به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، روزنامه رای الیوم نوشت، معامله قرن، معامله ننگ است و تلاش میکند چیزی را به طرفی بدهد که شایستگی آن را ندارد.
این روزنامه با اشاره به سابقه مبارزات فلسطین با رژیم صهیونیستی نوشت: بعد از توافقات کمپ دیوید و وادی عربه، روند مبارزه با رژیم صهیونیستی تغییر کرد و مصر و اردن از درگیری با اسرائیل خارج شدند و از اینجا داستان عادی سازی روابط با اسرائیل از طریق ایجاد روابط دیپلماتیک با باز کردن سفارتخانهها بین اسرائیل و این کشورها آغاز شد.
بعد از این تاریخ، درگیری عربی ـ اسرائیلی به فلسطین و سوریه محدود شد و فلسطین نیز در چارچوب تشکیلات خودگردان وارد روند صلح معروف به توافق اوسلو شد که رخدادی منحصر به فرد برای اسرائیل به شمار میرفت تا بتواند بخشی از مردم فلسطین را از این درگیری کنار بزند، هرچند که مردم فلسطین درباره این توافق ملاحظات زیادی داشتند. این توافق به سبب وجود شریک عربی با اسرائیل موفق شد از این رو با استقبال بین المللی مواجه شد و فضایی برای همزیستی مصر، اردن و تشکیلات خودگردان با رژیم اشغالگر اسرائیل به وجود آورد.
آنچه معامله قرن نامیده میشود، ساختار کمپ دیوید، اوسلو و وادی عربه را ندارد و فاقد دو عنصر مهم برای تکمیل معامله است. این دو عنصر عبارتند از: شریک فلسطین و عنصر مهمتر نیز جامعه جهانی است که خود را در شورای امنیت و اتحادیه اروپا نشان میدهد. آمریکا همه جهان نیست و وزارت خارجه روسیه نیز اعلام کرد: این آمریکا نیست که باید درباره راه حل غرب آسیا تصمیم بگیرد که این حرف یعنی تصمیم گیری به تنهایی در دست آمریکا نیست و روزگار یکه تازی در تصمیم گیریهای سیاسی تمام شده است و آمریکا این را میداند.
شریک فلسطینی، یعنی تشکیلات خودگردان در رام الله، در صحبتهای خود گفت: «نه به معامله ننگ» و همه گروههای فلسطینی میهنی و اسلامی نیز همین موضع را گرفتند. البته چه بسا یک ضرر نفعی هم داشته باشد. با اقدام ترامپ در اعلام جزئیات این معامله، همه گروههای فلسطینی در کرانه باختری و غزه متحد شدند و این از حسنات معامله قرن بود. نبودن شریک فلسطینی، معامله صهیونیستی ـ آمریکایی را معاملهای بی فایده و بی ارزش کرده است که میخواهد باقی مانده حقوق فلسطینیان را از آنها سلب کند و کشورهای عربی غیر موثری که زیر میز این معامله را مهندسی کرده بودند برای ما اهمیتی ندارند.
اما رویکرد جامعه جهانی بر اساس اصول فلسطینی ها، تاسیس دو کشور و مذاکره بر اساس کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی قدس قرار دارد و اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا، روسیه و چین نیز همین موضع را دارند. معامله قرن میخواست حداقل توافق فلسطینیها را از بین ببرد، اما وحدت نادر گروههای فلسطینی را باعث شد که همگان این معامله را با همه بندهایش رد کردند و به این ترتیب گزینههای دیگری در دفاع از حق مشروع فلسطینیها از خاکشان مطرح شد. آمریکا و اسرائیل به خوبی این گزینهها را میدانند و طی ریاست یاسر عرفات بر تشکیلات خودگردان آن را تجربه کردند و انتفاضه اول و دوم همچنان در اذهان سیاستمداران و نظامیان آمریکایی و صهیونیستی مانده است.
ترامپ و نتانیاهو، با اعلام این معامله خواستند در سطح داخلی سرمایه گذاری کنند، هردو نفر با مشکلات سیاسی داخلی مواجه هستند و این معامله هرچند ناقص، به هر دو کمک میکند با عمل کردن علیه مناقشه فلسطین و اصول میهنی آن، مشکلات داخلی را پشت سر بگذارند. اما آیا این معامله ترامپی موفق خواهد شد؟ ترامپ با دیدگاه سمساری برخورد میکند که مال را عرضه میکند و حق صاحبان خاک را نادیده میگیرد.
مطرح کردن معامله قرن در این برهه از تاریخ، نتیجه رخدادهای نظامی و امنیتی در کشورهای عربی بزرگ و نبودن وحدت تصمیم گیریهای سیاسی در این کشورها نیز نتیجه دستهایی است که در سطوح نظامی، امنیتی و اقتصادی در این کشورها ایفای نقش کردند و در نتیجه کشورهای عربی از وجود یک قدرت قوی که مخالف رویکردهای صهیونیستی ـ آمریکایی در منطقه است، خالی شد.
نویسنده با اشاره به اینکه قرار است اتحادیه عرب امروز درباره معامله قرن نشستی فوق العاده برگزار کند، نوشت: همگان منتظر هستند ببینند آیا اتحادیه عرب این معامله را تقویت خواهد کرد یا اینکه آن را فاقد ارزش باقی میگذارد. معامله قرن، معامله ننگ است و تلاش میکند حق را به کسی بدهد که حقیقتا شایسته آن نیست. به عقیده ترامپ صاحبان اصلی خاک، امروز تروریست هستند، زیرا از حقوق مشروع خود در سرزمین غصب شده دفاع میکنند؛ سرزمینی که سازمان ملل اذعان کرده است حق فلسطین و پایتخت آن قدس شرقی است. ترامپ و هرکس با اوست میخواهند این حق را از فلسطینیها سلب کنند. آیا این معامله اجرا خواهد شد یا اینکه مانند سایر تصمیمات سابق ترامپ درباره کشورهای عربی بی تاثیر باقی خواهد ماند؟