به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از وبگاه میدل ایست آی, در آستانه سال ۲۰۲۰، بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، شهروندان خودش، قدرتهای منطقه و حتی جامعه بین المللی را از خود ناامید کرده است.
این پایگاه اینترنتی در مقالهای به قلم خانم مضاوی الرشید، استاد مدعو در مؤسسه خاورمیانه (غرب آسیا) در دانشگاه اقتصاد لندن، نوشت: در بحبوحه سرکوبهای داخلی و شکستهای خارجی، چشم انداز سال آتیِ میلادی برای عربستان سعودی تیره و تار به نظر میرسد. اگر پیروزی را با دستاوردها میسنجند، آنگاه عربستان سعودی، تحت زعامت محمد بن سلمان در خلال یک سال گذشته، هرچه عمیق تر، گرفتار مشکلات عدیده شده است. صحنه داخلی عربستان سعودی مملو از تناقضات موجود میان اصلاحات و سرکوبگری است. به لحاظ منطقه ای، میادین نفتی عربستان سعودی با دو حمله شدید مواجه شد که تولید نفت آن میادین را فلج کرد. علاوه بر این، برقراری آشتی مجدد با قطر، همسایه عربستان سعودی نیز یک پروژه عقیم بود که حتی پیش از آن که آغاز شود، متوقف شد.
در صحنه جهانی نیز محمد بن سلمان نتوانسته است اعتبار خود را به عنوان یک سردمدار مورد اعتماد، بازیابی کند، زیرا ماجراجویی پنج ساله نظامیِ شکست خوردهِ وی در یمن و همچنین قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد سعودی، در اواخر سال ۲۰۱۸ در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول باعث شده اند که هرگونه شور و شوق برای پروژه بن سلمان با هدف جلب سرمایه گذاران خارجی و همچنین فروش بخشی از سهام شرکت نفتی آرامکو را در بازارهای جهانی با قیمت شناور، از بین برد.
در این سه جبهه (داخلی، منطقهای و بین المللی)، تنها موردی که ولیعهد عربستان سعودی در آن موفق بوده است، تضعیف اعتبار این کشور پادشاهی و لکه دار کردن وجهه آن به حدی بود که این اعتبارِ از دست رفته و چهرهِ مخدوش شده، دیگر قابل بازیابی و مرمت نیست.
به رغم سر و صداها و گزافه پردازیهای بی مورد در رابطه با برنامههای آزادسازی فضای اجتماعی و اقتصادی که بن سلمان پیشنهاد داده بود، مبنی بر این که از محدودیتهای موجود در قوانین عربستان سعودی در رابطه با زنان و مردانِ جوان کاسته شود، موجهای پی در پیِ بازداشتهای خودسرانه، به مسئلهای پردردسر تبدیل شده است. شمار بیشتری از روشنفکران و اندیشمندان حرفهای بازداشت شدند و تعداد به مراتب بیشتری از آنان نیز در انتظار حضور در دادگاه و محاکمه شدن به سر میبرند.
علمای دینیِ مشهور، مانند سلمان العواد و عواد القرنی، به انضمام فعالان طرفدار حقوق زنان، مانند لُجَین الحثولی و همچنین سران قبایل، مدتهای طولانی را پشت میلههای زندان به سر برده اند. بدون فشارهای مؤثر از سوی جامعه عربستان سعودی یا جامعه بین المللی، این خطر وجود دارد که فعالان زندانی در عربستان سعودی کلاً به بوته فراموشی سپرده شوند. تنها کسانی که از آنها یادی میکنند، جامعه نوپای سعودیها در خارج از کشور است که گهگاه با «هشتگ هایی» در پایگاه اینترنتی «توئیتر» یاد و نام این زندانیان اندیشمند را زنده نگه میدارند.
مسئولیت مهاجرت اجباری صدها سعودی که برای پیدا کردن پناهگاهی امن، به خارج از عربستان سعودی مهاجرت میکنند، متوجه ولیعهد عربستان سعودی است. رویکرد «تحمل صفر» که بن سلمان در مقابل «صداهای منتقد» اتخاذ کرده است، به انضمام این مسئله که ولیعهد سعودی علاقهای وافر و بی امان دارد که حتماً وی باید در کانون هر تصمیم گیری حضور داشته باشد، باعث شده است که این کشور پادشاهی به زندانی بزرگ برای کسانی که چشم انداز، عقیده، یا دیدگاهی متفاوت (از آل سعودی) دارند، تبدیل شود.
اصلاحات اجتماعی و اقتصادی بن سلمان نتوانسته است حمایت متفق النظر شهروندان سعودی را به خود جلب کند. از اینرو، برای بسیاری از سعودیها هیچ راه چارهای جز فرار کردن از این کشور و ادامه مبارزات خود برای به دست آوردن حق آزادی بیان از راه دور (در سایر کشورهای جهان) باقی نگذاشته است. شمار فزاینده سعودیهایی که از کشور خود گریخته و در خارج از کشور زندگی میکنند، آنها را بر آن داشته است که به دنبال پایگاهی نهادینه شده و سازمانی برای دوباره متشکل شدن و ایجاد صدایی واحد برای مقابله با تبلیغات رژیم، باشند. تبعیدهای سعودی که با وجود اختلاف نظرهای ایدئولوژیک، مذهبی و حتی اختلافات جنسی (اعم از زن و مرد) هر ساله کنفرانسهای سعودیهای دور از وطن را برگزار میکنند که آخرین نشستِ آنها در همین ماه (دسامبر) برگزار شد.
البته صنایع سرگرمی و گردشگری عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ تقویت شد، اما رژیم این کشور هنوز هیچ نشانهای از آزادیهای واقعی و باز شدن جامعه- فراتر از تبلیغات درباره کنسرت ها، جشنوارهها و سیرک ها- از خود نشان نداده است. بسیار بعید به نظر میرسد که این دو بخش (صنایع سرگرمی و گردشگری) به اندازه کافی مشاغل مفید تولید کنند که باعث دلجویی از جوانان شود. مزید بر علت این است که این دو بخش، مروج مصرف گراییِ خودنمایانه اند و باعث افزایش تولیدات کشور نمیشوند.
در حالی که دو بحران منطقهای یمن و قطر ظاهراً هیچ نوع پیروزی برای ولیعهد سعودی به ارمغان نیاورده اند، برقراری آشتی ضعیف به طرفهای درگیر در یمن هنوز نتوانسته است به اثبات برساند که قادر است راه حلی پایدار برای آرام کردن جناحهای متخاصم در این کشور ارائه کند. از اینرو، عربستان سعودی هنوز هم نمیتواند عملیات یمن را پشت سر گذارد و به کارهای مهمتر در داخل عربستان سعودی رسیدگی کند.
در همین حال، دعوت مقامات سعودی از امیر قطر برای شرکت در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس که این ماه در ریاض برگزار شد، با بی محلی امیر قطر مواجه شد. تاکنون عربستان سعودی و سه کشور عربیِ متحدِ آن که قطر را تحت محاصره اقتصادی قرار داده اند، اعلام نکرده اند که این یک اقدام اشتباه بوده است. تا پایان سال ۲۰۱۹، چنین به نظر نمیرسد که قطر عجله خاصی برای پذیرش آشتی مجدد دائمی با پادشاهی عربستان سعودی یا امارات عربی متحده که هم پیمان سعودی هاست، داشته باشد.
بن سلمان شکافی عمیق در منطقه خلیج فارس ایجاد کرده است که ورای ترمیم است. هیچ حاکم قبلی عربستان سعودی چنین سیاست تهاجمی را در قبال یکی از کشورهای همسایهِ خود در پیش نگرفته بوده است. در حالی که هدف از این سیاست، منزوی کردن قطر بوده است، اکنون چنین به نظر میرسد که این شاهزاده (بن سلمان) تنها کسی است که با این سیاستهای انعطاف ناپذیرِ خود، منزوی شده باشد. هدف سیاستهای بن سلمان تحقیر سایر کشورها، نه همکاری با آنها در جهت حل اختلافات فیمابین از طریق دیپلماسی است.
رویکرد تهاجمی ولیعهد عربستان سعودی به سیاستگذاری منطقه ای، نتایج معکوس داده است. از اینرو، بسیاری از ناظران سیاسی عربستان سعودی را در رابطه با تعمیق شکافها در منطقه خلیج فارس مقصر میدانند. از زمان روی کار آمدن بن سلمان، شورای همکاری خلیج فارس به یک مجمع منطقهای نامربوط تبدیل شده است.
بن سلمان که با شکستهای پی در پی منطقهای مواجه شده است، صرفاً امیدوار است که موج جدید تظاهرات عربی در کشورهای لبنان و عراق وی را از دست رقبای ایرانی اش خلاص کند.
همسایگان غیرعربی بن سلمان، یعنی ایران و ترکیه، حس اشمئزاز مشترکی در رابطه با این شاهزاده سعودی دارند. به نظر میرسد وقتی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، هنگامی که میخواهند با بن سلمان برخورد کنند، بسیار انعطاف ناپذیر میشوند. هر دو از این که وی (بن سلمان) را جدی بگیرند، خودداری میکنند و در اعتماد به وی مردد و دو دل هستند. این در حالی است که گفته میشود وی (بن سلمان) اخیراً گفتگوهایی مخفیانه با تهران داشته است.
بن سلمان باید یاد بگیرد که چگونه هم با ترکیه و هم ایران به سازش دست پیدا کند؛ و مادامی که عربستان سعودی به دنبال اجرای عدالت در خصوص قتل خاشقجی نباشد، که جنایتی بود که در خاک ترکیه انجام شد، مقامات ترکیه روابط گرمی با ولیعهد سعودی برقرار نخواهند کرد. صدور حکم اعدام برای پنج تن از مظنونان، در این قتل که مورد تأیید دولت سعودی بوده است، در حالی که آن سه شخصی را که گفته میشود هدایت آن عملیات (قتل خاشقجی) را به عهده داشتند، از جمله بن سلمان و سعود القحطانی، بدون هیچ قید و شرطی آزاد میکنند، این مشکل را بین ترکیه و عربستان سعودی حل نمیکند.
جامعه بین المللی هنوز از این که اصلاحات اقتصادی ولیعهد سعودی را کاملاً مورد تأیید قرار دهد، اکراه دارد. فروش فقط ۱/۵ درصد از سهام شرکت غول دولتی نفتی آرامکو سرانجام امسال محقق شد، اما شمار قابل توجهی از سرمایه گذاران بین المللی با شتاب برای دستیابی به سهام این شرکت و رسیدن به منافع این معامله قرن، اقدام نکردند.
مادامی که عربستان سعودی در امر حکمرانیِ خود شفافیت نداشته باشد و از حکومت قانون پیروی نکند، دستیابی به موفقیتهای مالی در سطح جهانی، امری بسیار دشوار خواهد بود. عرضه سهام آرامکو در بازارهای بورس جهانی، بیشتر شبیه یک حراجِ محلی بود تا ورود به بازارهای بین المللی.
شرایط برای بن سلمان و عربستان سعودی در سال آتی میلادی چندان درخشان به نظر نمیرسد، زیرا سرکوبهای نهادینه شده و ماجراجوییهای عربستان سعودی همچنان ادامه خواهند یافت. ولیعهد عربستان سعودی مردم خودش، قدرتهای منطقهای و حتی جامعه جهانی را ناامید کرده است.
تنها راه به ارمغان آوردن آیندهای بهتر برای عربستان سعودی و بازسازی وجهه این کشور ورای مرزهایش، تغییر در رهبریت این کشور است.