پخش زنده
امروز: -
فیلم «لباس شخصی» به کارگردانی آقای امیر عباس ربیعی در نخستین نوبت نمایش فیلمهای سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانهها، برای اهالی رسانه و منتقدان نمایش داده شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، کارگردان فیلم سینمایی «لباس شخصی» در نشست خبری این فیلم درباره انتخاب موضوع و روند ساخت آن گفت: برای این فیلم زحمت بسیاری کشیده شده است که نزدیک به سه سال تحقیق و نوشتن فیلمنامه و نزدیک به ۶ سال تا پایان فیلمبرداری و تدوین را شامل میشود.
آقای امیر عباس ربیعی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره حذف بعضی سکانسها، افزود: سه سکانس در مجموع از فیلم حذف شده که نمیتوانیم درباره علتش توضیح بدهم، ولی اگر بودند فیلم بهتر میشد.
وی گفت: به علت فشار و اصراری که از طرف دوستان بود ترجیح دادیم با گفتگو این موضوع حل شود.
آقای ربیعی درباره شباهتهای بازی نقش اول فیلم «لباس شخصی» با یکی از بازیگران سینما افزود: شخصیت آقای مهدی نصرتی در نقش یاسر به طور طبیعی (کاراکتر) نزدیک به آقای نوید محمدزاده است و از این رو اینگونه شباهت از طرف بعضی حس شده است هر چند معتقدم آقای مهدی نصرتی آینده درخشانی دارد.
کارگردان فیلم «لباس شخصی» درباره بعضی شباهتهای این فیلم به فیلم «ماجرای نیمروز» ساخته آقای محمد حسین مهدویان گفت: فضای فیلم به فضای فیلمهای آقای حسین مهدویان عزیز شبیه است، چون مربوط به دهه ۶۰ است و اینها باعث میشود که شبیه به نظر بیاید.
وی افزود: تلاش کردیم خودمان را به واقعیت دهه ۶۰ نزدیک کنیم که این واقعیت همانی است که شاید در فیلمهای آقای حسین مهدویان هم رخ داده، امّا از لحاظ کارگردانی، فرم بازی گرفتن و تقطیع (دکوپاژ) کار متفاوت است؛ به عنوان مثال دوربین من ثابت است نوع برش فنی (دکوپاژ) و سبک فیلمسازیام نیز متفاوت است.
آقای ربیعی درباره کوتاه شدن نسخه فیلم «لباس شخصی» گفت: در واقع فشار از داخل بود و از طرف تهیه کننده و سازمان اوج هیچ فشاری نبود.
وی درباره طراحی صحنه و جلوههای بصری فیلم افزود: آن خیابان انقلابی که میبینید و به طور کامل در لانگ شات گرفتیم در واقع دکور است.
آقای ربیعی با اشاره به علاقهاش به ساخت موضوعات سیاسی درباره بعضی شخصیتهای فیلم «لباس شخصی» گفت: چون قصه ما واقعی است، اعتقاد شخصیت واقعی یاسر این است که شخصیت جواد واقعی است که البته اکنون در فیلم نیست.
وی افزود: در تحقیقات مان به آن رسیدم این بود که نزدیک به نیمی از بدنه مخفی حزب توده که بیشتر در زمینه فرهنگی فعال بودند هنوز کشف نشدهاند و آنچه رسیدیم همین است که در فیلم میبینید، در واقع نفوذهای حزب توده در بدنه نظامی به طور کامل کشف شدند که من در فیلم هم یک پرونده واقعی را روایت و آن چه کشف کردم این بود که در بدنه نظامی همه کشف شدند.
کارگردان فیلم «لباس شخصی» درباره همکاری با آقای ابراهیم حاتمی کیا در پُشت صحنه فیلمش گفت: آقای حاتمی کیا منت سر من گذاشتند و در بخش کارگردانی کمکهایی به پیشبرد فیلم کردند.
وی درباره انتخاب بازیگران این فیلم که اغلب آنها در سینما ناشناخته بودند، افزود: در مرحله فیلمنامه تصمیم گرفتم به علت موضوع و پیچیدگی آن، بازیگرهایی را انتخاب کنم که تماشاگر درباره آنها پیش فرضی نداشته باشد و البته پیشتر هم در آثار کوتاهی که ساختم با این بازیگران کار کرده بودم، همچنین تصمیم گرفتم از لحاظ هزینه در شاخه بازیگری صرفه جویی داشته باشم و اگر فیلم هزینهای هم دارد آن را صرف بازیگر نکنم.
آقای ربیعی درباره منابع تحقیقش برای ساخت «لباس شخصی» گفت: هیچ گاه مضمون من را جذب نمیکند، بلکه قصه جذبم میکند.
وی افزود: این قصه کشف شبکه مخفی حزب توده است و مرا جذب کرد و به سمت آن رفتم و کمترین تحقیق در این مسیر خواندن خاطرات آقای ری شهری بود، امّا بیشتر از آن مطالعه نزدیک به ۵ هزار صفحه پرونده بازجویی و خواندن کتاب حزب توده و کتاب خاطرات کیانوری بود، همچنین فیلمهای زیادی از دادگاهها دیدم و سعی کردم منصفانه آنچه را میبینم روایت کنم.
آقای مهدی نصرتی بازیگر نقش یاسر نیز در این نشست درباره شباهت بازیاش با آقای نوید محمدزاده گفت: هیچ تعمد و قصدی ندارم که شبیه کسی یا بازیگری باشم و در اینکه آقای نوید محمدزاده هم بازیگر خوبی است هیچ شکی نیست، ولی من این بازی و نقش را با این مدل انتخاب کردم، بر اساس فیلمنامهای که خواندم سعی کردم روی جزئیات نقش کار کنم و به این خروجی رسیدم، امّا همچنان از همه خواهش میکنم کمی صبور باشند و در نقشهای دیگر هم مرا ببینند.
وی افزود: من در تئاتر نقشهای زیاد و متفاوتی داشته و جوایز زیادی گرفتهام.
آقای جواد مطوری مسئول جلوههای ویژه بصری فیلم نیز در این نشست گفت: فضای فیلم که دهه شصت است و از فضای امروز خیلی دور نیست، بنابراین تعدادی لانگ شات را با کمک عوامل و همکارانم از صحنه تا فیلمبرداری سعی کردیم بسازیم که بارزترین آن سفارت شوروی بود که با نرم افزار «تری دی» کار کردیم.
آقای توماج دانش بهزادی بازیگر نقش حبیب که از دیگر بازیگران تئاتری حاضر در فیلم سینمایی «لباس شخصی» است در این نشست خبری گفت: به نظرم متخصصان کار بازیگری در تئاتر هستند و این جسارت را آقای امیرعباس ربیعی کرد و به سمت بازیگران تئاتر آمد که از او ممنون هستیم و هر چقدر این اتفاق بیشتر بیفتد بهتر است.
آقای حبیب والی نژاد تهیه کننده «لباس شخصی» نیز در این نشست گفت: همانطور که فیلم را دیدید، موضوعات تاریخی و نزدیک شدن به چنین قصهای ما را با مسائل گوناگونی مواجه میکرد، ضمن اینکه کار را که تدوین کردیم و به چند نفر نشان دادیم به این نتیجه رسیدیم که کار در چه وقتی از لحاظ زمان فیلم میتواند عرضه شود و به علت کوتاه شدن فیلم این حذفها صورت گرفت و مجبور شدیم بخشهایی را حذف کنیم.
در ادامه این نشست خبری تهیه کننده فیلم «لباس شخصی» و فیلم «خروج» خطاب به اهالی رسانه، متنی را به عنوان یک دلنوشته انتقادی درباره محتوای آثار جشنواره و برخی بیمهریها به برخی آثار خواند که به این شرح است:
با درود و ادای احترام به مردم مهربان و داغدارِ سرزمینم و با سلام به اشکهای همچنان جاریِ غمِ از دست دادنِ جهان مردِ قهرمانِ ایران زمین، در ترور وحشیانه سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و با درود به صبر و استقامتِ خانوادههای داغدیدۀ مسافرانِ پروازِ اوکراین و ادای ادب و تواضع به پیشگاهِ خانوادههایی که در مراسم تشییع شهدا در کرمان در غمِ فقدانِ عزیزانشان نشستند و نیز با احترام به مردم سیل زدۀ دیار مؤمنین، سیستان و بلوچستانِ عزیز ...
و، امّا چند نکتۀ کوتاه:
۱- افتخارِ معرفی و میدان دادن به هنرمندان جوان و اصطلاحاً «کار اوّلیها» از «ایستاده در غبار» شروع و تا «لباس شخصی» استمرار داشته است، این امر برای سازمان اوج نه صرفاً یک افتخارِ زودگذر و تبلیغاتی است؛ بلکه یک ضرورت و یک راهبرد جدی و کلیدی در تولیدات فیلم و مجموعه تلویزیونی و مستند و پویانمایی است که البته با راه اندازی مرکز جدیدی به نام عصر، توجه و سرمایه گذاری مضاعفی بر روی جوانان خواهیم داشت.
۲- نیم نگاهی به مضامین برخی آثار موجود در همین جشنوارۀ فعلی مشخص میکند، کدام آثار پشت مسألهها و دغدغههای اصلی مردم ایستادهاند و در بازنماییِ گرفتاریها و مشکلاتِ اساسی مردم، بیتعارف و صریح ظاهر شده اند و کدام آثار بر خلاف شعارها و ادعاهای سازندگانشان، پشت به مردم کرده اند و در باتلاقِ افکارِ شخصیِ خود دست و پا زدهاند!
سهم دانشجویانی که ژن خوب ندارند، دانش آموزانی که شهریه مدارس لاکچری را ندارند، روستاییان و اهالی شهرهای کوچک که دسترسی قدرتمندی به امکانات ملّی ندارند، کارگرانی که صدای رسایی ندارند، کارمندانی که فرار از مالیات ندارند، و در یک کلمه شهروندان معمولی این کشور که صاحبان اصلی این کشور و انقلابند در چند درصد آثار سینمایی لحاظ شده است؟
موضوع گرانی ناگهانی بنزین، مشکلات معیشتی، بُحران موسسات مالی و اعتباری، سوء مدیریت اجرایی در مواجهه با مشکلات کشاورزان، در کجای قصهها و روایتهای سینمای فعلی ماست؟
- برگردم به «لباس شخصی»
واضح است که ما جایزه اصلی مان را هر سال از مردم و مخاطبان واقعیمان گرفتهایم و به دنبال جایزه جشنوارهها نبوده و نیستیم، ولی وقتی لباس شخصی را با معدّل و میانگین ترازِ فیلمهای حاضر در سودای سیمرغ مقایسه میکنیم، به گواه بسیاری از منتقدان و اصحاب هنر و رسانه، اگر این اثر از برخی آثار موجود بالاتر نباشد، به طور قطع پایینتر هم نیست!
اما اوج و آثارش قربانیِ نگاهِ غیرحرفهایِ، محافظه کار و مصلحت سنج تصمیم گیرانی میشود که حاضرند چشمشان را بر برتریهای این اثر ببندند و در زیر فشارهای بیرونی، آن را ذبح کنند.
- تمرکز لباس شخصی بر خیانت خواص و خط نفوذ است. آیا این خط با پایان دهۀ شصت به پایان رسید؟ جواب این سؤال را به وجدانهای بیدارِ و حسّاس مخاطبان میسپارم.
خدا را شکر که اوج در آثار و تولیداتش، راه حل هم میدهد و قهرمانان قصههای اوج، ناامیدی، یأس و بن بست به جامعه پُمپاژ نمیکنند. البته ما دیکتۀ نوشته شده ایم. نوشتهایی که ممکن است غلط هم داشته باشند. لیکن راه اصلاحِ کارها، گفتگو و همدلی و رفاقت و دلسوزی است نه اینکه از مدتها قبل از جشنواره، پیجها و تریبونهای خود را به سمت یکدیگر نشانهگیری کرده و با کینه و نفرت و تهمت، بر سیمای مهربان و دردمند مردم سیلی عفونت بزنیم.
اوج، تا همیشه به احترام مردمِ این سرزمین در کنارشان و در کنار سینمای آرمانی و میهنی این دیار، تمام قد خواهد ایستاد و هیچگاه، شادی و جشنِ مردمِ داغدیده را با تحریم و سیاه نمایی به عزا مبدّل نخواهد کرد.