پخش زنده
امروز: -
پنجم دی ماه سالگرد زمین لرزه مرگباری است که در تاریخ رسمی ما از آن به عنوان روز ایمنی در برابر زلزله یاد میشود.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کرمان، پنجشنبه شب بود و نوعروسانی به خانه بخت رفته بودند، نوزادانی در کنار مادران به آرامی خوابیده بود.
فردا جمعه بود و بچه ها که قرار نبود فردا صبح اول وقت به مدرسه بروند در مهمانی های خانوادگی شادبودند و خوش می گذراندند.
اما جمعه 5دی ماه خورشید درحالی چشم گشود که کودکان، نوجوانان، جوانان و پیران بمی بسیاری طلوعش را ندید و سالهاست که چشم نگشوده اند،
دست های خاطره هنوز می لرزد....
لنگ لنگان ازلابه لای هزاران سنگ قبر خودش را به عزیزانش رسانده بود .
زهرا خانم آهی می کشد و سلامی میکند، با دسته گلی کوچک کنارشان مینشیند.
با گذشت ۱۶سال از آن حادثه تلخ، گویی تازه بچه هایش را از دست داده است پنج فرزند ۷تا۲۳ ساله، شوهرش را هم همان زلزله ویرانگر از او گرفته می گوید: روزگار چه بازی تلخی با او کرده و چه آرزوهایی
برای فرزندانش داشته و اکنون آنها ....
نگاه که میکنم قبرستان بم چندین برابر نسبت به قبل وسیع تر شده، سنگهای قبری که عکس های زیادی بر روی آنها نقش بسته، نشان از آن دارد که بسیاری از آنها خانوادگی است و در کنار یکدیگر دفن شده اند.
آقای محمودی که سه فرزند و زنش را درهمین گورستان دفن کرده میگوید: به علت انبوه جنازه ها چند روز اول زلزله، بازماندگان ناباورانه و بهت زده خویشان خویش را دفن می کردند، ما حتی برای دفن عزیزانمان کفن هم نداشتیم و بچه هایم را با پتو و خانمم را با چادرنمازش دفن کردم.
در شانزدهمین سالگرد زلزله ی 6و6 دهم ریشتری سال1382؛ آنهایی که آن لحظات رنج آوررا دیده ان، دوباره بغض صدایشان میشکند و زخم کهنه شان سرباز می کند.
چادرنشینان
شهری که به خانه باغ های زیبا و بزرگش معروف بود پس از زلزله هیچ نداشت
آقای صابری پیرمرد ۸۰ساله که تنها بازمانده یک خانواده است، از سه سال زندگی سخت در یک چادر میگوید: خانه بزرگ و پر درخت او حالا چادری شده بود که تمام مایحتاج خود را باید در آنجا نگهداری می کرد.
تابستانهای گرم و خرما پز بم و شبهای سرد زمستان را در همین چادر گذرانده.
می گوید داغی عمیق در دل وحرفهای زیادی برلب دارم، هنگام شکافتن سقف ها و فروریختن خانه او چشمهای تمنا و دستهای التماس را می دیده اما کاری از دستش بر نیامده و برایش فراموش شدنی نیست.
ما همه از یک آب و گلیم
زمینی که سازگار بود، سّرناسازگاری گذاشت، نامهربان شد و خسارات بسیاری برای مردم به بار آورد.
اما خیلی زود سیل دستگیری و غمخواری مردم جای آن را گرفت موج اندوه با شکوه مهربانی روبرو شد که تاریخ کشور از یاد نخواهد برد.
هر کس هر کاری از دستش برمی آمد دریغ نمی کرد، هدف دستگیری عضوی بود که به قول سعدی "حالا به درد آمده بود".
یکی از مددکاران که یکسال تمام در بم مانده بود می گوید: آنچه مرهم زخم ها و دلهای شکسته شد، همین همبستگی و همدلی ملت بود که با حضور به موقع خود خاطرات دفاع مقدس را یادآور شدند و از آن به عنوان تابلو های ایثار می توان نام برد.
کارگاه بزرگ سازندگی
خشت هایی که به سرعت فروریخت، جای آن را درکمترین زمان مصالح محکم و بادوام پر کرد.
آقای احسان که در دوران بازسازی رئیس بنیاد مسکن بود می گوید: بم در مدت سه سال بزرگترین کارگاه ساخت و ساز کشور شده بود.
او به تقسیم شهر به مناطق مختلف اشاره می کند و اینکه هراستان کشور بخشی از کار را به عهده گرفته بود که تجربه ای جدید در کشور بود ومسئولیت پذیر شده بودند، شبانه روز از کوچه و خیابان صدای ساختن بمی زیبا به گوش می رسید.
سفر به بم با پوشش مبدل
سفر چند باره مقام معظم رهبری به بم نشان از دغدغه ایشان برای رفع نیازهای مردم بود.
با پرس وجوی زیاد فردی را پیدا کردم که در بازدید مقام معظم رهبری از چادرهای مردم او هم حضور داشت.
آقای عباسی می گوید: در کنار چادرنشسته بودم که دیدم چند نفر با لباس معمولی جلوآمدند، فکر کردم برای کمک و دادن اب یا غذا امده اند.
نفر وسط سلام کرد و جویای حال ما شد ، پرسید: شرایط چگونه است؟ آیا مسئولین به خوبی رسیدگی میکنند یا خیر؟
کلاهی بر سر داشت و یک کاپشن که شناخته نمیشد، اما نشان می داد که اوضاع ما برای او مهم است.
وقتی که آنها رفتند، یک نفر گفت ایشان رهبراست و برای سرکشی و دیدار با مردم به بم آمده است.
اصلاً باورم نمی شد که رهبری در این شرایط سخت اینجا آمده و تا این اندازه و به صورت ریز جزئیات کاررا شخصاً پیگیری می کند.
درس های زلزله
اگر چه تا قبل از زلزله بم، شاهد چنین واقعه دلخراش وبزرگی نبودیم ،اما پس از این زلزله بود که مقاوم سازی اماکن و نظارت بیشتر در ساخت و سازها مورد توجه قرار گرفت.
همین شرایط موجب شد تا در زلزله های بعدی ما شاهد جان باختن حداقلی هم وطنان و تخریب گسترده خانه های آنها در گوشه وکناتر کشور باشیم.
نوع خدمترسانی و تقسیم کاردرمواقع بحران، مدیریت مردم در شرایط سخت و خاص وازهمه مهمترصبوری و آرامش مردم ازنتایج پرباری بود که زلزله بم از خود برجای گذاشت.
این روزها که درکوچه و خیابانهای شهربم قدم میزنم، ارگ با شکوه و نخل های سرافرازش ماندگاری خود را به رخ زمین می کشند.
بم آزمایش وحادثه سختی بود اما زندگی با روی خوب و بدش ادامه دارد.