادلب بودهایم که بیش از 500 خودرو زرهی و تانک و توپ خودکششی و 4 هزار نیروی نظامی ارتش را در بر میگیرد.
ادلب محل استقرار دهها گروه تروریستی تحت ائتلاف جبهه تحریر الشام یا همان گروه تروریستی النصره به سرکردگی ابومحمد جولانی است و نام این گروه در فهرست گروههای تروریستی سازمان ملل درج شده است.
بیشتر اعضای گروههای باقی مانده در ادلب از تروریست هایی هستند که تحت عنوان گروههای جهادی از آسیای میانه به سوریه آمده اند و اکنون در این استان متمرکز شده اند.
این گروهها از حمایت ترکیه برخوردار بوده و آنکارا از این گروههای تروریستی به عنوان نیروهای نیابتی خود استفاده می کند و حتی پس از پیشروی نیروهای خلیفه حفتر به سوی طرابلس پایتخت لیبی, ترکیه تعداد زیادی از این نیروها را به این کشور منتقل کرد.
هر چند در خصوص ادلب پیشتر میان ترکیه و روسیه و ایران در آستانه وسوچی توافق هایی به امضا رسیده و این استان به عنوان یکی از مناطق کاهش تنش شناسایی شده است اما حملات پی درپی راکتی گروههای تروریستی مستقر در ادلب به حلب و نواحی آن که به قربانی شدن دهها غیر نظامی منجر شده این توافق ها را از بین برده و ترکیه در عمل نتوانسته این گروهها را به خودداری از حملات تروریستی متقاعد نماید.
اکنون ارتش سوریه موفق شده است بیش از 50 درصد از جغرافیای استان ادلب را آزاد نماید و در حال پیشروی به سوی فرودگاه تفتناز است.
مقام های ترکیه مدعی اند بر اساس توافق آدانا وارد خاک سوریه می شوند تا از تهدید گروههای تروریستی علیه خود جلوگیری نمایند وقصد دارند در ادلب منطقه امن ایجاد نمایند و آوارگان سوری را در آن مستقر سازند. در حالیکه روشن است هدف ترکیه جداسازی این منطقه از سوریه است درغیر این صورت دلیلی ندارد که آوارگان که از سراسر خاک سوریه هستند فقط در این منطقه و تحت سلطه گروههای تروریستی اسکان داده شوند.
از سویی این ادعا در حالی است که در منطقه ادلب هیچ گروه کردی که تهدیدی برای ترکیه باشند حضور ندارند. بلکه برعکس این گروههای تروریستی خارجی هستند که از خاک ترکیه به سوریه منتقل شده اند و دولت دمشق را با تهدید امنیتی روبرو کرده اند و بر اساس توافق آدانا که توافقی دوطرفه است این حق دولت سوریه است که حتی این گروهها را تا خاک ترکیه تعقیب نماید.
از سویی عملیات ارتش سوریه برای پاکسازی ادلب حق مشروع وقانونی دولت سوریه برای تعمیم حاکمیت خود به سراسر خاک این کشور بوده و از حمایت روسیه برخوردار است. پشتیبانی هوایی روسیه موید این اقعیت است که مسکو به دمشق برای آزادسازی سراسر ادلب چراغ سبز نشان داده است و اگر ترکیه بخواهد مستقیم وارد میدان نبرد شود باید خود را با دو ارتش روسیه وسوریه درگیر شود.
ضمن اینکه همانطور که گفته شد اکنون توافق های آستانه و سوچی مرده اند و مقصراصلی آن هم گروههای تروریستی هستند و ترکیه چاره ای نداردکه واقعیت های میدانی را بپذیرد وبه جای سرمایه گذاری روی گروههای تروریست, منافع خود را ازطریق درست پیگیری نماید.
روسیه به خوبی میداند که اعضای این گروههای تروریستی مستقر در ادلب که بیشتر آنها از آسیای میانه به این منطقه آمده اند تهدیدی برای این کشور هستند و از بین رفتن این گروهها در واقع جنگ پیشدستانه ای برای از بین بردن تهدیدهای آتی برای روسیه نیز است بنابر این ترکیه چاره ای ندارد که این واقعیت ها را بپذیرد.
در همین ارتباط ورود ارتش ترکیه به ادلب به معنای این است که آنکارا مایل نیست که این گروههای تروریستی را که اکنون درمسیر منافع ترکیه در حال نبرد در خاک سوریه هستند از بیرن بروند و اصرار ترکیه به توقف عملیات ارتش سوریه درادلب به این معنی است که آنکارا به خوبی می داند که پس از ادلب, ارتش سوریه به آزادسازی سایر مناطق تحت کنترل گروههای تروریستی از جمله الباب وعفرین روی خواهد آورد که در نتیجه برای ترکیه پس از گذشت حدود ده سال سرمایه گذاری بر روی گروههای تروریستی هیچ دستاورد سیاسی و نظامی و میدانی باقی نخواهد ماند و در صحنه مذاکرات سیاسی نیز آنکارا چیزی دردست نخواهد داشت که از آن به عنوان اهرم فشار استفاده نماید.
اینکه امریکا از مواضع ترکیه در خصوص ادلب حمایت می کند در واقع به این معنی است که امریکا نیز به خوبی می داند که پس از ادلب نوبت به شرق فرات خواهد رسید و در آن صورت مجبور است که میدان را به نفع ارتش سوریه ومتحدانش ترک و نیروهایش را از این کشور خارج نماید که این به معنای شکست طرح های تجزیه منطقه است. از این رو سعی می کند با تحریک ترکیه به اقدام نظامی علیه دمشق, هزینه های ماندگاری واجرای طرح های خود در منطقه را ترکیه بپردازد که در نهایت این ترکیه خواهد بود که بازنده اصلی خواهد شد چرا که هم باید در باتلاق سوریه فرو رود و هم اینکه طرح های تجزیه منطقه امریکا دامن این کشور را هم در برخواهد گرفت.
در حال حاضر گفتگوهای مقام های روسیه وترکیه بر سر موضوع ادلب نتیجه نداشته است که این مسئله بیانگر اصرار روسیه به آزادسازی ادلب نیز است و برای آنکارا بهتر این است که از گروههای تروریستی وطمع ورزی به خاک کشور همسایه چشم پوشی کند چرا که علاوه بر واقعیت های میدانی, ممکن است در آینده ترکیه به دلیل حمایت از این گروهها تحت تعقیب بین المللی نیز قرار گیرد.
در چنین شرایطی ایران به دلیل همسایگی با ترکیه ودوستی با این کشور و همچنین سوریه پیشنهاد داده است که در چارچوب "مساعی جمیله" کمک کند تا آنکارا اختلافات خود را با دمشق از طریق گفتگو حل وفصل کند و ازاین بن بست و درگیری بیهوده ای که هیچ دستاوردی برای ترکیه در برنخواهد داشت رها شود.
البته ممکن است طرف هایی از ترکیه خواسته باشند که ایران در این خصوص پا درمیانی کرده و آنکارا را از این باتلاق نجات دهد و اگر حتی خود ایران هم به دلیل همسایگی با ترکیه چنین پیشنهادی را مطرح کرده باشد جای آن دارد که ترکیه فرصت را غنیمت شمرده وپای میز مذاکره با دمشق بنشیند و از طریق سیاسی با دمشق به توافق برسد. این توافق می تواند در چارچوب توافق آدانا یا اصلاح این توافق باشد. به هر حال مسئله اینجاست که در حال حاضر مشکل اصلی سوریه, گروههای تروریستی نیستند بلکه این ترکیه است که بر سر راه نابودی گروههای تروریستی و برقراری ثبات وامنیت در سوریه قرار گرفته است.