به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما، پایگاه خبری العهد در گزارشی با عنوان «۴۱ سال پس از پیروزی انقلابی اسلامی، عراق و ایران همچنان در بازه زمانی متفاوت» به قلم عادل الجبوری نوشت: چهل سال پیش و هنوز چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) نگذشته بود که طبل جنگ در عراق علیه ایران به صدا درآمد بعد از آن که کشورهای مختلف غربی بیشترین میزان از امکانات و تدارکات و منابع را برای سرنگون کردن این انقلاب جوان و نوپا (از طریق حمایت همه جانبه از عراق) بسیج کرده بودند و این که به انقلاب اسلامی ایران فرصت نفس کشیدن ندهند؛ و چه بسا بازگرداندن شاه فراری یکی از سناریوهایی بود که در پای میز بحث و تبادل نظر در آمریکا یا دیگر کشورها مطرح شده بود.
اکنون و پس از گذشت چهار دهه (از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران)، بغداد پایتخت عراق و دیگر شهرهای این کشور صحنه برگزاری مراسم جشنهای سیاسی و مردمی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران همزمان با چهلمین سالروز شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس نایب رئیس حشد الشعبی (سازمان بسیج مردمی عراق) است دو فرماندهی که در جریان عملیات خصمانه و اطلاعاتی آمریکا نزدیک فرودگاه بین المللی عراق ترور و شهید شدند.
بین تصویر نخست و دوم یک رشته واقعا طولانی از تصاویر و صحنههایی است که باید تامل، دقت و بررسی بیشتری در خصوص آنها صورت بگیرد.
واقعیت امر این است منطق ایران به رغم سختیها و چالشهای بیشمار موجود، همواره در کنار پایبندی این کشور به اصول در همه مراحل و بزنگاهها وجود و حضور داشته است.
در زمانی که غربیها، متحدان و مزدوران شان در منطقه بر سر سرنگونی انقلاب و نظام اسلامی نشات گرفته از آن ظرف چندین هفته و یا حداکثر چندین ماه از طریق حمله نظامی که رژیم صدام (دیکتاتور معدوم عراق) پس از گذشت یک سال و نیم از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز کرد شرط بندی و دلخوش کرده بودند، اما این جنگ بسیار بیشتر از آن چه که برایش برنامه ریزی کرده بودند طول کشید و ظرف هشت سال همه معادلات و موازنه قوا تغییر کرد تا این که جنگ ابزارش را بر زمین گذاشت (بعد از هشت سال پایان یافت) و ایران عملیات عمران و بازسازی و اصلاح امور در همه سطوح و زمینهها را آغاز کرد در حالی که رژیم صدام همچنان به رفتار خصمانه و تجاوزگرانه اش ادامه میداد رفتار و شیوهای که خرابی و ویرانی زیادی را بر کشور عراق تحمیل کرد و افزون بر آن کشورها و ملتهای منطقه را وارد اقیانوسی از مشکلات، بحرانها، تنشها و درگیریها کرد.
ایران بر خلاف همه انتظارات و پیش بینیها، به انتقامجویی و کینه توزی و خونخواهی از رژیم صدام پس از حمله عراق به کشور کویت متوسل نشد حملهای که به شکست صدام و به تبع آن انزوا و محاصره عراق منجر شد. ایران به اتخاذ سیاستهای متعادل ادامه داد و به مواضع اصولی خود در قبال آمریکا و قدرتهای غربی و منطقهای متحد و حامی غربیها پایبند ماند و همین اتفاق (سیاست مبنایی ایران) تقریبا در زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ که به سرنگونی رژیم صدام و اشغال عراق منتهی شد رخ داد.
فاصله زمانی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ تا زمان سرنگونی رژیم صدام در آوریل سال ۲۰۰۳ یک بازه زمانی متفاوت با پس از این دوره در چارچوب روابط عراق و ایران بود چرا که سرنگونی رژیم صدام در عراق راه را برای اصلاح و تصحیح روابط اشتباه گذشته و حل و بررسی همه مسایل و موضوعات اختلافی دوجانبه و گام نهادن در مسیر ایجاد روابط قوی و محکم در زمینههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس یک دیدگاه راهبردی عمیق که مصالح و منافع مشترک بغداد و تهران را مد نظر قرار میدهد هموار کرد و شاید این همان چیزی است که مقامات بلندپایه سیاسی و تصمیم گیرندگان اصلی دو کشور در مناسبتهای مختلف بر ان تاکید کرده اند.
تردیدی نیست موضوع مهمی که باید بدان اشاره کرد این است گشایش ایران و فضای باز ایران و استقبال این کشور از عراق پس از نابودی رژیم صدام بسیار افزایش یافت و تهران در شرایط سخت و دشوار در کنار عراق ایستاد به خصوص زمانی که عناصر تروریستی داعش ژوئن سال ۲۰۱۴ مناطق گستردهای از عراق را تصرف کرد. علاوه بر آن روابط اقتصادی ایران و عراق از موارد دیگری است که تا حد بسیار زیادی رشد کرده است و روابط فرهنگی و اجتماعی نیز روند مشابهی داشته است.
این موضوع (تقویت روابط ایران و عراق) خشم، ناخرسندی و نگرانی آمریکا و تل آویو و حتی مزدوران و اذناب شان را برانگیخت موضوعی که عراق را به کانون توطئههای هدفمند آمریکا با شکلها، شیوهها، ابزارها و اسلوب مختلف تبدیل کرد به خصوص این که عراق یک طرف اصلی در چارچوب محور و جبهه مقاومت قرار گرفت.
از سویی دیگر ایران امروز در راس محور مقاومت قرار دارد و نوک نیزه و پیکان نشانه رفته به سوی واشنگتن و تل آویو قرار دارد؛ بنابر این کسی که در خصوص طبیعت، ذات و مضمون سیاستهای آمریکایی و غربی علیه جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر تحقیق و بررسی میکند میبیند که سیاست این کشور در طول چهار دهه گذشته (چهل سال گذشته) یعنی از زمان پیروزی تاریخی و بزرگ انقلاب اسلامی در قبال آمریکا هیچ تغییری نکرده است. آمریکا بیش از ۴۰ سال قبل از همه امکانات و ابزار و تجهیزات خود و متحدان و دوستانش در جهان و منطقه برای شکست انقلاب اسلامی ایران و بازگرداندن امور به قبل (از انقلاب) و بازگرداندن شاه فراری به اریکه قدرت اقدام کرد شبیه اقدام موفقی که سال ۱۹۵۳ علیه دولت محمد مصدق کرد (کودتای آمریکا علیه مصدق در این سال موفقیت امیز بود) و البته پیش بینی میشد که شکست دادن انقلاب اسلامی با توجه به این که نوپا و در آغاز راه است و هنوز پارامترها، عناصر و ابزار قدرت مطلوب را در اختیار ندارد بسیار ساده باشد، ولی حساب و کتابهای سیاستمداران آمریکایی به طور کامل اشتباه از کار درآمد و حوادث و رویدادهای پس آن این واقعیت را تایید میکند و شاخصترین این اتفاقات جنگی است که رژیم حزب بعث عراق با برنامه ریزی، حمایت و تحریک برخی از کشورهای غربی و عربی بر ایران تحمیل کرد. ایران در حالی از این جنگ تحمیلی علیه خود خارج شد که بسیار قویتر شده بود در حالی که تقریبا تمام دنیا مقابل ایران ایستاده بودند.
امروز و پس از آن که ایران بسیاری از چالشهای بزرگ را پشت سر گذاشته و توطئههای خطرناک زیاد داخلی و خارجی را ناکام گذاشته است تبدیل به یک قدرت منطقهای معروف و برجسته شده است و دیگر روی این کشور هزاران حساب باز میشود (جایگاه زیادی برای آن قائل میشوند). ایران امروز دوستان، حامیان و متحدان زیادی دارد در حالی که آمریکا همچنان در حال آزمودن ایران با همان ابزارها و وسایلی است که زمان نشان داده است هیچ امیدی به این ابزارها برای سرنگون کردن نظام و انقلاب ایران نیست کشوری که موشک هایش خواب را از چشمان آمریکا و اسرائیل و دیگر متحدان آنها گرفته است و مراکز وابسته به آنان را میلرزاند.
به همه این تفاصیل، برنامه ریزی و توطئه گری علیه عراق بعید نیست توطئههایی که هدف از آن دور کردن این کشور از ایران و محور مقاومت به هر قیمتی است. راهبرد آمریکا اکنون مبتنی بر اساس تضعیف متحدان و دوستان ایران در هر مکانی است. آمریکا در همین حال به فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران ادامه میدهد و شاید آن چه که در عراق رخ میدهد بخشی از این راهبرد توطئه آمیز آمریکاییها باشد راهبردی که تجربه ثابت کرده بی فاید و بدون نتیجه است.