تغییر راهرد نظامی امریکا از خاورمیانه به شرق آسیا از حرف تا عمل
تهران/ خبرگزاری صدا و سیما/ سیاسی (تحلیل خبری ) 1398/10/24
از اواسط دوره ریاست جمهوری باراک اوباما این فرضیه مطرح شد که امریکا در راهبرد جدید خود تصمیم گرفته است حضور نظامی خود را در خاورمیانه و خلیج فارس کاهش دهد و به جای آن نیروها و حضور نظامی خود را در شرق آسیا افزایش دهد.
این فرضیه بر این پیش فرض همراه بود که مهمترین تهدید امریکا از جانب چین است و این کشور توانسته است خود را به قدرت دوم اقتصادی ارتقاء دهد و با ادامه روند فعلی طولی نخواهد کشید که جای امریکا را به عنوان قدرت اول اقتصادی خواهد گرفت. اما بعد از به قدرت رسیدن ترامپ هرچند رویکرد تهاجمی امریکا علیه چین افزایش و گسترش یافته است ودر مواردی به یک جنگ تمام عیار تجاری تبدیل شده است اما به لحاظ نظامی تا حدودی از شدت و گسترش درگیری ها و تنش ها در شرق آسیا کاسته شده و بجای آن قدرت های رقیب منطقه ای همچون چین و ژاپن با اتخاذ سیاست تهاجمی پیشدستانه کوشیده اند حوزه درگیری را درست برعکس از شرق آسیا به سمت خاورمیانه و خلیج فارس بکشانند و خطر درگیری را از مرزهای خود دور کنند.
در این راستا در پی تلاش های چین برای تقویت حضور نظامی خود در خاورمیانه و خلیج فارس( از جمله شرکت در رزمایش مشترک دریایی با ایران و روسیه در دریای عمان و اقیانوس هند) که به موازات گسترش دامنه پروژه عظیم تجاری جاده ابریشم جدید به این مناطق همراه است، ژاپن نیز رویکردی مشابه اتخاذ کرده و در پی اعزام ناو جنگی خود به خلیج فارس است. شینزو آبه نخست وزیر این کشور نیز در راس یک هیات سیاسی ، اقتصادی و تجاری بلندپایه به عربستان و امارات سفر کرده است که هر دو از متحدان منطقه ای جناح راستگرای حاکم بر امریکا به ریاست ترامپ هستند.
هرچند نمی توان از کاهش نسبی بحران کره بر تغییر رویکرد قدرت های رقیب منطقه ای مثل چین و ژاپن غافل شد اما هیچ تردیدی نیست که تغییر رویکرد دولت ترامپ از راهبرد دولت قبلی مبنی بر کاهش حضور نظامی در خاورمیانه و خلیج فارس و به جای آن افزایش و تقویت حضور نظامی در شرق آسیا برای مهار چین نقش اصلی در تغییر رویکرد قدرت های رقیب منطقه ای چین و ژاپن ایفاء کرده و آنها را بر آن داشته است صحنه درگیری را از شرق اسیا به منطقه خلیج فارس و خاورمیانه منتقل کنند.
در این تغییر رویکرد علاوه بر گرایشات افراطی جناح حاکم بر دولت ترامپ، عربستان و رژیم صهیونیستی نیز نقش اصلی را داشته اند و بنابر این بخش عمده ای از مسئولیت تبدیل منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به کانون تنش های جدید متوجه این دو بازیگر است که نمی توانند خود را از شعله های آتش درگیری های احتمالی جدید دور نگه دارند ضمن آنکه خود دولت ترامپ نیز نه تنها برخلاف شعارهای و ادعاهای پرطمطراق قبلی خود عملا خود را به بازیچه و آلت دست این بازیگران تبدیل کرده است بلکه با معطوف کردن مرکز ثقل توجه به خلیج فارس و خاورمیانه و غفلت از سایر مناطق فضای مساعدی را برای قدرت گیری روز افزون رقبای بین المللی خود فراهم کرده است که در آینده هزینه های سنگین آن را خواهد پرداخت.
--------------------------------------------
احمد کاظم زاده