رخدادهای جدید و بی سابقه که از اقدام جنایتکارانه امریکا در ترورحاج قاسم سلیمانی و یارانش شروع و با تشیع باشکوه پیکر شهدای ایرانی و عراقی این حمله تروریستی ادامه و در نهایت به پاسخ قاطع و کوبنده ایران منتهی شد دارای ابعاد بسیار گسترده ای است که ساعت ها می توان درباره آن صحبت کرد و یا کتاب های زیادی می توان درباره آن نوشت و لذا در یک یا چند مطلب نمی توان آن را خلاصه کرد. اما با این حال برخی از ابعاد این واقعه داری برجستگی بیشتری است از جمله اینکه:
امریکا در برخی از کشورهای منطقه مانند بحرین، کویت، قطر، عمان، اردن، ترکیه، عراق ، امارات و فلسطین اشغالی دارای چندین پایگاه نظامی بخصوص در عرصه هوایی است اما با حملات موشکی موفقیت آمیز ایران به عین الاسد و اربیل بار دیگر این نکته به اثبات رسید که این پایگاه ها بسیار آسیب پذیرند و در تیررس موشک های ایران قرار دارند.
در این میان همچنانکه امریکا قصد داشت سفارت خود را در بغداد به بزرگترین سفارت در منطقه و حتی جهان تبدیل کند، طی سال های اخیر تلاش زیادی کرده بود که عین الاسد را به یکی از پیشرفته ترین پایگاه های خود تبدیل کند تا از آن به عنوان بازوی نظامی استفاده کند. وقتی ترامپ با مصوبه پارلمان عراق در خروج نیروهای امریکایی از این عین الاسد مواجه شد گفت که عراقی ها باید میلیاردها دلار بابت سرمایه گذاری در این پایگاه به امریکا بازگردانند و این نشان می دهد که اگر پایگاهی با چنین مختصاتی مورد هدف قرار می گیرد به طریق اولی سایر پایگاه ها هم آسیب پذیرند.
نکته بارزی که در خط رسانه های غربی بارز و آشکار بود اینکه این رسانه ها قبل از پاسخ تلافی جویانه ایران عمدتا تمرکزشان روی تهدیدهای ترامپ و سایر مقامات افراطی امریکا متمرکز بود که ادعا کرده بودند اگر ایران به تلافی دست بزند تاسیسات نفتی و حتی مراکز فرهنگی ایران را مورد حمله قرار خواهند داد و در این راستا خبر مربوط به انتقال هواپیماهای بی 52 به پایگاه دیگوگارسیا در اقیانوس هند بزرگنمایی می شد. هدف از این تبلیغات این بود که مانع از واکنش و تلافی ایران شوند و آن را برای ایران بسیار پرهزینه نشان دهند اما بعد از اینکه با واکنش و حمله تلافی جویانه ایران مواجه شدند در ابتدا دچار سردرگمی شدند اما بتدریج روی این محور متمرکز شدند که حملات موشکی ایران تلفاتی از نظامیان امریکایی برجای نگذاشته است و از این طریق کوشیدند عقب نشینی امریکا و ترامپ را توجیه و برای آن آبروداری کنند.
رسانه های غربی همچنین کوشیدند عین الاسد را نه الزاما یک پایگاه نظامی امریکایی بلکه در مواردی پایگاه نظامی عراقی و یا پایگاه ائتلاف به اصطلاح ضد داعش معرفی کنند. حال آنکه این ائتلاف از ماه ها قبل فروپاشیده بود و هیچ کس باور نداشت که ماموریت این ائتلاف مبارزه با داعش است.
رخدادهای اخیر یکبار دیگر این نکته را به اثبات رساند که تحریم های حداکثری امریکا علیه ایران نه تنها برخلاف تصور امریکا و نظریه پردازان تحریم ها باعث شکاف داخلی نشده بلکه درست برعکس همبستگی و وحدت ملی را حول محور مبارزه با امریکا تقویت کرده و حضورگسترده مردم ایران و عراق در مراسم تشییع حاج قاسم وابومهدی مهندس وهمرزمانشان و فریادهای انتقام آن ها پوشش مردمی گسترده به این عملیات داد و این از مواردی است که ملت ، دولت و نظام را به یکدیگر گره زد و جلوه هایی بی نظیر از همبستگی و اتحاد ملی به تصویر کشید.
اکنون برای اغلب مردم ایران آشکار شده که این امریکاست که قصد پایان دادن به خصومت و دشمنی خود با ایران ندارد . هرچند ایران درجریان حمله تروریستی امریکا یکی از سرداران بزرگ خود را از دست داد اما واقعیت امر این است که از زمان تشدید تحریم های ظالمانه امریکا در دوره ترامپ ایران تعداد زیادی از اتباع خود را اغلب آنان بیمار و سالخورده و یا کودک بودند از دست داده است و متاسفانه صدای آنها به گوش کسی نرسیده است و لذا نباید از تلافی قربانیان تحریم غافل شد و حداقل دو کار می شود در این زمینه انجام داد: نخست اینکه افرادی مثل پمپئو، برایان هوک و استیون منوچین که کار زار تحریم حداکثری علیه ملت ایران را پیگیری می کنند همانند مقامات نظامی امریکا در فهرست تروریستی ایران قرار گیرد دوم اینکه پرونده های حقوقی چه در داخل و چه در خارج برای پیگرد قضایی عاملان تحریم های ضد انسانی امریکا تشکیل و پیگیری شود.
-------------------------------------
احمد کاظم زاده