تحلیل فوکویاما از آمریکای قرن ۲۱
آمریکا گرفتار قطب بندی های سیاسی
این قطب بندی، بزرگترین ضعف سیستم سیاسی آمریکا است، ضعفی که رقیبی همچون پوتین با خوشحالی از آن بهره برداری می کند
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، نشریه آمریکایی واشنگتن پست در مقالهای به قلم فرانسیس فوکویاما نوشت: قطب بندیهای سیاسی در آمریکا بیش از هر زمان دیگری به چشم خورد.
رئیس "مرکز دموکراسی، توسعه و حاکمیت قانون" در استنفورد و نویسنده کتاب هویت، نوشت: با شروع دهه سوم قرن بیست و یکم آمریکا خود را در وضعیت متناقضی میبیند: اقتصاد در حال رشد است و اوضاع بین المللی در حال حاضر دارای ثبات معقولی است، اما هنوز رای دهندگان احساس ثبات یا خوشحالی ندارند: در جناح راست، بسیاری معتقدند کشوری را که آنها میشناختند، مهاجران و نخبگان پنهان دارند از دست آنها میگیرند و از طرف دیگر جناج چپ معتقد است حزب جمهوریخواه دموکراسی را به چالش کشیده و آن را شخصی کرده است. در سال ۲۰۱۶، آمریکا رئیس جمهوری انتخاب کرد که باید ویژگیهای شخصیتی اش - شامل خودشیفتگی، بی توجهی و نژادپرستی آشکار - بلافاصله موجب رد صلاحیت او میشد. اما همچنان دونالد ترامپ رئیس جمهور است و همچنان یک سوم کشور با چاپلوسی از او تمجید میکنند.
این قطب بندی شاید امروز بزرگترین ضعف سیستم سیاسی آمریکا است، ضعفی که رقبای اقتدارگرا مانند ولادیمیر پوتین در روسیه با خوشحالی از آن بهره برداری کرده است. ازرا کلین خبرنگار و موسس ووکس میگوید این قطب بندی به دلایل ساختاری به خاطر انگیزههایی است که نهادهای آمریکا ایجاد کرده اند و وضع بد فعلی ما نتیجه رهبران و انتخابهای آنها نیست: این بسیار قبلتر از دونالد ترامپ وجود داشت و متاسفانه بدون توجه این که در ماه نوامبر چه کسی انتخاب شود، ادامه خواهد یافت.
نتیجه گیری کلین این است که این قطب بندی به خاطر نژادپرستی است. حزب جمهوریخواه خانه رای دهندگان سفید و خشمگین شده است که نگرانند آمریکا تبدیل به جامعهای اکثریت -اکثریت شود. تردیدی نیست که مسئله نژادی نقش مهمی در انتخابات ۲۰۱۶ ایفا کرده است و برای بسیاری از رای دهندگان به ترامپ، هویت فرهنگی عامل بسیار مهم تری به نسبت منافع اقتصادی بوده است. در غیر این صورت توجیه علت حمایت سفیدپوستان طبقه کارگر از تلاشهای جمهوریخواهان برای حذف بیمه پزشکی اوباما غیرممکن است. اما هویت فرهنگی به وسیله عوامل بسیار دیگری در کنار نژادپرستی تقویت میشود. درک این دشواری، اگر دموکراتها امیدوارند به کاخ سفید و کنگره بازگردند، بسیار پیچیده است. فقدان درک زمینههای مشروع نارضایتی رای دهندگان عوام گرا، شکست کلی لیبرالها در هرجایی از ترکیه و مجارستان تا انگلیس و آمریکا است و این یکی از دلایل شکست آنها در انتخابات است. درباره این واقعیت قطب بندی جای سوالی وجود ندارد و این قطب بندی از تجدید ائتلافهای سیاسی زیاد که بعد از دهه شصت اتفاق افتاد، نشات میگیرد.
کلین از مطالعه مشهور انجمن علوم سیاسی آمریکا از دهه ۵۰ نقل میکند که گلایه میکند احزاب جمهوریخواه و دموکرات شبیه هم بودند، اما گزینههای واقعی به رای دهندگان معرفی نکردند. این روزها دو حزب، ائتلاف بزرگی از گروههای ذی نفع متفاوت هستند. حزب دموکرات ائتلاف عجیبی از لیبرالهای شمال، اتحادیههای تجاری طبقه کارگر و جدایی طلبان جنوب به وجود آورده است. این وضعیت در دهه ۶۰ زمانی که دموکراتها از جنبش حقوق مدنی استقبال کردند، تغییر کرد که این جنبش منجر به تغییر مسیر چند نسل جنوب به سمت حزب جمهوریخواه شد. دو حزب از اوایل قرن ۲۱ بیشتر ناهمگون و ایدئولوژیکتر شدند تا جایی که بیشتر جمهوریخواهان لیبرال به سمت دموکراتهای محافظه کار رفتند.
قطب بندی این روزها تشدید شده است تا جایی که اندیشمندان سیاسی برچسب قطب بندی موثر را بر روی آن گذاشته اند.